کتاب گفتگوی اثربخش (کتاب اول)

کتاب گفتگوی اثربخش (کتاب اول) کاری از موسسه گفت گوی سازنده با ترجمهٔ مستانه نعمت را انتشارات بذر خرد منتشر کرده است. این کتاب به آموزش و معرفی راهکارهایی برای گفت‌وگوی مؤثر و سازنده می‌پردازد.

درباره کتاب گفتگوی اثربخش (کتاب اول)

گفت‌وگو دربارهٔ بعضی مسائل به‌دلیل اهمیت و حساسیتی که دارند می‌تواند زمینهٔ تنش و چالش را ایجاد کند و سبب شود که طرفین از ورود به گفت‌وگو خودداری و یا آن را با تجربه‌ای سراسر خشم و نفرت به انتها ببرند. ازآنجاکه همیشه نمی‌توان و نباید از گفت‌وگو و ورود به بحث امتناع ورزید و گاه باید کوشید تا به ذهن و زبان طرف مقابل وارد شد، جلد اول کتاب گفتگوی اثربخش که به همت موسسه گفتگوی سازنده تدوین شده، به معرفی و آموزش مهارت‌هایی برای گفت‌وگو در شرایط دشوار و بحرانی می‌پردازد. گفتنی است مطالب این کتاب ترجمهٔ مطالب دوره‌ای آنلاین با‌ عنوان perspective است که در طول کتاب با اسکن کدهای کیوآرکد مندرج در متن، قابل دسترس علاقه‌مندان خواهد بود.

خواندن کتاب گفتگوی اثربخش (کتاب اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به مباحث توسعهٔ فردی که به تقویت مهارت‌‌های ارتباطی خود می‌اندیشند از خواندن این کتاب سود خواهند برد.

بخشی از کتاب گفتگوی اثربخش (کتاب اول)  

«درس اول

کشف کارکردهای درونی ذهن

گاهی اوقات به نظر می رسد که در فضای قطبی‌شدهٔ جامعهٔ امروز هر چیزی می‌تواند باعث ایجاد تفرقه شود. فرقی نمی‌کند در حال خواندن اخبار هستید یا در حال تماشای برنامهٔ موردعلاقه‌تان در اواخر شب یا گشت‌وگذار در شبکه‌های اجتماعی؛ درهرصورت اجتناب از خشم غیرممکن است. به نظر می‌رسد همهٔ افراد در مورد همه چیز نظری دارند و با یک کلمه یا عبارت اشتباه بحث‌های دوستانه می‌تواند تبدیل به مسابقات فریادزنی شود. به‌عنوان‌مثال، آیا تابه‌حال تجربهٔ زیر را داشته‌اید شما با کسی اختلاف‌نظر دارید و کاملاً مطمئن هستید که حق با شماست. اما مهم نیست چقدر برای متقاعد کردن طرف مقابل تلاش می‌کنید، مهم نیست استدلال‌های شما چقدر قانع‌کننده است. طرف مقابل نظرش را تغییر نمی‌دهد. این امری بسیار معمول و رایج است که دو فرد خوش‌نیت و آگاه باورهای بسیار متفاوتی داشته باشند و متقاعد کردن یکدیگر برای تغییر را غیرممکن ببینند. در این لحظات، ممکن است فرض کنیم طرف مقابل فردی نادان بد یا به‌عمد سفت و سخت است. چون درغیراین‌صورت با ما هم‌عقیده بود اما با وجود همهٔ چیزهایی که می‌دانیم ممکن است طرف مقابل هم دقیقاً همین فکر را در مورد ما داشته باشد. این پدیده می‌تواند هم ناامیدکننده و هم گیج‌کننده باشد. به‌خصوص که این مسئله معمولاً خلاف آن چیزی است که بیشتر مردم از گفتگوها توقع دارند. مسئله این نیست که افراد نمی‌خواهند دور هم جمع شوند و یکدیگر را درک کنند؛ بیشتر اوقات مشکل این است که نمی‌دانند چگونه چشم در چشم به‌هم نگاه کنند.

علت چیست؟

پاسخ در چگونگی عملکرد مغز ما است. در بسیاری مواقع مغز باستانی ما برای دنیای مدرن مناسب نیست. ما در پیشرفته‌ترین تمدن تاریخ بشر زندگی می‌کنیم که با فناوری شگفت‌انگیزی احاطه شده است. اما مهم‌ترین بخش از این فناوری - مغز ما با سرعت کافی برای ادامه‌دادن به‌روز نشده است. در گذشته مغز ما برای زندگی در گروه‌های کوچک تکامل یافته بود، جایی که تمرکز اصلی ما بر روی بقا بود در آن زمان سرعت غرایز ما تعیین می‌کرد که آیا شام بخوریم یا خود تبدیل به شام بشویم.»