کتاب فیلم نامه نویسی و اصول اولیه آن

کتاب فیلم نامه نویسی و اصول اولیه آن نوشته محمدمهدی تمایل است. این کتاب به شکل مختصر و کاربردی اصول اصلی فیلمنامه نویسی را یاد می‌دهد و کمک می‌کند اثری بالاتر از متوسط بنویسید.

درباره کتاب فیلم نامه نویسی و اصول اولیه آن

کتابی که پیش روی شما است حاصل مطالعات و تلاش نویسنده در رابطه با فیلم‌نامه نویسی و طریقه و اصول این نوع نگارش است. تلاش نویسنده خلاصه‌نویسی، شیوایی در بیان مطالب و در نهایت سادگی بیان کردن مفاهیم مورد نیاز یک فیلم نامه است. همه شما مطمئناً تاکنون تلاشی بر نوشتن داستان یا فیلمنامه داشته‌اید. در خصوص داستان نوشتن، به احتمال زیاد آن را تجربه کرده‌اید داستان روایت یک فرد از یک بریده یا یک بخش از زمان و یا یک زندگینامه و یا تاریخ است. در داستان تمامی احساسات، حالات و تمامی اتفاق‌ها با قلم بر روی کاغذ نوشته می‌شود و از طریق نوشته‌ها به فرد مخاطب انتقال پیدا می‌کند. تمامی اتفاقات در داستان را، خواننده داستان در ذهن خود تصور و با تصورات خود با داستان به پیش می‌برد اما همان‌طور که شما هم مستحضر هستید داستان‌ها نیز با هم متفاوت‌اند. به راستی چرا بعضی از داستان‌ها برای مخاطب جذاب‌تر و بسیار پر خواننده می‌شود؟ اکثر منتقدان به این خصوصیت در داستان؛ شیوایی قلم و یا جذابیت کلام می‌گویند.

این کتاب به شما کمک می‌کند راه نوشتن یک فیلمنامه خوب را یاد بگیرید.

خواندن کتاب فیلم نامه نویسی و اصول اولیه آن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به فیلمنامه نویسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فیلم نامه نویسی و اصول اولیه آن

میترا خانم: سرور جون «مادر عروس » خواهرشوهر من هستند

مادر آرش: بله مژگان جان خوب هستن، چه کار میکنن؟

میترا خانم: خدا را شکر مژگان هم خوبه ... هم همین جا هستش!

(مژگان وارد سالن میشود سلام میکند روی صندلی مینشیند)

سرور «مادر عروس »: مژگان جان مگه شما همدیگر را میشناسید

مژگان: بله ..... ایشون خواستگاری من هم اومدند!

**

مادر آرش: خوب آزیتا خانم کجا هستند؟

سرور خانم: آزیتا جان مادر بیا.... عزیزم همه منتظر هستند

(آزیتا وارد میشود و و بعد از سلام کردن روی یکی از صندلی های سالن مینشیند)

مژگان: خوب از هرچه بگذریم جلسه خواستگاری هست و ایشان آقا داماد-آرش خان-مهندس شیمی (با طعنه) خانه .... ماشین..... ویلا .... کلا مادیاته و زیاد مهم نیست فقط آدم ها باید موافق میل ایشون باشن ماشالا وضعیت مالیشون هم عالی ... از هر کسی هم یه ایرادی میگیرن آزیتا جون .... تو هم با بقیه فرقی نداری خوب جلسه خواستگاری تموم شد .... موفق باشی شما هم بروید به سلامت خواستگاری بعدی؛ نه ببخشید یکی دو هفته میان و میرن بعدش بای بای .... راستی آرش خان، بفرمایید چه دختری مد نظرتون هست؟ شاید ما بشناسیم البته .... حتما کمک‌تان میکنیم !!!!

مادر آرش :مژگان جان قسمت هر کسی با یکی هست

مژگان: اجازه بده مادر جان؛ آرش خان ... شما هیچ فرقی با بقیه نداری فقط به خاطر ارثیه سرشاری که به شما رسیده به خودت اجازه میدهی از هر کسی یه ایرادی بگیری و اصلاً به ایرادات خودت توجه نکنی

(مژگان از جایش بلند میشود و در حال خارج شدن از سالن)

مژگان: من اصلاً ناراحت نیستم که با شما ازدواج نکردم ولی از رفتار شما واقعاً ناراحت هستم که آدم‌ها را مثل یک کالا میبینی 

آرش: (زیر زبان زمزمه میکند) ناراحت که ... اصلاً سوختی !!!!

مادر مژگان: ببخشید تورو خدا .... من با اجازتون برم دنبال مژگان (و صحنه را ترک می کند)

مادر آرش: آزیتا جان.... با همه این حرف و حدیث‌ها..... میخواهی با آرش کمی صحبت کنی؟

مادر آزیتا : مادرجان..... بهتره حالا که آرش و مادرش اینجا هستند ..... با هم کمی صحبت کنید

بلند شو با ارش بروید آن طرف‌تر کمی صحبت کنید