کتاب برای زینب

کتاب برای زینب نوشته سمیه اسلامی و فاطمه قنبری از مجموعه مدافعان حرم انتشارات شهید کاظمی به زندگی شهید مدافع حرم، محمد بلباسی می‌پردازد.

خواندن کتاب برای زینب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به ادبیات پایداری و دفاع مقدس و سرگذشت‌نامه‌های شهدا

جملاتی از کتاب برای زینب

چهل روز از شهادت برادرم، علی می‌گذشت که مادرم را پیش خودم آوردم. بعد از وفات بابا، علی سرپرست خانواده و همهٔ زندگی ننه‌صنمبر بود. حالا با شهادتش، پیرزن تنهاتر از قبل شده بود. باید بی‌تابی‌های خواهرانه‌ام را از چشمش پنهان می‌کردم و غم‌هایم را در دلم نگه می‌داشتم. خانه‌سازی‌مان در آن وضعیت، کار را سخت‌تر کرده بود. برای این‌که زودتر خانه را تکمیل کنیم، مجبور بودم کمک‌دست بنّا بایستم تا در هزینه‌ها صرفه‌جویی شود. همین باعث شد بی‌رمق‌تر از بارداری‌های قبلی‌ام باشم.

وقتی دردم شروع شد، همسرم، آقاهدایت، دخترها را به خانهٔ زن‌عموی‌شان فرستاد و خودش دنبال قابله رفت.

قابله تا مرا دید، گفت: «این زن که جون نداره. هم خودش از دست می‌ره، هم بچه‌اَش!»

ننه‌صنمبر و آقاهدایت مدام از این‌طرف حیاط به آن‌طرف می‌رفتند. به همه سپرده بودند که برایم دعا کنند.

بالاخره بچه به دنیا آمد؛ ولی چه فایده؟! پسرم مرده بود. سر و تهش کردند، به پشت و صورتش زدند؛ اما نفس نمی‌کشید. کم‌کم سیاه و کبود شد. داشتیم امیدمان را از دست می‌دادیم که قابله گفت: «مثل این‌که قراره عمرش به دنیا باشه! مژده بدین، بچه نفس می‌کشه!»

طفلک از بس لاغر و ضعیف بود، حتّی نای گریه‌کردن نداشت.