کتاب معذرت می خواهم

کتاب «معذرت می خواهم» نوشتۀ مایکل یان بلک و ترجمۀ شبنم حیدری پور است و انتشارات پرتقال آن را منتشر کرده است. این کتاب بامزه و جذاب مهارت مهم عذرخواهی‌کردن را به کودکان آموزش می‌دهد.

درباره کتاب معذرت می خواهم

فلامینگو و سیب‌زمینی مشغول بازی هستند که ناگهان سیب‌زمینی حرف بدی به او می‌زند. برای همین فلامینگو از دست سیب‌زمینی ناراحت است. دختر کوچولو تصمیم می‌گیرد به آن‌ها کمک کند تا مشکلشان حل شود. او راه‌حل را عذرخواهی سیب‌زمینی از فلامینگو می‌داند؛ اما از نظر سیب‌زمینی این کار سخت‌ترین کار دنیا است.

کتاب معذرت می‌خواهم دربارۀ مهارت عذرخواهی است. همۀ افراد گاهی اشتباه می‌کنند؛ اما باید بدانند که خطاها تأثیرات زیاد و طولانی‌مدت بر روابط می‌گذارد و حتی ممکن است به ازبین‌رفتن روابط یا دوستی‌ها منجر شود به همین دلیل اگر اشتباهی رخ می‌دهد باید واقعیت را پذیرفت و عذرخواهی کرد. در واقع عذرخواهی هنر است و یکی از مهم‌ترین مهارت‌های عاطفی به‌حساب می‌آید.

خوب است که کودکان از سنین پایین مهارت عذرخواهی‌کردن را باد بگیرند تا بتوانند روابط درستی با دیگران برقرار کنند. مایکل یان بلک در کتاب معذرت می‌خواهم تلاش کرده است تا این مهارت را به روشی خلاقانه و بامزه به کودکان آموزش دهد. سیب‌زمینی ابتدا در برابر انجام این کار مقاومت می‌کرد. عذرخواهی آن‌قدر برایش دشوار بود که می‌خواست به قطب جنوب فرار کند و حتی تمام پول‌هایش را به‌جای عذرخواهی به فلامینگو بدهد؛ اما بالاخره با کمک دختر کوچولو موفق می‌شود.

خواندن کتاب معذرت می خواهم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکانی که در سن یادگیری مهارت‌های اجتماعی و رفتاری هستند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مایکل یان بلک

مایکل یان بلک ۱۲ اوت ۱۹۷۱ متولد شد. او بازیگر کمدین و نویسنده آمریکایی است. تابه‌حال در چند سریال کمدی آمریکایی از جمله استلا، تابستان مرطوب آمریکا: اولین روز اردوگاه، مایکل و مایکل و یک دوره دیگر بازی کرده است. اولین کتاب کودک مایکل یان بلک به نام مرغ در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و از آن به بعد او به نوشتن داستان برای کودکان و بزرگسالان روی آورد.

بخشی از کتاب معذرت می خواهم

«فلامینگو حالت خوب است؟ سیب‌زمینی ناراحتم کرده. داشتیم شوالیه بازی می‌کردیم و خوش می‌گذراندیم، اما یک‌دفعه حرف خیلی بدی به من زد. آخ، ‌چه بد! اما تو و سیب‌زمینی که دوست‌های خوبی هستید. چه اتفاقی افتاد؟ فلامینگوی عزیزم من‌ می‌روم و با او حرف می‌زنم. سلام سیب‌زمینی. تقصیر من نبود. اما تو بودی که حرف بدی زدی. پس تقصیر کی است؟ من! تقصیر من بود! وای سیب‌زمینی عزیزم. فلامینگو دیگر هیچ‌وقت با من دوست نمی‌شود خیلی احساس بدی دارم. فکر کنم بدانم چه جوری درستش کنیم.»