کتاب جاده کمربندی
معرفی کتاب جاده کمربندی
کتاب جاده کمربندی نوشتهٔ آنری بوشو و ترجمهٔ روح انگیز مهرآفرین است. انتشارات نیلوفر این رمان روانشناسانه و چندوجهی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب جاده کمربندی
سالهاست کتابخوانهای ایرانی داستانهای روانشناسان مشهور جهان را با اشتیاق میخوانند. روایتهای ملموس و واقعی «اروین یالوم»، «آلیور ساکس» و «استفانو بولونینی» دوستداران کتاب و اهل فکر را به خواندن ترغیب میکند. یکی دیگر از روانشناسان برجستهای که آثارش در ایران منتشر شده، دکتر «آنری بوشو» نام دارد؛ پزشکِ روانکاو و نویسندهای بلژیکی که مثل همتایان آمریکایی و اروپاییاش قلم شیرینی دارد و جوایز متعددی مثل جایزهٔ کتابفروشیهای فرانسه، جایزهٔ آکادمی رویال بلژیک و… را کسب کرده است.
سه روایتْ کتاب جاده کمربندی را تشکیل میدهند. موضوع اصلی این رمانْ مرگ است. راوی و شخصیت اصلی در هر یک از بخشها انسان را در موقعیت «عشق و نفرت»، «زندگی و مرگ»، «مساوات و تبعیض» و «توانایی و ناتوانی» که با مرگ ارتباط دارند، قرار داده و ارزیابی میکنند. نویسندهٔ این کتاب روایتهای واقعی از حومهٔ پاریس را با دیدگاههای روانشناختی میآمیزد و رنج انسان را برای رشدکردن، آگاهشدن و رسیدن به خودشناسی به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد. او از زبان یکی از شخصیتها میگوید که از آنچه با دوران کودکیاش کرده هیچ نمیداند؛ بخشهایی از آن را از دست داده، اما آثار نخنماشدهٔ آن در تمام بیشهزارها، در تمام گرههای پنهان زندگیاش باقی مانده است. به نظر نویسنده (این شخصیت) شاید چیزی دوباره زاده خواهد شد، اما درحالحاضر این مسئلهٔ او نیست. آنچه در نگاه «شادو»، در رنجهای شادو میبینم، شاید این است که «استفان» سبکی دوران کودکیاش را حفظ کرده بود، چون چیز دیگری نداشت.
رمان آنری بوشو، به مسائل روانشناختی، هستیشناختی، اجتماعی و مسئلههای زندگی مدرن پرداخته است.
خواندن کتاب جاده کمربندی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر بلژیک و قالب رمان با مایههای روانشناسانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جاده کمربندی
«او، من تضادهایش را زود حس میکنم، اما نه در سطح کلمات. نمیتوانم مانع خودم شوم و نپرسم: «به سؤال من جواب ندادی، استفان، تو اغلب به مرگ فکر میکنی؟» به سادگی جواب میدهد «بله»، در حال کشیدن پیپش که خاموش شده و او دوباره آن را با علف روشن میکند. اضافه میکند: «و تو؟
- من تقریباً هرگز.
- تو، تو فرزندانی داری، فرزند داشتن جاودانگی است.»
این ایده مرا متأثر میکند. به لایهای از برگ و سرخس روی دیوارهٔ شمالی غار نگاه میکنم.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۳۵ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۳۵ صفحه