دانلود و خرید کتاب میرازندگی محمدابراهیم قدیری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب میرازندگی اثر محمدابراهیم قدیری

کتاب میرازندگی

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب میرازندگی

کتاب الکترونیکی میرازندگی نوشتۀ محمدابراهیم قدیری است و انتشارات مهراب آن را منتشر کرده است. کتاب میرازندگی، رمانی به محوریت موضوع مرگ در زندگی ما انسان‌ها است.

درباره کتاب میرازندگی

رمان یکی از راه‌های انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سال‌ها نویسندگان در داستانشان بازگو کرده‌اند.

داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. کتاب میرازندگی زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب میرازندگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان فارسی مناسب است.

بخشی از کتاب میرازندگی

«کمکم داشت کلافه می‌شد. گوشی‌اش را از جیبش خارج کرد. خواست بازي کند یا چرخی داخل اینترنت بزند؛ اما حوصله‌اش را نداشت. چند بار گوشی را در دستش چرخاند. بازي فوتبال تمام شده بود و کارشناسان و مجري برنامه در مورد بازي صحبت می‌کردند. نفراتی هم که جلوي تلویزیون جمع شده بودند کمکم پراکنده می‌شدند، دوباره به ساعت بزرگ سالن نگاهی انداخت. از آخرین بار فقط پنج دقیقه گذشته بود. به نظرش باید بیشتر از اینها گذشته باشد. براي اطمینان صفحه گوشی‌اش را روشن کرد. عکس زمینه، ابري سیاه با اثراتی از رعدوبرق بود. ساعت همان بود که ساعت بزرگ سالن نشان داده بود. مادر دیر کرده بود. اگر الان پیدایش نمی‌شد هنگام برگشت حتماً به ترافیک سنگینی برخورد می‌کردند. دوباره نگاهش به درب سالن ورودي افتاد و آسانسورهایی که آن طرف درب کمی دورتر بودند. یکی از آسانسورها باز شد. چند زن و مرد از آن خارج شدند. آخرین نفر مادر بود که داشت چادرش را مرتب می‌کرد...» 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۴۳,۰۰۰
تومان