دانلود و خرید کتاب غریب و بخشنده علی باباجانی
تصویر جلد کتاب غریب و بخشنده

کتاب غریب و بخشنده

معرفی کتاب غریب و بخشنده

کتاب غریب و بخشنده به‌قلم علی باباجانی را انتشارات زائر آستانه مقدسه منتشر کرده است. این کتاب در قالب ۱۳ داستان به شرح گوشه‌هایی از زندگی امام رضا و امام جواد علیهما‌السلام می‌پردازد.

درباره کتاب غریب و بخشنده

شناخت شخصیت‌های مذهبی و در رأس آنان پیامبر (ص) و اهل‌بیت ایشان از این حیث ضروری است که سبب عمق بخشیدن به معارف دین، الگوگیری از سیره‌وسنت این بزرگان و درنهایت افزایش معنای زندگی از طریق تفکر و تدبر در روش‌ومنش این بزرگواران خواهد شد. به‌ دلیل آثار والا و ارزشمند تربیتی زندگی ایشان لازم است تا کودکان و نوجوانان نیز بیشتر با سیره‌وسنت این بزرگان خو گرفته و الگوهای زیست این بندگان برگزیده و معصوم را در زندگی خود پیاده کنند. علی باباجانی کوشیده است تا در کتاب غریب و بخشنده و در قالب داستان به معرفی جنبه‌های شخصیتی دو امام بزرگوار، امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بپردازد و از زبان شیرین و سلیس قصه برای ماندگاری این روایت‌ها در ذهن مخاطب کودک و نوجوان بهره گیرد.

خواندن کتاب غریب و بخشنده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کودکان و نوجوانان از خواندن این کتاب با همراهی والدین و معلمان و یا گروه همسالان لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب غریب و بخشنده

«اذیت کردن ممنوع!

از دست همسایهٔ خود ناراحت و عصبانی بود نمی‌دانست چه کار کند. بارها تصمیم گرفته بود و برود مثل خودش با او دعوا کند و حرف‌های ناجور بزند اما این راهش نبود یکی دو بار پیشش رفت و با آرامی به همسایهٔ مردم آزارش گفت که رعایت حال آن‌ها را بکند اما همسایه حرف‌های او را جدی نگرفت. مرد با همسرش گفت: «نمی‌دانم از دست این همسایه چه کار کنم. من می‌گویم از این محل برویم.» همسرش گفت: «آخر کجا برویم؟ همهٔ همسایه‌ها خوبند.. فقط این یکی این جوری است.» سکوت در اتاق پیچید یک دفعه زن سکوتش را شکست و گفت: «فهمیدم!» مرد پرسید: «چی؟» زن گفت: «بهتر است پیش مولایمان علی‌بن‌موسی‌الرضا بروی.» مرد فکر کرد و گفت: «خب بروم که چه؟» زن جواب داد: «برو و بگو چنین همسایه‌ای داریم حتماً کمک می‌کند. خودت هم می‌دانی که مولایمان هر چه بفرماید مردم قبول می‌کنند. مرد آرام شد و گفت: «خوب است. همین کار را می‌کنم.» قبایش را پوشید و به طرف خانهٔ امام به راه افتاد وقتی به در خانه رسید، در را زد. در باز شد. خادم پشت در بود. مرد گفت: «سلام برادر با مولایمان کاری داشتم. اجازه هست؟» خدمتکار در را بیشتر باز کرد و گفت: «بله بفرمایید.» وارد اتاق شد امام رضا را دید که در وردی اتاق ایستاده بود. جلو رفت و گفت: «سلام بر مولای عزیزمان.» امام جواب سلام را داد و به او گفت که بنشیند مرد نشست و امام رضا از حال او پرسید. مرد گفت: «شکر خدا و زیر سایهٔ مهربانی شما خوبیم ولی یا‌بن‌رسول‌الله به دادم برسید. همسایه‌ای داریم که از دستش آسایش نداریم. نه تنها ما را بلکه همسایه‌های دیگر را اذیت می‌کند. بدزبان است و جز ناسزا چیزی از دهانش بیرون نمی‌آید.» امام رضا به‌دقت به حرف‌های مرد گوش می‌داد. مرد همین‌طور خاطراتی را که از آزار همسایه به یادش می‌آمد می‌گفت. بعد از اینکه حرف‌هایش تمام شد. امام فرمود: «از ما نیست کسی که همسایه‌اش از او آسوده نباشد.» مرد با سخن امام رضا علیه‌السلام آرام شد. بعد امام او را دلداری داد و گفت که با همسایه مهربان‌تر باشد حرف امام مثل آبی بود که روی آتش خشم او ریخته باشند. آهی از ته دل کشید از امام تشکر کرد بعد از جا بلند شد به طرف خانه راه افتاد تا پیام امام را به دیگران برساند. او باید این حرف امام رضا علیه‌السلام را به همسایه می‌گفت؛ چون می‌دانست که با حرف امام ممکن است همسایه دست از مردم آزاری‌اش بردارد.» 

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۱۰٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان