«ریموند کارور» شاعر و نویسنده آمریکایی، یکی از عوامل اصلی در احیای داستانکوتاه است. او پس از «همینگوی» برجستهترین نویسنده داستانکوتاه است و اواخر قرن بیستم لقب «چخوف آمریکایی» را به او دادند. کارور در نوزده سالگی ازدواج کرد و برای تأمین مخارج خانواده، مجبور شد بهعنوان سرایدار، دستیار کتابخانه، کارگر چوببری و... کار کند. بااینوجود، علاقه زیادی به نوشتن داشت و تمام روزهای سختی که پشت سر گذاشته بود، بر آثارش سایه افکندند.
اولین مجموعه داستان او «ساکت باشید، لطفاً؟» در سال ۱۹۷۶ منتشر و نامزد جایزه ملی کتاب شد. کارور در تمام عمرش هرگز رمانی ننوشت و درباره علت آن گفت به دلیل شرایط زندگی، شروع کاری که دو سه سال طول بکشد، برایش غیرممکن است لذا فقط شعر و داستانکوتاه نوشته است. چون میتواند پشت میز بنشیند و در یک جلسه شروع و تمامش کند. او ۶۵ داستانکوتاه و مجموعههایی چون «فصلهای خشمگین»، «وقتی از عشق حرف میزنیم»، «کلیسای جامع»، «از کجا تماس میگیرم» را منتشر کرد.
شخصیتهای کارور بیشتر به اصطلاح «یقه آبیها» هستند، کارهای سخت انجام میدهند، حقوق کمی میگیرند، ناامید هستند و حتی مثل خودش مشکل اعتیاد به الکل دارند. کارور تمام سختیها، بدبختیها و دردهای این افراد را واقعبینانه و ناامیدانه به تصویر میکشد. تراژدی نه در ابتدا اتفاق میافتد و نه در انتهای داستان، بلکه در سراسر متن است. نگرانی او برای طبقه کارگر فقیر آمریکا و روابط بیگانه بین زن و مرد در سراسر داستان مشهود است و به همین دلیل آثار اولیه کارور …