
کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری
معرفی کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری
کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری نوشته احمد علیحسینی کمازانی که توسط انتشارات آموزشی تألیفی ارشدان منتشر شده، مجموعهای از روایتها و داستانهای کوتاه با محوریت تجربههای شخصی و شنیدههای نویسنده دربارهی وقایع عجیب، ماورائی و گاه ترسناک در نقاط مختلف ایران است. این اثر در دستهی داستانهای فارسی معاصر قرار میگیرد و با نگاهی روایی و خاطرهمحور، به بازگویی ماجراهایی میپردازد که مرز میان واقعیت و خیال را باریکتر میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری
کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری مجموعهای از روایتهای کوتاه است که هرکدام به تجربهای خاص و گاه شگفتانگیز از مواجهه با پدیدههای غیرعادی و ماورائی در نقاط مختلف ایران میپردازد. نویسنده، احمد علیحسینی باتکیهبر خاطرات شخصی و شنیدههای محلی، تلاش میکند فضای رازآلود و ناشناختهی برخی مناطق ایران را به تصویر بکشد. این کتاب در دورهای نوشته شده که علاقه به داستانهای بومی و روایتهای شفاهی دربارهی موجودات افسانهای، ارواح، اجنه و اتفاقات عجیب، در میان مخاطبان ایرانی پررنگ است. روایتها اغلب با زبانی خودمانی و طنزآمیز بیان میشوند و در کنار توصیف ماجراهای ترسناک، به روابط انسانی، فرهنگ محلی و باورهای عامیانه نیز میپردازند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر روایت، مستقل از دیگری، ماجرایی تازه را پیش روی خواننده میگذارد و در مجموع، تصویری چندلایه از مواجههی انسان ایرانی با ناشناختهها ارائه میدهد.
خلاصه کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
در این کتاب، نویسنده با محوریت سفرهای کاری و ماجراجوییهای خود و دوستانش، وارد مناطق مختلف ایران میشود و در هر روایت با پدیدهای عجیب یا ماورائی روبهرو میگردد. داستانها اغلب با یک اتفاق روزمره آغاز میشوند؛ مثلاً مأموریت نقشهبرداری در ایذه یا توقف در سیاهچادری کنار جاده، اما بهتدریج، نشانههایی از حضور موجودات ناشناخته، ارواح یا اتفاقات غیرقابلتوضیح ظاهر میشود. در یکی از روایتها، شخصیتها در کوهستان با موجودی روبهرو میشوند که ظاهر انسانی دارد اما بهناگاه بهشکل قوچ درمیآید و باعث وحشت آنها میشود. در روایتی دیگر، گمشدن یکی از دوستان در تاریکی شب و مواجهه با سایهها و صداهای عجیب، فضای داستان را بهسمت ترس و تعلیق میبرد. نویسنده در خلال این ماجراها، به باورهای محلی دربارهی اجنه، دوالپا، دیو قوچی و پرندههای افسانهای اشاره میکند و واکنشهای متفاوت شخصیتها را در مواجهه با این پدیدهها به تصویر میکشد. در کنار این رخدادهای ماورائی، روابط انسانی، طنز موقعیت و جزئیات زندگی روزمره نیز حضوری پررنگ دارند و باعث میشوند روایتها از صرفاً ترسناکبودن فاصله بگیرند و به تجربهای چندوجهی تبدیل شوند.
چرا باید کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری را خواند؟
این کتاب با روایتهایی از تجربههای شخصی و شنیدههای محلی دربارهی وقایع ماورائی، فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با لایههای پنهان فرهنگ عامه و باورهای بومی ایران آشنا شود. داستانها علاوهبر ایجاد حس تعلیق و هیجان، تصویری از زندگی روزمره، روابط انسانی و طنز خاص مناطق مختلف کشور ارائه میدهند. خواندن این اثر میتواند نگاه تازهای به مرز میان واقعیت و خیال و نقش داستانگویی در انتقال تجربههای جمعی و فردی باز کند.
خواندن کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای ماورائی، روایتهای بومی، فرهنگ عامه و کسانی که بهدنبال تجربهی خواندن ماجراهای عجیب و مرموز در بستر زندگی ایرانی هستند، مناسب است؛ همچنین برای کسانی که به قصههای محلی و خاطرات سفر علاقه دارند، قابلتوجه خواهد بود.
بخشی از کتاب رازهای ماورائی سرزمین مادری
«کارد به منو عارف میزدن از عصبانیت خونمون در نمیومد، خیلی شاکی سر مراد داد کشیدم و گفتم: مرتیکه نفهم تو که راهو بلد نبودی مرض داشتی بگی بلدم و ما رو مثه بز دنبال خودت توی این گرما بکشونی؟ حالا چه غلطی باید بکنیم؟ این همه راهو که اومدیم پایین با این شیب تند باید برگردیم بالا و آبمون هم که تموم شده مطمئن باش هر سه تامون از تشنگی سقط میشیم و مراد سرش رو انداخته بود پایین و از شرمندگی حرفی نمیزد... خستگی و تشنگی امونم رو بریده بود و اصلا فکرم کار نمیکرد، رو به عارف کردم و گفتم: یه چیزی بگو آقای عقل کل، چرا مثه بز وایسادی خیره شدی به من؟... من الاغ رو بگو افسارم رو دادم دست توی یابو و بلند شدم دنبالت اومدم به این جهنم دره... عارف با چشم و ابرو بهم اشاره کرد جلوی کارگر حرف بی ربط نزنم و برای اینکه خودی نشون بده اونم یه داد سر مراد کشید و بهش گفت برا چی نشسستی و کاری نمیکنی، پاشو یه خورده اینورو اونور و بگرد ببین کوره راهی پیدا میکنی ازش بریم پایین...»
حجم
۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۶۸ صفحه
حجم
۲٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۶۸ صفحه
نظرات کاربران
بسیار بسیار عالی اینقدر حس کتاب قویه که یاد ترس دوران کودکیم افتادم ... یعنی اینها واقعیت داره ...؟؟؟!!
سلام خدمت عزیزان ، حسینی نویسنده ی کتاب هستم ، قصد هیچگونه تبلیغ ندارم فقط محض اطلاع عزیزان عارضم کتاب فوق در نوع خودش اولین کتاب در زمینه باورها و اعتقادات اقوام ایرانی در خصوص موجودات خیالی ترسناک بوده و