
یونانیان باستان علناً زیبایی را ارزش میدانستند؛ به ورزشکاران خوشاندام بهعنوان نیمهخدایان احترام میگذاشتند، پسربچههای زیبارو را مشهور میکردند و حتی گاهی از خون سربازان دشمن، بهخاطر زیباییشان، میگذشتند. فرهنگ خود ما نیز کمتر از فرهنگ یونان زیبایی را پرستش نمیکند. در جامعهای که زیبایی موجب برتری و مزیت است، طبیعتاً زشتی موجب سرکوب است. اما چرا اینقدر بیرحمانه زیبایی را ترجیح میدهیم؟
ایان — اَشکال و صورتهای سرکوب، به معنی رفتار با افراد برخلاف آنچه شایستۀ آناند، فراوان است، اما تقریباً همۀ آنها ناشی از بیعدالتی است. البته دشوار میتوان گفت هر کسی شایستۀ چه رفتاری است، اما ما در جهان مدرن مایلیم چنین بیندیشیم که شایستگی بهنحوی با آن چیزی مرتبط است که در کنترل افراد است. برای مثال، رنگ پوست در اختیار شما نیست، درنتیجه رفتار ناپسند با شما بر این اساس ظالمانه خواهد بود. [...]. جنسینگی [۱] و نژاد، مانند طبقه یا جنسیت [۲]، گسلهای نسبتاً مشخصی برای سرکوباند. اما اگر سرکوب به معنای رفتار با افراد برخلاف آنچه شایستۀ آن هستند باشد، دستۀ دیگری نیز وجود دارد که شامل این سرکوب میشود، و آن سرکوب افراد زشت است.
ما شکل صورت خودمان را انتخاب نمیکنیم، درست همانطور که رنگ پوستمان را انتخاب نمیکنیم، بااینهمه، افراد همیشه بر اساس ظاهرشان مورد تبعیض قرار میگیرند. همانطور که روانشناس، کامیلا شهانی-دنینگ، با تلخیص پژوهشی دربارۀ این موضوع در مجلۀ هافسترا هورایزنز [۳] در سال ۲۰۰۳ میگوید: «سوگیریهای بر اساس جذابیت در حوزههای بسیار متفاوتی خود را نشان داده است، مانند قضاوت معلم دربارۀ دانشآموزان، ترجیح رأیدهندگان نسبت به یک نامزد سیاسی و تصمیمگیریهای هیئت منصفه در …