کتاب دختر پرتقالی

کتاب دختر پرتقالی با نام اصلی The Orange Girl نوشته جاستین گاردر و ترجمه رامین زاهدی که توسط انتشارات در قلم منتشر شده، داستانی معاصر از ادبیات نروژ است که به رابطه‌ی پدر و پسری و رازهای خانوادگی می‌پردازد. این رمان با محوریت نامه‌ای از پدر که سال‌ها پیش درگذشته، به پسر نوجوانش، مفاهیمی چون عشق، مرگ، خاطره و معنای زندگی را کاوش می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دختر پرتقالی

کتاب دختر پرتقالی در دسته‌ی رمان‌های معاصر قرار می‌گیرد و اثری از جاستین گاردر است که بیشتر با رمان فلسفی دنیای سوفی شناخته می‌شود. این کتاب در اوایل دهه‌ی ۲۰۰۰ میلادی نوشته شده و فضای آن در نروژ معاصر می‌گذرد. داستان حول محور جورج نوجوان می‌چرخد که پس از سال‌ها، نامه‌ای بلند از پدر فقیدش پیدا می‌کند؛ نامه‌ای که پدرش پیش از مرگ برای او نوشته و در آن، داستانی عاشقانه و رازآلود را روایت می‌کند. روایت کتاب در دو زمان مختلف جریان دارد؛ زمان حالِ جورج و گذشته‌ی پدرش. این ساختار دوگانه، امکان مقایسه‌ی تجربه‌های دو نسل را فراهم می‌کند و به‌تدریج، لایه‌های پنهان زندگی و احساسات شخصیت‌ها را آشکار می‌سازد. کتاب با زبانی ساده و صمیمی، دغدغه‌هایی چون معنای زندگی، مواجهه با فقدان و جست‌وجوی هویت را مطرح می‌کند. دختر پرتقالی ازآن‌دست رمان‌هایی است که با ترکیب خاطره، فلسفه و داستان عاشقانه، مخاطب را به تأمل درباره‌ی زندگی و مرگ دعوت می‌کند.

خلاصه داستان دختر پرتقالی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان دختر پرتقالی با جورج ۱۵ ساله آغاز می‌شود که پدرش را در کودکی از دست داده و خاطرات اندکی از او دارد. روزی مادربزرگ و پدربزرگ جورج نامه‌ای را به او می‌دهند که پدرش سال‌ها پیش برایش نوشته و در کالسکه‌ی قدیمی پنهان کرده بود. این نامه، ترکیبی از خاطرات، پرسش‌های فلسفی و داستانی عاشقانه است که پدر برای پسرش به یادگار گذاشته. پدر در نامه، ماجرای آشنایی خود با دختر پرتقالی را روایت می‌کند؛ دختری مرموز که با کیسه‌ای پر از پرتقال در مترو ظاهر می‌شود و برخورد تصادفی با او، زندگی پدر را دگرگون می‌کند. 

جست‌وجوی پدر برای یافتن هویت واقعی دختر پرتقالی، به سفری درونی و بیرونی بدل می‌شود که در آن، عشق، کنجکاوی و معنای هستی در هم می‌آمیزد. هم‌زمان، جورج با خواندن این نامه، نه‌تنها پدرش را بهتر می‌شناسد، بلکه با پرسش‌هایی درباره‌ی زندگی، مرگ و جایگاه خود در جهان روبه‌رو می‌شود. روایت کتاب، پیوند میان گذشته و حال را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد چگونه خاطرات و انتخاب‌های والدین، بر زندگی فرزندان تأثیر می‌گذارد. پایان داستان، بدون افشای راز اصلی، مخاطب را با پرسش‌هایی درباره‌ی عشق، سرنوشت و معنای بودن تنها می‌گذارد.

چرا باید کتاب دختر پرتقالی را خواند؟

رمان دختر پرتقالی با تلفیق داستان عاشقانه و تأملات فلسفی، به موضوعاتی چون فقدان، خاطره و معنای زندگی می‌پردازد. دختر پرتقالی با روایت دو نسلی و نامه‌نگاری میان پدر و پسر، فرصتی برای اندیشیدن به پیوندهای خانوادگی و تأثیر گذشته بر حال فراهم می‌کند. کتاب، مخاطب را به سفری احساسی و فکری دعوت می‌کند که در آن، پرسش‌های بنیادین درباره‌ی هستی و عشق مطرح می‌شود.

خواندن کتاب دختر پرتقالی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر، داستان‌های خانوادگی و کسانی که به موضوعاتی مانند فقدان، هویت و معنای زندگی علاقه دارند، مناسب است. نوجوانان و بزرگ‌سالانی که به‌دنبال داستانی تأمل‌برانگیز و احساسی هستند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب دختر پرتقالی

«آیا راحت نشسته‌ای، جورج؟ مهمه که حداقل راحت بنشینی، چون قصد دارم یک داستان مهیج برات تعریف کنم... شاید اکنون روی مبل چرمی زرد رنگمان دراز کشیده باشی. گرچه نمی‌دونم - شاید تا اکنون اونو با مبلمان دیگری عوض کرده باشید؛ اما به راحتی می‌تونم تصور کنم که تو در صندلی گهواره‌ای قدیمی نشستی. همون صندلی‌ای که همیشه دوستش داشتی. پا بیرون در بالکن هستی؟ نمی‌دونم چه موقعی از ساله؛ و حتی شاید شما الان در هوملوین زندگی نکنین. چه می‌دونم؟ من هیچی نمی‌دونم. نمی‌دونم چه کسی نخست‌وزیره؟ اسم دبیر کل سازمان ملل چیه؟ و حتی وضعیت تلسکوپ فضایی هابل چگونه است؟ تو می‌دونی؟ آیا ستاره‌شناسان تونستن بفهمن جهان ما چگونه به وجود اومده؟ چندین بار سعی کردم به آینده فکر کنم. اما هیچ وقت نتونستم وضعیت فعلی تو رو تصور کنم. تنها چیزی که می‌دونم اینه که تو قبلاً چطور بودی. حتی نمی‌دونم موقع خوندن این نامه چند سال داری. شاید دوازده یا چهارده ساله باشی و من، پدرت، مدت‌هاست که در این دنیا نیستم. حقیقت اینه که من احساس شبح بودن دارم و هر وقت که به این موضوع فکر می‌کنم نفسم بند میاد. تازه می‌فهمم که چرا ارواح با این همه سروصدا و هیاهو وارد می‌شن.»