پخت‌وپز روایت شخصی<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

پخت‌وپز روایت شخصی

توافق‌هایی بر سر چه‌گونه‌نویسی روایت

مجله همشهری

۱۱ دقیقه مطالعه

bookmark

اگر دل‌تان بخواهد روایت بنویسید از کجا شروع می‌کنید؟ معلوم است که باید اول ببینیم چه چیزی نباید بنویسیم. پس بیایید به همان قاعده‌ قدیمی برگردیم و از تعریف روایت شروع کنیم، حتی اگر کلمه‌ تعریف باعث شود کهیر بزنیم؛ چرا؟ چون روایت را به هزار شکل تعریف کرده‌اند و خواننده‌ این نوشته‌ می‌خواهد بداند تعریف من از روایت چیست.

روایت، متنی ا‌ست شامل ترکیبی از عناصر زیر به شکلی جاافتاده؛ جاافتاده را درست شبیه کاربردش درباره‌ قرمه‌سبزی به کار می‌برم که گوشت، لوبیاچیتی و سبزی سرخ‌کرده‌اش قابل تفکیک از هم نیست.

۱. رخدادهای به‌هم‌پیوسته که از دل مشاهده‌ واقعی و زندگی زیسته‌ نویسنده درآمده است.

۲. درک و تفسیر شخصی نویسنده از آن رخدادها.

۳. نثری توصیفی ـ تحلیلی که ارزش ادبی دارد.

۴. ساختاری درگیرکننده و خواندنی، از شروع تا پایان متن.

با این تعریف، که البته می‌توانید با آن موافق نباشید و بقیه‌ متن را نخوانید، روایت مساوی جستار روایی هم هست و شاید مساوی اصطلاح‌های مستندنگاری و زندگی‌نگاره هم باشد؛ نوشتم «شاید» چون این اصطلاحات هم مثل خود روایت هزار تعریف دارد. ما در «مجله‌ داستان» دورهم جمع نشده‌ایم که یک نوشته‌ علمی ـ پژوهشی بخوانیم که مرور تعاریف دارد. قصد من نوشتن متنی درباره‌ روش‌های نوشتن چنین روایتی است و امیدوارم قصدمان مشترک باشد. بنابراین به این شکل پیش می‌رویم که عناصر روایت را چه‌طور بنویسیم.

مرزهای مشترک روایت با خاطره و جستار تحلیلی

قبل از پرداختن به عناصر روایت و نکته‌هایی بی‌ادعا درباره‌ نوشتن آن، بد نیست درباره‌ خاطره و جستار تحلیلی حرف بزنیم تا سوءتفاهم پیش نیاید. چون روایت به معنایی که در این متن آمده، مرزهای مشترکی دارد با خاطره و جستار تحلیلی. ببینیم چه مرزهایی؟

* هم خاطره و هم …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شمارهٔ ۱۴۴ مجلهٔ همشهری (بهمن و اسفند ۱۴۰۳) منتشر شده است.