این روزها همه از پیامدهای معجزهآسای مثبتاندیشی و شادی حرف میزنند. بسیاری از برنامههای روانشناسیِ رادیو و تلویزیون از نتایج اسفبار منفینگری میگویند و خیلیها شادی را شاخصی همتراز «تولید ناخالص داخلی» در تعیین سلامت ملی میدانند. اما پژوهشی جدید نشان میدهد که منفینگری، خشم و بدخلقیْ محاسن زیادی دارد و اجتناب از آنها عواقبی جدی در زندگی فردی و اجتماعی ما بهدنبال خواهد داشت.
بی.بی.سی — روی صحنه، شاهزادهای جذاب و دوستداشتنی است با موهایی لخت. اما پشت دوربین، [اگر نگوییم خجالتی است] چندان تمایلی به بیرونآمدن از محیط شخصی خود ندارد. او از شهرت متنفر است. از بازیگری بیزار است. دوستان معشوقۀ سابقش، الیزابت هارلی، به او «آقای همیشه بداخلاق»(۱) میگفتند. هیو گرانت احتمالاً به دمدمیمزاجبودن و همکاریهای چالشبرانگیزش مشهور است. اما آیا بدخلقیِ او میتواند عامل موفقیتش باشد؟
مثبتاندیشی این روزها به مد بیسابقهای تبدیل شده است. قوای فرهنگی جامعه، جستوجویی دیوانهوار برای شادی را کلید زدهاند که چندین و چند جلوۀ مختلف دارد: زمینهسازی برای فروش میلیاردی کتابهای مرتبط، راهافتادن صنعت خانگیِ خودیاری و سرهمبندی نقلقولهای الهامبخشی که در سایتهای اینترنتی فراواناند.
حالا شما میتوانید کارشناس خوشحالی استخدام کنید، در مورد ذهنآگاهی(۲) آموزش ببینید یا در جستوجوی رضایت درونی باشید؛ همۀ اینها بهوسیلۀ برنامهای کاربردی [در موبایل یا کامپیوتر].
ارتش ایالات متحده بهتازگی سربازان خود را، که بیش از میلیونها نفر هستند، با روانشناسی مثبتاندیشی آموزش میدهد و در مدارس انگستان خوشبینی تعلیم داده میشود. در همین راستا، …