
فرض کنید در این اوضاع بیآبی و بیبرقی یکی از همکارانتان مدام بهتان تذکر دهد که با نور کمتری کار کنید و کمتر آب مصرف کنید. بعد از مدتی، از طریقی متوجه میشوید که او در خانۀ خودش اصلاً به اتلاف انرژی اهمیت نمیدهد. طبیعتاً از رفتار مزوّرانۀ همکارتان آزردهخاطر میشوید. اما یک لحظه منطقی فکر کنید. توصیۀ این همکارِ دورو برای هدرندادن انرژی که فینفسه توصیۀ بدی نیست، پس چرا تا این حد نفرت شما را بر میانگیزد؟
نیویورک تایمز — مشکل دورویی [۱] دقیقاً چیست؟ چرا وقتی میفهمیم کسی که رفتار دیگران را محکوم میکند خودش همان رفتار را دارد، کارش به نظرمان بسیار زننده میآید؟
پاسخ ممکن است بدیهی به نظر برسد. عالِم بیعمل بودن؛ نداشتن قدرت اراده برای زندگیکردن طبق ایدئالهای خودتان؛ رفتارکردن بهشیوههایی که مسلماً میدانید غلطاند. اینها ضعفهای اخلاقی بارزند.
شاید اینطور باشد. اما پژوهش جدید ما، که در مجلۀ سایکولوژیکال ساینس (و با مشارکت همکارمان پل بلوم) در دست انتشار است، حاکی از توضیح متفاوتی است. ما معتقدیم افراد به این دلیل از دوروها متنفرند که درس اخلاقیِ صریح آنها، بهغلط، دال بر فضیلت خودشان است. به بیان دیگر، افراد با دلالت ضمنیِ گمراهکننده مخالفاند، نه با ناکامی اراده یا ضعف …