کتاب سیمای مرگ

کتاب سیمای مرگ نوشتهٔ ابراهیم خرمی مشگانی را انتشارات مرسل منتشر کرده است. این کتاب به تشریح معنا و مفهوم مرگ از نگاه اسلام و چگونگی کسب آمادگی روحی و معنوی برای مواجهه با آن می‌پردازد.

درباره کتاب سیمای مرگ

مواجههٔ افراد با مرگ را می‌توان در دو دسته تقسیم کرد. عده‌ای مرگ را به معنای پایان زندگی و نیستی مطلق و بازگشت همه‌چیز به نقطهٔ صفر می‌دانند و عده‌ای بر این عقیده‌اند که مرگ مثل پلی است بین دنیا و سرای آخرت و تازه پس از مرگ جسمی است که زندگی حقیقی آغاز می‌شود. نگاه اسلام در همین دیدگاه دوم می‌گنجد و آیات قرآن و سیره‌وسنت پیامبر و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) هم آن را تأیید می‌کند. کتاب حاضر می‌کوشد تا با توجه به آیات قرآن و آموزه‌های اسلام به تشریح معنای مرگ و چگونگی کسب آمادگی روحی و معنوی برای رویارویی با آن بپردازد.

خواندن کتاب سیمای مرگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به مطالعهٔ کتاب‌های مذهبی از خواندن این کتاب سود خواهند برد.

بخشی از کتاب سیمای مرگ

«مرگ چیست؟

مرگ در لغت به معنای «ذهاب القوة من الشیء» از دست رفتن قدرت و توان چیزی و در اصطلاح به معنای جدا شدن و رهایی روح از بدن و پایان زندگی موجود زنده و توقف برگشت‌ناپذیر علامت‌های زندگی است. از موضوعات بسیار مهم که پیوسته در تاریخ گذشته مورد توجه بوده و هست، مرگ است. انسان از همان ابتدای خلقت تاکنون برای شناخت «مرگ» تلاش زیادی کرده و همیشه علاقه‌مند بوده که بداند مرگ چیست که به زندگی دنیوی او خاتمه می‌دهد؟ ولیکن تاکنون حقیقت مرگ ناشناخته است و انسان با همهٔ پیشرفت‌های علمی که در زمینه‌های مختلف داشته نتوانسته به حقیقت مرگ پی ببرد و این مسئله لاینحل مانده و معنی آن روشن نگردیده است و نیز نتوانسته مرگ را از خود دور نماید و درمان و چاره‌ای برای جلوگیری از آن کشف نماید. و حقیقت آن است که همه می‌خواهند بدانند مرگ چیست؟ و از واقعیت این پدیدهٔ الهی آگاه شوند. علاوه بر آنکه حقیقت مرگ برای انسان نامعلوم است، زمان، زمین و زمینهٔ مرگ نیز برای وی مجهول و ناشناخته مانده است. بدین معنی هیچ یک از انسان‌ها نمی‌دانند در چه زمانی از سال و ماه و روز و چه ساعتی می‌میرند و تا یک ساعت دیگر در صف مردگانند یا زندگان.

اميرالمؤمنین علی می‌فرماید:

انسان از زمان اجل خود بی‌خبر است.

مرگ نگهبانی است که بی‌خبر در آید. 

و ما تدري نفس بأي أرض تموت.....

و نمی‌دانند در چه مکان و سرزمینی از این دنیا می‌میرند..... 

و ما تدري نَفْسٌ ماذا تَكْسِبُ غدا..... 

و همچنین نامعلوم است از برای او که در وقت مرگ در زمینهٔ فکری و عقیدتی چگونه است؛ مسلمان مشرک، مؤمن، کافر و... پر واضح است جمع کثیری از دانشمندان در اعصار و قرن‌ها مرگ را یک امر وجودی می‌دانند و بس ولی ماهیت این امر وجودی روشن نیست. لیکن در سخنان نورانی ائمهٔ هدی از مرگ با تعبیرهای مختلفی تعریف شده و آن تعریف‌ها، تعریف اوصاف است نه تعریف ماهیت، بنابراین حقیقت و ماهیت مرگ تاکنون روشن نیست. پس مرگ یعنی جدا شدن روح از بدن و بریده شدن علاقهٔ آن دو از یکدیگر؛ از همین روست وقتی بین روح و بدن ارتباط و علاقه باشد انسان حیات دارد و زنده است، چشمش می‌بیند، گوشش می‌شنود، قلبش می‌زند و دست و پا حرکت می‌کند. اما وقتی این ارتباط بریده شد و روح از بدن جدا گردید، مرگ است.»