دانلود و خرید کتاب بلندی ها فانی دمول ترجمه امیر خوش اخلاق
تصویر جلد کتاب بلندی ها

کتاب بلندی ها

نویسنده:فانی دمول
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بلندی ها

کتاب بلندی ها نوشتهٔ فانی دمول و ترجمهٔ امیر خوش اخلاق است. انتشارات آناپل این رمان معاصر کانادایی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب بلندی ها

کتاب بلندی ها (Highlands) یک رمان و حاوی روایتی فانتزی، غریب و ترسناک به قلم فانی دمول از ۳ زن است که برای بازدید از مناظر و بلندی‌های کوهستان به اسکاتلند می‌روند. این زن‌ها انگیزهٔ متفاوتی برای این سفر دارند؛ یکی از دست شوهرش فرار کرده، دیگری برای ارائهٔ پایان‌نامه‌اش آمده و نفر سوم می‌خواهد خاکستر عزیزانش را در آنجا به باد بسپارد. این سفری عادی نیست و مطابق انتظار پیش نمی‌رود. این رمان که چندین جایزه دریافت کرده، سومین رمان فانی دمول (Fanie Demeule) است که شخصیت‌هایش را درگیر اتفاقات غیرمنتظره‌ای می‌کند. در طول رمان، این ۳ زن به هم نزدیک و نزدیک‌تر شده و زندگیشان در هم‌ تنیده می‌شود. نویسنده به‌مرور مرز بین واقعیت و رؤیا را کم‌رنگ و از عناصر جادویی و فانتزی استفاده می‌کند؛ عناصری که علاوه بر جذابیت، باعث شده‌اند اثر او از یک داستان کلاسیک و کلیشه‌ای ترسناک فراتر برود. نویسنده به افسانه‌ها مخصوصاً فولکلور منطقهٔ اسکاتلند هم ارجاع می‌دهد و به‌خوبی آن‌ها را در داستانش به کار می‌گیرد؛ بنابراین گرچه ظاهر داستان شبیه به دیگر داستان‌های ژانر ترسناک است، نویسنده با ترکیب‌کردن چندین ژانر و المان، موفق می‌شود قصه‌ای عمیق و تکان‌دهنده خلق کند. اوج داستان در پایان‌بندی شوکه‌کننده و غیرمنتظرهٔ آن است. رمان «بلندی‌ها» کوتاه است و ریتم تندی دارد.

خواندن کتاب بلندی ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر کانادا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بلندی ها

«دلشان نمی‌خواست من بروم. آن هم بعد از ماجراهایی که با «س» داشتم. مخصوصاً مادرم. مادرم از همان اول از او متنفر بود. «معلوم بود آدم خوبی نیست. هیچ‌وقت نفهمیدم که چی توی اون دیدی.» مدام اصرار می‌کند آنها را ترک نکنم. خیلی شکننده شده‌ام. خیلی ضعیف‌تر از آنی که بتوانم هر کاری انجام بدهم؛ مخصوصاً با یک کوله‌پشتی. درست است، من در بهترین شرایط خودم نیستم. «تو به درمان نیاز داری، نه سفر. این‌طوری خودت رو نابود می‌کنی.» مادرم همیشه می‌داند که چه چیزی برای من بهتر است. او سلامت من را خیلی جدی می‌گیرد، سبک زندگی، برنامه‌ها و روابط من را زیر نظر می‌گیرد تا جلوی نابود شدن من را بگیرد. من، تنها دختر عزیزش، دختری که همراهش به آن سوی دنیا رفت. کسی که او «نجاتش داد». زندگی‌ام را مدیون او هستم و باید او را در جریان همه چیز بگذارم. وقتی در مورد آزار و اذیت‌های «س» برایش تعریف کردم، یک شب کامل گریه می‌کرد. قبلاً هیچ حرفی راجع به این موضوع نزده بودم. مادرم مطمئن است که «س» کارهای بیشتری کرده، و من را کتک زده است. از او می‌خواهم دست از آزار و اذیتم بردارد. به او می‌گویم که نباید کسی را آزار دهیم و نباید به او صدمه بزنیم. «بهت اطمینان می‌دهم که تا این حد پیش نرفته.» مادرم حرفم را باور نمی‌کند. او فکر می‌کند که هنوز چیزهایی را از او پنهان می‌کنم، خیلی چیزها. می‌گوید نمی‌توان من را خوب فهمید، قبلاً مثل یک کتاب باز بودم و دیگر این‌طور نیست، بدجوری دارم پیر می‌شوم. قبل از غروب، کوچک‌ترین جزئیات روز و روزگارم را برایش گفتم و وقتی چیزی برای تعریف کردن نداشتم، مادرم با یادآوری نسبتش با من، باز از من می‌خواست بیشتر تعریف کنم. «من مادرت هستم. حق دارم بدونم.» اگر می‌توانست؛ من را در اتاق حبس می‌کرد و یک بطری شیر با دمای اتاق به من می‌داد. اگر می‌توانست من را در رحمش پنهان می‌کرد، رحمی که هرگز من را حمل نکرده بود، تا از من در برابر آزار و اذیت‌های دنیای بیرون محافظت کند. با ترحم به بدنم که از بی‌اشتهایی و بی‌خوابی درهم شکسته بود نگاه می‌کرد، و بر گودی‌ها و شکاف‌های بدنم دست می‌کشید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۰۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۶۰۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان