فیلسوفان همیشه داستان گفته‌اند، اما از نوعی دیگر<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

فیلسوفان همیشه داستان گفته‌اند، اما از نوعی دیگر

فلسفه‌ورزی انسان‌ها نه با استدلال عقلانی بلکه با قطعه‌ای ادبی شروع می‌شود

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۷ دقیقه مطالعه

bookmark
فیلسوفان همیشه داستان گفته‌اند، اما از نوعی دیگر

در سنت دانشگاهیِ عصر ما، آنچه می‌خواهد فلسفه را از هر دانش دیگری جدا کند استدلال عقلانی است. اما وقتی به آثار بزرگ‌ترین فیلسوفان جهان سرک می‌کشیم، چیز دیگری فاش می‌شود: فلسفه از اساس به شعر و داستان آمیخته شده، تا حدی که گاه نمی‌توان فرق فیلسوف و شاعر را فهمید. «تمثیل غار» افلاطون قصه‌ای خیالی است و داستان «ابراهیم نبی» جان کلامِ فلسفۀ کیرکگور محسوب می‌شود. از سوی دیگر، واقعاً چه کسی می‌گوید اشعار شاعرانی همچون دانته و گوته ربطی به فلسفه ندارند؟

لس‌آنجلس ریویو آو بوکس — وقتی مراد جدید صوفیان از شهر خود در نیشابورِ خراسان به بغداد آمد، آوازه‌اش مدت‌ها پیش از خودِ او به آنجا رسیده بود. داستان می‌گوید که مقام والای معنوی و رویکرد خاص او به احسان و نیز شیوه‌های مبدعانۀ او زبانزد همگان بود. برخی شایعاتی واهی و چیزهایی عجیب دربارۀ او شنیده بودند، اما اگر از جزئیاتش سؤال می‌شد، اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند. به‌هرحال، در صبح یکی از روزهای زمستانی، نه‌تنها گروهی کوچک از مریدان مشتاق او -که همه خوش‌پوش و خوش‌رفتار بودند و سلوکشان به‌شایستگی پرهیزکارانه بود و شاید هم بیش‌ازحد تصنعی- بلکه مردم شهر از هر صنفی در کاروان‌سرا گرد آمده بودند تا به او خوشامد بگویند: مغازه‌داران و دست‌فروشان دوره‌گرد، جواهرفروشان و عطرسازان سراسر خیابان، و حتی مدرسان و دانشجویان دانشگاه مجاور. با گذشت زمان، جمعیت بی‌طاقت می‌شد. بی‌تردید، شیخ دیر کرده بود.

مطابق روال چنین مراسمی، باید در میان این جمعیت منتظر گداها و ولگردها و دیگر بی‌سروپاها نیز بود. معلوم شد که به‌ویژه یکی از آن‌ها اسباب زحمت است. این ولگرد که لباس‌هایش تماماً مندرس و به‌نحوی توصیف‌ناپذیر ژولیده بود و بدجور بوی شراب می‌داد (برخی زیر لب می‌گفتند: …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۹ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (زمستان ۱۳۹۷) منتشر شده است.