کتاب شبح سرگردان
معرفی کتاب شبح سرگردان
کتاب شبح سرگردان نوشتهٔ رومن گاری و ترجمهٔ ابراهیم مشعری است. انتشارات نیلوفر این رمانِ نقادانه، کمیک و تاریخی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب شبح سرگردان
کتاب «شبح سرگردان؛ رقص چنگیز کوهن» خوانشی نقادانه است از همهٔ فرهنگ اروپایی که رومن گاری آن را با زبانی زیرکانه و کمدی بیان کرده است. این نویسنده در این کتاب، بزرگترین دستاوردهای فرهنگی اروپا از جمله کتابها و شخصیتهای بزرگ و جریانساز را با زبانی گزنده نقد کرده و به چالش کشیده است. این رمانْ قصهٔ «چنگیز کوهن»، یک کمدین یهودی است که پیش از کشتهشدن توسط نازیها، خودش قبر خودش را کنده بود. روح او پس از مرگ بهسراغ افسری که او را تیرباران کرد، میرود و اتفاقات رمان را رقم میزند. «آندره مالرو» دربارهٔ رمان شبح سرگردان گفته که این رمان، یکی از نادرترین و جالبتوجهترین نوشتههای زمانهٔ ما، هم در گسترهٔ اسطورهشناسی و هم در زمینهٔ ادبیات بزرگ کمدی است.
خواندن کتاب شبح سرگردان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر روسیه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره رومن گاری
رومن گاری در ۸ مه ۱۹۱۴ در مسکو و از مادری لیتوانیتبار و پدری روسی به دنیا آمد. او نویسنده، فیلمنامهنویس، کارگردان، خلبان در جنگ جهانی دوم و دیپلماتی فرانسوی بود. نام ابتدایی او «رومن کاتسِف» بود. او ۲۱ رمان با نام حقیقیاش، یک رمان با نام مستعارِ «فوسکو سینی بالدی» و ۴ رمان با نام مستعار «امیل آژار» نوشت؛ بدینسبب تنها نویسندهای است که ۲ بار موفق به دریافت جایزهٔ ادبی گنکور شده است. رومن گاری، خلبان ارتش نهضت مقاومت فرانسه در برابر قوای متجاوز آلمان نازی بود. او بهخاطر شجاعتهای فراوان به دریافت نشان لژیون دونور از «ژنرال دوگل» نائل شد، به خدمت وزارت خارجه درآمد و در سمتهایی چون سرکنسول فرانسه در لسآنجلس انجام وظیفه کرد. گاری در سال ۱۹۴۵ برای نخستین رمان خود «تربیت اروپایی» جایزۀ منتقدان را دریافت کرد.
برخی آثار این نویسنده عبارتند از:
تربیت اروپایی (۱۹۴۵)، تولیپ (یا لاله) (۱۹۴۶)، رنگهای روز (۱۹۵۲)، ریشههای آسمان (۱۹۵۶)، لیدی ال (۱۹۵۷)، میعاد در سپیدهدم (۱۹۶۰)، به افتخار پیشتازان سرافرازمان (۱۹۶۲)، خداحافظ گاری کوپر (۱۹۶۵)، «شبح سرگردان؛ رقص چنگیز کوهن» (۱۹۶۷)، سگ سفید (۱۹۷۰)، شب آرام خواهد بود (۱۹۷۴ مصاحبه)، زندگی در پیش رو (۱۹۷۵)، شاه سلیمان (۱۹۷۹)، بادبادکها (۱۹۸۰)، مردی با کبوتر (۱۹۸۴)، ستاره باز، پرندهها میروند در پرو میمیرند (۱۹۶۸ فیلم)، گذار روزگار (۱۹۸۰، آخرین مصاحبه «رومن گاری» چند ماه قبل از مرگش با رادیو کانادا).
رومن گاری در دوم دسامبر ۱۹۸۰ درگذشت.
بخشی از کتاب شبح سرگردان
«آنها در موهبت نادانی نفس میکشند! مردههایی هستند که هرگز نمیمیرند. حتی میتوانم بگویم که هرچه بیشتر بکشیشان، بیشتر جلو چشمانت میآیند. هنگامی که ما داشتیم گورهامان را میکندیم و اساسها سلاحهاشان را آماده میکردند، از رفیق اسیری که بغل دستم مشغول کندن زمین بود _ سیوما کاپلوتسنیک _ پرسیدم راجع به فرهنگ چه فکر میکنی؟ آیا میتوانی تعریف خوبی از واژه فرهنگ برایم بگویی تا بفهمم برای هیچ و پوچ نمیمیرم و دستکم میراثی پشت سر خودم به جا میگذارم؟ او شروع کرد به جوابدادن اما سروصدای آن بچهننرها که توی بغل مادرهاشان جیغ و ویغ راه انداخته بودند _ مادرهایی که بچه در بغل داشتند از کندن گور معاف بودند _ اول نگذاشت پاسخ او را بشنوم. بنابراین سیوما کاپلوتسنیک در حین کندن زمین کمی آمد نزدیکتر، چشمهایش را باز و بسته کرد و بعد گفت: «فرهنگ وقتی وجود دارد که مادرانی که بچههاشان را در بغل دارند، از کندن قبرهاشان قبل از اعدام معاف باشند.» شوخی خوبی بود و ما دوتایی به شدت خندیدیم. هیچوقت، با هیچ عذر و بهانه و تحت هیچ شرایطی نباید خیلی از نزدیک یا خیلی دقیق به نوع بشر نگاه کنی. آلمانیها شیللر، گوته و هولدرلین را داشتند و سیمباهای کنگو هیچ چیز نداشتند. فرق بین آلمانیها _ که وارث فرهنگی عظیماند _ و سیمباهای وحشی این است: سیمباها قربانیان خود را میخوردند، حال آنکه آلمانیها از قربانیان خود صابون میساختند. این نیاز به پاکیزگی، اسمش فرهنگ است!»
حجم
۱۰۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
حجم
۱۰۱۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه