کتاب مهمانی با کلاغ‌ها

«مهمانی با کلاغ‌ها» مجموعه داستان کوتاهی نوشته زهرا پورقربان(-۱۳۲۹)، نویسنده معاصر ایرانی است.

در بخشی از داستان «مهمانی با کلاغ‌ها» از این کتاب می‌خوانیم:

صبر کن، ببینم چیزی رو فراموش نکرده‌ام؟ این هشت تا شمع، این کبریت، این کیک، این شیشه‌ی گلاب، این سبد میوه، این فرش پای تخت اتاق‌خوابت. راستی، به جای دسته‌گل، برات سه تا گلدون خریدم، یه شمعدونی، دو تا رز، یکی قرمز، یکی صورتی. اینم قاب عکست، می‌دونی کدام لباس تنته؟ سفید توری آستین‌حلقه‌ای، با کلاهِ گردِ لبه‌دار. رنگ ناخن دستت صورتیه، هم‌رنگ گلی که به گیست بستم. من که یادم نیست برای چی این لباس رو برای تو خریدم؟ تو چی؟ تو یادته؟ درسته. آفرین به تو، دختر زرنگ. تولد بابا بود. خب، اینم از قاب عکس بابا جون. چی؟ از این عکس بابا خوشت نمی‌آد؟ آخ، ‌آخ، خدا مرگم بدهد، بدجوری حواس‌پرت شده‌ام. این قرص‌های آرام‌بخش و اعصابم هیچ اثری نداره.

با این‌که توی روز، چند بار می‌خورم، ولی انگار نه انگار. به‌کل، فراموش کرده‌ام تو از اون عکس بابا خوشت می‌آد که ریش و سبیل نداره، صورتش صافِ صافه با کرا‌وات خال‌دار قرمز، منم کنارش‌ام توی لباس سفید. پارسال بهم گفته بودی. می‌دونی، گذاشته بودم روی میز، کنار سبد میوه، که یادم بمونه، ولی نمی‌دونم چه شد که هول‌هولکی این قاب رو از روی دیوار اتاق برداشتم و راه افتادم.

ای وای، سرگیجه گرفتم از سر و صدای این کلاغا، یک‌ریز، قارقارقار. اینا همیشه این‌طور سروصدا می‌کنن، گلاب؟ یا به‌خاطر کیک و سبد میوه‌هاست؟ یا که نه، خودت دعوت‌شون کردی؟ هان؟ حالا خوب گوش کن، زود باش به این سیاه‌سوخته‌ها بگو این‌قدر سر و صدا نکنن، بگو هنوز جشن شروع نشده، بگو هنوز دوستات نرسیده‌ان.