کتاب دنیای کوچک

کتاب دنیای کوچک نوشتۀ یگانه خان بابایی است. انتشارات همخونه این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این کتاب، از زبان دختری به نام باران روایت می‌شود.

درباره کتاب دنیای کوچک

کتاب دنیای کوچک از زبان دختری به نام باران روایت می‌شود. باران، این روایت را از مواجهه با فردی که او را عصبانی کرده است، آغاز می‌کند. این رمان در چند فصل ارائه می‌شود. در این داستان، باران و دوستان و خانوادۀ او را دنبال می‌کنیم.

خواندن کتاب دنیای کوچک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دنیای کوچک

«صبح روز دوشنبه بود. اصلاً حوصله نداشتم نه حوصله‌ی خودم و نه حوصله بقیه، از شانس بد من روزهایی که اصلاً حوصله نداشتم یا کلاس داشتم و یا باید می‌رفتم بیرون و قرار داشتم. وای خدایا کاشکی الان سه ساعت پیش بود ولی اینطوری نبود. دیشب اصلاً نخوابیده بودم خیلی دلم می‌خواست، بخوابم ولی خوابم نمیومد داشتم دیوونه می‌شدم. ساعت یک ربع به هشت بود از تختم بلند شدم خودم و توی آینه دیدم زیر چشام گود افتاده بود همینطور که خودمو می‌دیدم، صدایی شنیدم که مادرم از پشت در صدا می‌زد.

-باران، باران جان بلند شو بیا صبحانه بخور.»