عصر طلایی آزادی بیان و سکۀ ازرونق‌افتادۀ دموکراسی<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

عصر طلایی آزادی بیان و سکۀ ازرونق‌افتادۀ دموکراسی

شبکه‌های اجتماعی سطح بی‌نظیری از آزادی بیان را به ما داده‌اند، اما درعوض اعتمادمان را از بین برده‌اند

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۴ دقیقه مطالعه

bookmark
عصر طلایی آزادی بیان و سکۀ ازرونق‌افتادۀ دموکراسی

شیوۀ معیار سانسور برای دهه‌ها چنین بود: گلوگاه‌های اصلیِ انتشار خبر را شناسایی و مسدود کن. حالا این شیوه بیشتر خنده‌دار است تا ترسناک. دیگر گلوگاهِ اصلی‌ای وجود ندارد، و خبرها در شبکه‌ای عظیم از ارتباطات فردیِ مجازی دست‌به‌دست می‌شوند. آدمی گمنام با یک گوشی همراه می‌تواند به اندازۀ سی.ان.ان در جریان یک واقعه اثرگذار باشد. اما ساده‌لوحانه است اگر گمان کنیم جهت‌دهی به افکار در این سیستم هولناک از میان رفته است.

وایرد — در عمدۀ تاریخ مدرن، ساده‌ترین راه برای بستن مسیر انتشار یک ایده آن بود که جلوی نشر مکانیکی‌اش گرفته شود. روزنامه را ببندید، به رئیس شبکه فشار بیاورید، یک سانسورچی رسمی در انتشارات بگذارید. یا در صورت ضرورت، یک تفنگ پُر روی شقیقۀ گزارشگر بگیرید.

این اتفاق آخر واقعاً یک‌ بار در ترکیه افتاده است. بهار سال ۱۹۶۰ بود و گروهی از افسران ارتش تازه کنترل حکومت و رسانۀ ملی را در اختیار گرفته بودند. آن‌ها اطلاع‌رسانی را متوقف کرده بودند تا جلوی هماهنگ‌سازی هرگونه تهدیدی علیه کودتایشان را بگیرند. اما، از اقبال بد توطئه‌گران، قرار بود دو هفته بعد از کودتا مسابقۀ فوتبالی بین ترکیه و اسکاتلند برگزار شود که مردم بسیار منتظرش بودند. مسابقه‌هایی مثل آن در رادیوی ملی پخش می‌شدند و گزارشگر تک‌تک حرکات بازی را توضیح می‌داد؛ مردم سراسر ترکیه دور دستگاه‌های رادیو جمع می‌شدند تا تیم ملی را تشویق کنند.

ریسک لغو مسابقه برای کودتاچی‌ها زیاد بود، چون احتمال داشت جرقۀ اعتراض را بزند. اما اگر گزارشگر در پخش زندۀ رادیویی حرف سیاسی می‌زد چطور؟ یک اشاره کافی بود تا کشور به آشوب کشیده شود. لذا افسران به یک راه‌حل بدیهی رسیدند: چند تفنگ‌دار گذاشتند که، در کل دو ساعت و چهل‌وپنج دقیقۀ پخش زنده، گزارشگر …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۸ فصلنامه علوم انسانی ترجمان (پاییز ۱۳۹۷) منتشر شده است.