کتاب جاودانگان

کتاب جاودانگان نوشتۀ کلوئه بنجامین و ترجمۀ زهرا حسین تبریزی است. این کتاب را انتشارات علمی منتشر کرده است.

درباره کتاب جاودانگان

کتاب جاودانگان داستانی ادبی و واقع‌گرایانه است. این رمان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز است و به‌عنوان بهترین کتاب فانتزی ادبی سال ۲۰۱۸ گودریدرز انتخاب شده است. کلوئه بنجامین از آن دسته نویسندگانی است که می‌شود کتاب‌هایش را بدون وقفه و یک‌نفس خواند! قلم روایی بنجامین بسیار خوشایند و روان است؛ همچنین جزئی‌نگری و شخصیت‌پردازی قوی از خصوصیات بارز نویسنده در این کتاب است؛ آن‌قدر که نام‌ها را برای همیشه در ذهن خواننده ماندگار کند. او پیش‌ازاین خالق کتاب پرفروش «آناتومی رؤیاها» بود که برندهٔ جایزۀ کتاب «ادنا فلونبرگ» شد و در سال ۲۰۱۴ نخستین جایزۀ «فلرتی دان» را به خود اختصاص داده بود. جاودانگان داستانی تکان‌دهنده است از آرزوها و جاه‌طلبی‌های انسان‌ها که به بررسی مرز بین سرنوشت و انتخاب واقعیت و خیال این جهان و جهان ابدی می‌پردازد. در این کتاب پرحرکت و پرماجرا، کلوئه بنجامین داستان زندگی ۴ خواهر و برادر را در ایالت منهتنِ آمریکا به تصویر کشیده است که چگونه با پیش‌بینی روز مرگشان توسط یک زن فالگیر، زندگی آن‌ها دستخوش تغییرات عجیبی می‌شود و در نهایت چگونه پایان زندگی خود را به‌دست خود رقم می‌زنند.

«واریا»، «دانیل»، «کلارا» و «سایمون» شخصیت‌های قصهٔ این کتاب هستند که در یک خانوادهٔ مذهبیِ یهودی بزرگ شده بودند و در طول دوران کودکی خود مجبور به پذیرفتن قوانین و آداب سخت یهودیت شده بودند. در ادامه، با زنی فالگیر آشنا شده بودند و از روی کنجکاوی بچگانهٔ خود از او خواسته بودند تا تاریخ روز مرگشان را پیش‌بینی کند. آن زن از زندگی ۵ دههٔ آیندۀ آن‌ها خبر داده بود. پس از آن پیشگویی داستان زندگی هر یک به‌نوعی دچار تغییروتحول بزرگی شده بود. در ادامه، بنجامین سؤال‌هایی را درمورد ارزش طول عمر مطرح می‌کند؛ اینکه آیا ما قربانیان و یا عاملان سرنوشت خودمان هستیم؟ شاید بتوان بهترین ویژگی این رمان را واقعی‌بودن قصه و شخصیت‌های آن دانست؛ آن‌طور که همهٔ ما بتوانیم هر ۴ شخصیت را درک کنیم و زندگی هر کدام را تداعی‌گر دغدغه‌های زندگی واقعی خود بدانیم.

خواندن کتاب جاودانگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به کتاب‌های رمان می‌توانند از مخاطبان این کتاب باشند.

درباره کلوئی بنجامین

کلوئی بنجامین فارغ‌التحصیل در رشتۀ داستان‌نویسی دانشگاه ویسکانسین، کالج Vassar و M.F.A است. او همراه با همسرش در مدیسون می‌کند. کلوئی نویسندۀ کتاب‌های پرفروش نیویورک‌تایمز، بارنز و نوبلز و بهترین کتاب ماه آمازون است.

بخشی از کتاب جاودانگان

«واریا

واریا سیزده ساله بود. به‌تازگی قدش هفت سانت بلندتر شده بود و بدنش شکل زنانه‌تری گرفته بود. موهای خرمایی‌اش به کمرش رسیده بود؛ که نه مثل برادرش دانیل مشکی و نه بلوند و فر، مثل سایمون بود و نه رنگ شرابی موهای کلارا داشت. هرروز صبح از دو طرف سرش آن‌ها را می‌بافت؛ و از اینکه موهای دم‌اسبی‌اش مثل شلاقی به کمرش خورد، لذت می‌برد دماغ کوچکش هم شبیه به هیچ‌کس نبود، یا خودش این‌طور فکر می‌کرد که وقتی به بیست‌سالگی برسد دماغش مثل مادرش، باریک و کشیده می‌شود؛ ولی تشخیص‌دادنش هنوز در آن سن زود بود!

هر چهار نفر به‌سرعت باد وارد محله‌ای که در همسایگی‌شان بود، شدند؛ واریا بزرگ‌ترین خواهر بود؛ دانیل یازده؛ کلارا نه و سایمون هفت‌ساله بود. دانیل که جلو افتاده بود و مسیر را نشان می‌داد. آن‌ها را از انتهای خیابان کلینتون به‌طرف خیابان دلانسی و بعد از سمت چپ به خیابان فورسیت هدایت کرد. با پای پیاده از محوطهٔ پارک سارا روزولت که تا سایه‌های زیر درخت‌های پارک امتداد داشت عبور کردند. معمولاً شب‌ها پارک شلوغ بود؛ اما آن روز سه‌شنبه صبح فقط یک گروه از افراد جوانی که از تظاهرات آخر هفتهٔ پیش در آنجا مانده بودند با صورت‌هایی که روی چمن گذاشته بودند، در پارک خوابیده بودند.»