مامان گذاشتم توی کمد و گفت: «صدات رو کسی نشنوه. پنجره که باز بشه، فرار میکنیم.» بعد رفت طرف بابا تا پنجره زنگزده اتاق را باز …
این نوشته را پسندیدی؟
اطلاعات چاپ
این نوشته در شمارهٔ ۱۴۳ مجلهٔ همشهری (دی۱۴۰۳) منتشر شده است.
ویژه مشترکین بینهایت
مامان گذاشتم توی کمد و گفت: «صدات رو کسی نشنوه. پنجره که باز بشه، فرار میکنیم.» بعد رفت طرف بابا تا پنجره زنگزده اتاق را باز …
این نوشته را پسندیدی؟
این نوشته در شمارهٔ ۱۴۳ مجلهٔ همشهری (دی۱۴۰۳) منتشر شده است.