کتاب مرداب مرد شکری

کتاب مرداب مرد شکری نوشتهٔ کیسی اپلت و ترجمهٔ نگین فانی نام است. انتشارات ابوعطا این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب مرداب مرد شکری

کتاب مرداب مرد شکری داستانی جذاب و خواندنی در مورد حفظ و نگهداری از محیط زیست است این کتاب را کیسی اپلت دریافت‌کننده‌ٔ نشان نیوبری و نامزد دریافت جایزه‌ٔ کتاب ملی نوشته است.

بینگو و جمیا، برادران راکون، جدیدترین نیروهای پیشاهنگان رسمی مرداب مرد شکری هستند. فرصت خدمت به مرد شکری، موجود غول‌آسایی که از خوردن نیشکر لذت می‌برد و با بزرگواری تمام به مرداب حکومت می‌کند، برای آن‌ها یک افتخار و همچنین مسئولیتی بسیار بزرگ است، زیرا بقیه‌ٔ موجودات مرداب به شدت به اطلاعات این پیشاهنگ‌های سخت‌کوش وابسته هستند. چپ بریبرن دوازده ساله عضو چنین سازمانی نیست، اما از صمیم قلب عاشق مرداب است و برای محافظت از آن هر کمکی که از دستش بربیاید انجام می‌دهد. بی‌تردید مرداب به کمک او نیاز دارد، زیرا جیگر استیچ که قهرمان جهانی کشتی با تمساح است قصد دارد مرداب را به ورزشگاه جهانی مسابقات کشتی با تمساح و پارک تفریحی تبدیل کند. مشکلات به اینجا ختم نمی‌شوند و دسته‌ای از گرازهای وحشی هم دارند یک‌راست به‌طرف آن‌ها می‌آیند. پیشاهنگ‌ها آماده‌اند. تنها کاری که باید بکنند بیدار کردن مرد شکری است، اما مشکل اینجاست که سالیان درازی است که هیچ‌کس نتوانسته او را از خواب بیدار کند... 

خواندن کتاب مرداب مرد شکری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان کودک و نوجوان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب انتشارات ابوعطا

«برای اینکه درمورد مرد شکری بشنوید باید به گذشته، به گذشته‌های دور، دیروز، روز قبل‌ازآن، شاید یک‌میلیون روز قبل، درواقع بیشتر از یک‌میلیون، میلیاردها روز قبل برگردید. باید به زمانی بروید که دریا تازه راهش را به سوی جنوب، به‌سمت خلیج مکزیک باز کرده بود و رود تورترله را که از میان مرداب وسیعی پيچ‌وتاب می‌خورد، پشت سر گذاشته بود.

این مرداب که در اعماق بخش جنوبیِ قاره‌ی آمریکا قرار گرفته بود روزهای آفتابی طولانی و مقادیر زیادی باران و تمام اجزای لازم برای متولد شدن مجموعه‌ای کامل از انواع گیاهان و حیوانات را داشت. مانند درختی که از میان خاک قرمز و پرثمر برمی‌خیزد، به زودی موجودی که از مرداب زاده شده بود نیز سر‌برآورد.

او از عموزاده‌ی خود، ساسکواچ، بلندتر بود، از بارمانو هم بلندتر بود. از یتی هم خیلی بلندتر بود. دست‌ها و پاهایش مانند درخت‌های سدر جدیدی که داشتند در اطرافش ریشه می‌زدند محکم و مارپیچی بودند. دست‌هایش به پهنی و بزرگی نخل‌های بادبزنی و موهای او مثل خزه‌های اسپانیایی بود که از سمت شمالی درختان سرو آویزان بودند و بقیه‌ی بدنش نیز از پشم سیاه خشنی پوشیده شده بود که شبیه به پشم اورسوس آمریکانوس لوتلوس بود که به‌عنوان خرس سیاه لوییزیانا نیز شناخته می‌شود و در آن منطقه هم اقامت گزیده بود.

می‌توانیم بگوییم که او از ذرّه‌ها و تکه‌های تمام موجودات زنده‌ی مرداب، تمام اردک‌ها، روباه‌ها، مارمولک‌ها و گربه‌ماهی‌ها، تمام گیاه‌ها، موش‌های آبی و موریانه‌ها ساخته شده بود.»