دانلود و خرید کتاب هجوم معمولی ها تامی دونباواند ترجمه سرور کتبی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب هجوم معمولی ها اثر تامی دونباواند

کتاب هجوم معمولی ها

معرفی کتاب هجوم معمولی ها

کتاب هجوم معمولی ها نوشتهٔ تامی دونباواند و ترجمهٔ سرور کتبی است و نشر پیدایش آن را منتشر کرده است. این کتابْ یکی از جلدهای مجموعهٔ ۱۳جلدی خیابان جیغ است.

درباره مجموعه خیابان جیغ

داستان این مجموعه درباره‌ٔ پسری به نام لوک واتسون است، پسربچه‌ای که زندگی طبیعی داشت و با خانواده‌اش در آرامش زندگی می‌کرد. اما بعد از اینکه به یک گرگینه تبدیل شد، همراه خانواده‌اش به خیابان جیغ نقل مکان کردند؛ محله‌ای که پر از هیولاست. لوک با دوتا از ساکنین دیگر خیابان جیغ دوست می‌شود، یک خون‌آشام به اسم رسوس نگتیو و یک مومیایی به اسم کلیو فار. لوک فکر می‌کند می‌تواند خیابان جیغ را خانه‌ٔ خودش بداند، اما مشکل کوچکی وجود دارد: پدر و مادرش از همسایگان جدیدشان می‌ترسند. آیا لوک می‌تواند قبل از اینکه آنها از ترس بمیرند، راه خروجی به دنیای واقعی باز کند؟

درباره کتاب هجوم معمولی ها

کتاب هجوم معمولی ها جلد هفتم از مجموعهٔ خیابان جیغ است.

وقتی لوک برای اولین بار به گرگ‌نما تبدیل شد، پدر و مادرش او را توی اتاق زندانی کردند تا به آنها صدمه نزند. اما روزی که لوک می‌خواست از دوستش در برابر قلدر مدرسه حمایت کند، کسی نبود تا جلو گرگ را بگیرد.

قلدر مدرسه، استیون بلک، بدون اینکه صدمه‌ای ببیند فرار کرد. اما لوک به خاطر حمله‌ای که کرده بود، همراه خانواده‌اش به خیابان جیغ آورده شد؛ خیابانی در دنیایی دیگر. جای امنی برای موجودات غیرعادی! پدر و مادر لوک خیلی ترسیده بودند، برای همین هم لوک به کمک رسوس نگاتیو (که ادای خون‌آشام‌ها را درمی‌آورد) و کلئو فار (مومیایی مصری) شروع کرد به جستجوی شش یادگاری که پدران بنیان‌گذار خیابان جیغ، از خودشان باقی گذاشته بودند. بعد از پیدا کردن یادگارها، لوک توانست دروازهٔ جادویی دنیای خودش را باز کند. اما وقتی پدر و مادرش دیدند که او در کنار دوستان جدیدش خوشحال است، تصمیم گرفتند در خیابان جیغ بمانند.

اما دروازهٔ جادویی که مدت‌ها مورد استفاده قرار نگرفته بود، باز ماند و استیون بلک خیلی زود آن را پیدا کرد. نفس عمیقی کشید و وارد آن شد.

در هجوم معمولی‌ها، خیابان جیغ پر از شگفتی می‌شود. فقط یک یادگار دیگر مانده است تا لوک بتواند دروازه‌ٔ ورود به دنیای خودش را پیدا کند و پدر و مادرش را از ترس و وحشت خیابان جیغ نجات دهد. به این ترتیب شکار چنگال گرگ‌نما آغاز می‌شود. اما لوک، رسوس و کلئو از یک راز دور از انتظار، پرده برمی‌دارند؛ راز ساموئل اسکیپ استون، نویسنده‌ای که خیلی به آنها کمک کرد. بچه‌ها می‌فهمند که آخرین یادگار هزینه‌ٔ زیادی دارد. لوک بر سر یک دوراهی، ناچار می‌شود تصمیم دشواری بگیرد.

خواندن کتاب هجوم معمولی ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این رمان جالب و هیجان‌انگیز برای گروه سنی کودک ۱۱+ سال منتشر شده است.

بخشی از کتاب هجوم معمولی ها

«صدای وحشتناک ارگ بلند شد. خون‌آشام سُر می‌خورد و مومیایی غول‌پیکری سلانه‌سلانه تعقیبش می‌کرد. خون‌آشام پشت سرش را نگاه کرد و دندان‌های تیزش را به شکارچی باندپیچی‌شده نشان داد، ولی مومیایی به تعقیب او ادامه داد.

شبح دراز و لق‌لقوی زنی، پشت سر مومیایی ظاهر شد. موهای جنگلی و گره‌خورده‌اش توی هوا تاب می‌خوردند. جیغ کشید: «نمی‌تونی جلو من رو بگیری!»

صدای بلندش، لحظه‌ای صدای مرموز آهنگ را قطع کرد.

به دنبال شبح، یک اسکلت و پشت سرش یک زامبی تلوتلوخوران از راه رسیدند. موسیقی ترسناک، بلندتر شد... بلند... و بلندتر...

... و بعد قطع شد.

همگی به نزدیک‌ترین صندلی‌ای که کنارشان بود حمله کردند. مومیایی و شبح روی صندلی اول و دوم نشستند. کمی بعد اسکلت و خون‌آشام هم توانستند یک‌جورهایی بنشینند.

و در آخر زامبی لنگ‌لنگان ایستاد.

لوک واتسون گفت: «تو باختی تُرف!» و یکی از صندلی‌ها را به آن طرف اتاق کشید.

ـ خب آقای اسپکتِر، اگه می‌شه یه آهنگ دیگه لطفاً.

شبح فول اسپکتر دست تکان داد و با ارگ شفاف کلیسایی شروع به نواختن کرد. زامبی به طرف میز غذا رفت. امیدوار بود کبد سرخ‌شده تمام نشده باشد. تمام نشده بود.

کلئو فار گفت: «چه مهمونی فوق‌العاده‌ای!»

لوک پوزخند زد: «به پدرت که خیلی داره خوش می‌گذره.» و به مومیایی غول‌پیکری که داشت دور صندلی‌ها می‌دوید اشاره کرد.

کلئو گفت: «اون از اینکه تو تصمیم گرفتی توی خیابون جیغ بمونی خوشحاله. همه‌مون خوشحالیم.»

لوک لبخند زد و سرش را به طرف صدای خنده‌ای که از آن طرف اتاق می‌آمد، برگرداند. مادرش داشت شنل بلّا نگاتیو، همسایهٔ خون‌آشامش را می‌پوشید و دندان‌هایش را مثل دندان‌های تیزِ او، نشان می‌داد.

ایفا اورول، جادوگر زیبا کنار آنها ایستاده و انگشتش را بالا برده بود. دورتادور ناخن‌های بلند و زیبایش، برق بنفش‌رنگی جرقه می‌زد: «اگه بخوای می‌تونم برات دندونای تیز واقعی درست کنم.»

خانم واتسون از ترس دستش را بالا گرفت: «همین که توی خونه بغلی خون‌آشام‌ها زندگی می‌کنم، خودش به اندازهٔ کافی هیجان‌انگیزه. ازت ممنونم.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۹۵۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۵۸,۸۰۰
تومان