کتاب خدایان بدکردار
معرفی کتاب خدایان بدکردار
کتاب خدایان بدکردار اثری درباره رسانه ها، دین و فرهنگ شهرت، نوشته پیت وارد است که با ترجمه احسان شاه قاسمی در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
درباره کتاب خدایان بدکردار
فرهنگ شهرت و شهرت طلبی، پدیدهای فراگیر است که با سرعتی بالا توسعه مییابد. شهرت اگر نه در تمام جنبهها که در اکثر جنبههای زندگی انسانی، نفوذ کرده است. ورزش، سیاست، سرگرمی و اقتصاد، همه تحت تاثیر این فرهنگ قرار گرفتهاند. اما در زمانی که فرهنگ شهرت همهگیر میشود، تمایزی که میان خود و امر الهی وجود داشت، محو میشود. سلبریتیها به شمایل تبدیل میشوند و ستارههای آسمانی، نجات بخش و رستگاری دهنده. اما همانطور که شاهد تغییر در استعارهها و تشبیهات با سلبریتیها هستیم، شاهد تغییر معنایی که آنها حمل میکنند نیز هستیم.
نمیتوان عنوان کرد که تنها در پی این هستیم که به زبان دینی در مورد سلبریتیها بپردازیم. بلکه، در این فرایند این استعارههای الهیاتی را نگاه میکنیم که به صورت زیرکانهای دگرگون میشوند.
پیت وارد در کتاب خدایان بدکردار، به سراغ رسانهها، دین و فرهنگ شهرت رفته است و تقابل و تعامل این سه پدیده با یکدیگر و نتایجی را که برجا میگذارند، بررسی کرده است.
کتاب خدایان بدکردار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خدایان بدکردار کتابی است برای تمام علاقهمندان به مطالعات جامعهشناسی و تطبیقی با مطالعات مذهبی.
بخشی از کتاب خدایان بدکردار
برای منتقدان و مفسران همذاتپنداری نزدیک مردم با سلبریتیها با دین همانندیهایی دارد. معمولاً به سلبریتیها بُت یا شمایل میگویند و گاهی آنها را (مقدس) و حتی (خدایان) میخوانند. میگویند هواداران سرسپردۀ سلبریتیها هستند، آنها را عاشقانه دوست دارند و در بسیاری از موارد رفتار هواداران چیزی شبیه به (پرستش) است. در ادبیات دانشگاهی دربارۀ فرهنگ شهرت این استدلال که فرهنگ شهرت جایگاه دین را به خود گرفته یا خودش به نوعی دین بدل شده کاملاً رایج است. مالکوم بوید در سال ۱۹۵۸ در کتابش با نام مسیح و خدایان سلبریتی استدلال کرده که در (عصر شهرت) اکنون فرقهای به نام فرقۀ ستارگان به وجود آمده است:
در فرایند دسترسی به موقعیت خدایی، ما پیوسته شاهدیم چگونه ریختگیری رسانههای جمعی این اشخاص را به افسانه تبدیل میکند.
او سپس نمونههایی از خدایان، همچون چارلز لیندبرگ، جی. پی. مورگان، بیب دیدریکسون زاهاریاس، ارنست همینگوی، بیلی گراهام، چارلی چاپلین، گرتا گاربو، مری پیکفورد و لیبریس، را معرفی میکند. بوید میگوید سلبریتیها برای ما (نمادهای مضامین مختلف زندگی) شدهاند. ما نوعی سهم نیابتی در زندگی بتهایمان داریم. بوید میگوید حتی وقتی (بت) سعی میکند خودش را بکشد هم (یک پیوند نیرومند و تقریباً دینی میان بت و پرستندۀ او) جعل میشود.
این ایده که سلبریتی نوعی خدای نزدیک یا بت است به مضمونی رایج تبدیل شده است. در فرهنگ مردمپسند، استفاده از اصطلاح (بت) مثل برنامههایی مانند امریکن آیدول رایج شده است. ایدۀ سلبریتی بهمثابۀ بت در ادبیات دانشگاهی هم امتداد یافته است؛ مثلاً، گری لدرمن از دانشگاه اموری بیش از پنجاه سال پس از بوید نوشت سلبریتیها شخصیتهای نیمهدینی یا خدایان دروغیناند. لدرمن میگوید: (سلبریتیها عواطف دینی هواداران در جامعۀ مدرن را برمیانگیزند و هواداران در حضور این بتها به معنای روحانی، رضایت شخصی و احساس ترس روحانی دست مییابند.) بخش نخست سدۀ بیستم زادگاه چیزی بود که لدرمن آن ـ را (خدایان جدید) خطاب میکرد و هواداران در (محراب مقدس) فرهنگ شهرت، آنها را میپرستیدند. کردارهای دینی همراه با پرستش سلبریتیها در جهت (اسطورهشناسیای) حرکت میکنند که (وعدۀ بیاخلاقی میدهد)؛ پرستش سلبریتیها نهتنها پاداش روحانی را تضمین میکند، بلکه امکان (صورتبندی دوبارۀ ارزشها و دغدغههای غایی اخلاقیِ شخصی) را هم فراهم میکند. همۀ اینها نشان میدهد سلبریتیها (یک موقعیت مقدس در زندگی دینی امریکاییها پیدا کردهاند) و این رویداد با تضعیف شدن آنچه لدرمن به آن (جای پای) پروتستانیسم اصیل در زندگی همگانی میگوید همزمان شده است. افول نهادهای دینی باعث ایجاد خلائی شده که به وسیلۀ رسانههای امروزین پر میشود. برخلاف انتظار، این امر باعث نشده یک عصر سکولار به وجود بیاید.
برعکس، سلبریتیها را هوادارانی به جایگاه خدایی رساندهاند که وسوسهها و تمناهای دینیشان در حوزهای که میتواند بهترین چیزها یا بدترین چیزها را برایشان به ارمغان بیاورد، همچنان فعالاند.
ایدۀ رایجی هست که میگوید فرهنگ شهرت به نحوی مانند دین یا یک دین دروغین است. همانطور که لدرمن میگوید:
فرهنگ شهرت، فرقۀ شهرت، پرستش سلبریتیهاـ این عبارتها و عبارتهای دیگر مکرراً برای اشاره به قدرت گمراهکننده و تقلیلناپذیر سلبریتیها در اکنون و گذشتۀ نزدیک به کار میروند.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه