کتاب کمک به تایتانیک

«کمک به تایتانیک» نوشته کریستین فرِه فلوری(-۱۹۶۱)، نویسنده فرانسوی است. این کتاب داستانی در قالب دفترچه خاطرات شخصیت اصلی داستان یعنی جولیا فاچینی است. او مسافر کشتی کارپاتیا است. کاپاتیا نخستین کشتی است که به محل غرق شدن تایتانیک رسید و نزدیک به ۷۰۶ مسافر زنده مانده را نجات داد. در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم: بیست دقیقه قبل، تازه یک دیس پر از ساندویچ ژامبون را روی میز گذاشته بودم که صدای فریادی شنیدیم: - آن‌جاست! می‌بینمش! هنوز روی آب است! همه به سوی پنجره شتافتیم، اما خیلی تاریک بود و خیلی مشکل می‌شد چیزی را تشخیص داد. پالتوام را که برای راحتی از تنم درآورده بودم، برداشتم و دوان‌دوان بیرون رفتم. مامان صدایم کرد: «جولیا! همین جا بمان!» خودم را به نشنیدن زدم، تنها همین یک دفعه! چنین شبی، این حسن را دارد که مطمئناً مامان، امروز و فردا نافرمانی مرا فراموش خواهد کرد. روی عرشه، مردان در محل‌های تعیین‌شده آماده بودند. دوست آتشکارم را شناختم: لباس راحتی راه‌راه به تن داشت و پلیوری بافتنی روی شانه‌هایش انداخته بود؛ صورتش مثل دودکش‌پاک‌کن‌ها، سیاه بود. برای من توضیح داد: «نوبت کاری من نبود، با وجود این، از تخت بیرون پریدم تا بروم به دوستانم کمک کنم! حتی فرصت لباس پوشیدن پیدا نکردم! حتماً دیدی همه‌ی بروبچه‌ها مثل جن زده‌ها تلاش می‌کنند. یک چیزی شده! فکر کنم امشب، رکوردمان‌را شکسته‌اند. خدای من! کشتی هم مثل ما به هیجان آمده است! با دست به سوی افق اشاره کرد. - آن‌جا! نگاه کن. آن نور، تایتانیک است. چشمانم را تیز کردم و آن‌را دیدم: نوری سبزرنگ، خیلی واضح و روشن. در حالی که بغض گلویم را می‌فشرد، پرسیدم: «پس خیلی زود به آن‌جا می‌رسیم؟»