سعید عباسی، مربی رشد فردی و موفقیت و مدیر گروه آموزشی «من تا هدف» در کتاب موفقیت با قوانین خداوند با شما درباره موضوع مهم رسیدن به اهداف صحبت می‌کند.

درباره کتاب موفقیت با قوانین خداوند

سعید عباسی بر این باور است که بعنوان یک انسان باید بتوان در تمام جنبه‌های زندگی احساس رضایت و خوشبختی داشت نه فقط در یک جنبه. یک انسان علاوه بر استقلال مالی باید از لحاظ عاطفی و روحی و جسمی شرایط کاملا خوبی را تجربه نماید، باید ارتباط مناسب و صمیمانه‌ای با همسر و فرزند و خانواده داشته باشد و از تمام لحظات زندگی به بهترین شکل ممکن استفاده کند. باید در زمان ایجاد مشکل مهارت حل مسئله را داشته باشد و با شناخت قوانین حاکم بر جهان برای حل آن اقدام کند.

عباسی در کتابش درباره موفقیت با قوانین خداوند، به ما یاد می‌دهد، که برای خوشبختی نزد افراد خوشبخت برویم، برای کسب وکار نزد افراد موفق در کسب وکار و برای شادمانی و موفقیت خانوادگی نزد افرادی که خانواده‌ای شاد و موفق دارند. او در این کتاب درباره تصمیم‌گیری، نقش ذهن در موفقیت، قدرت کلام، قانون کارما، قدرت تجسم، خلاقیت و نبوغ، ارتباط موثر، اعتمادبه نفس، رهایی از عادات بد، خانواده ایده‌آل، رموز ثروت و توانگری و تنظیم هدف و راه‌های رسیدن به هدف بر اساس قوانین جهان هستی سخن می‌گوید.

خواندن کتاب موفقیت با قوانین خداوند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به کتاب‌های حوزه موفقیت و خودیاری را به خواندن این اثر دعوت می‌کنیم

بخشی از کتاب موفقیت با قوانین خداوند

خیلی از افراد جامعه برای رسیدن به جایگاهی بهتر، از روش تفرقه انداختن بین اعضای یک اداره یا به اصطلاح زیر آب زدن برای همکار خود استفاده می کنند ولی نمی دانند که این کار کاملا به ضرر خودشان است و سیگنالی که می فرستند به سوی خودشان باز می گردد. در یکی از بانک‌های کشور کارمندی بود که اطلاعات تمام پرسنل را به رئیس خود گزارش می‌کرد و حتی اطلاعات رئیس خود را فقط به خاطر بدست آوردن جایگاهی بالاتر به مرکز گزارش می‌داد. بعد از مدتی مدیر کل دستور انتقال یکی از پرسنل را از آن شعبه می‌دهد و رئیس بانک هم بخاطر رفتار این شخص و همچنین برای راحتی خودش او را انتخاب می‌کند و به شعبه‌ای دور از تمام امکانات منتقل می‌شود.

اگر کار مفیدی برای این جهان انجام می‌دهید زندگیتان هر روز بهتر می‌شود. شخصی که عقیده‌ای به کمک به نیازمندان نداشت به فست فود می‌رود و سفارش یک پیتزا می‌دهد در همان لحظه پسر کوچکی وارد می‌شود و مظلومانه به پیتزای او نگاه می‌کند. شخص از روی ترحم نیمی از پیتزای خود را به پسرک می‌دهد. پس از تمام شدن غذایش به خانه می‌رود و اتفاق آن شب را برای خواهرش تعریف می‌کند و در حال تعریف ماجرا متوجه گریه خواهرش می‌شود. دلیل آن را می پرسید و خواهرش می‌گوید: پسرت در حال بازی کردن داخل کوچه بود که ناگهان ماشینی با سرعت بالا عبور کرد و من فقط توانستم جیغ بکشم. ولی در کمال تعجب پسرت سالم ماند و هنوز هم درک نکردم چطور از این صحنه جان سالم بدر برد ولی حالا علتش را فهمیدم..

همانطور که در داستان بالا دیدیم در سطحی بالاتر کارمای کار ما ممکن است در زمانی دیگر و در جایی دیگر پاسخ ما را بدهد و این یکی از قدرتمندترین قوانین جهان هستی است. گاهی یک تصادف جزیی، برای جلوگیری از یک تصادف شدیدتر برای در امان ماندن اتفاق می افتد. کارما شکل های مختلفی دارد.

کتاب رئوف