دانلود و خرید کتاب زنانی که در من زیسته اند رها رحمانی
تصویر جلد کتاب زنانی که در من زیسته اند

کتاب زنانی که در من زیسته اند

نویسنده:رها رحمانی
انتشارات:نشر نگره
امتیاز:
۲.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زنانی که در من زیسته اند

کتاب زنانی که در من زیسته اند نوشتهٔ رها رحمانی در نشر نگره چاپ شده است. داستان‌های کتاب زنانی که در من زیسته اند درباره زنان است. دختران و زنان در وضعیت‌های فشارآور اجتماعی چه واکنش‌هایی از خود نشان می‌دهند؟ با مردانی که به آنان خیانت می‌کنند، دروغ می‌گویند‌، صدمه می‌زنند یا مردانی که عشقشان راستین و محبتشان واقعی است، با کودکانشان در لحظهٔ انتخاب ماندن یا رفتن، و با تنهایی تحمیلی، چه رفتارهایی نشان می‌دهند و اصولا زنان در عصر ما، جهان را چگونه می‌بینند و با احساسات در معرض آسیب خود چه می کنند؟

درباره کتاب زنانی که در من زیسته اند

داستان‌های کوتاه این مجموعه روایتگر عشق‌ها، ناکامی‌ها، تقلاها و بیدادهایی است که زنان گونه‌گون این داستان‌ها تجربه و زندگی می‌کنند. داستان‌ها روایات زنانه‌ای هستند از دختران، زنان و پیرزنانی از قشرها و طبقه‌های مختلف اجتماعی؛ زنانی گونه‌گون که گویی رشته‌ای ناپیدا آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد و هم‌سرنوشت می‌کند. زنانی که گور هم پایان روایتشان نیست: زنی زیبا با کبودی بیداد بر تن به جادوی عشق و زندگی از گور برمی‌خیزد اما از شر زندگان بیدادگر دوباره به گورش پناه می‌برد. 

کتاب زنانی که در من زیسته اند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه معاصر ایرانی با محوریت زنان، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب زنانی که در من زیسته اند

همین که روی مبل نشست با انگشت اشاره‌اش شروع کرد به ور رفتن با سوراخ دستهٔ مبل. چنان با ولع انگشتش را در آن می‌چرخاند که اطمینان داشتم تا پایان جلسه مشاوره، روکش دسته مبل را پاره خواهد کرد.

در جلسات بعدی همیشه پارچه‌ای روی دستهٔ مبل می‌انداختم که سوراخ را بپوشاند اما وقتی از همسر و پسرش می‌گفت آنقدر اضطرابش افزایش می‌یافت که پارچه را کنار می‌زد و با ور رفتن با سوراخ دستهٔ مبل، هیجانش را خالی می‌کرد. در غروب بیست و یکمین جلسه پارچهٔ دستهٔ مبل پاره شد و اسفنج زرد بدرنگش برای من زبان در آورد. از این تصور خنده‌ام گرفته بود اما رسمیت جلسه و فکر کردن به دردسرها و هزینه‌های تعمیر مبل مانع از خندیدنم شد. گفت: «جبران می‌کنم خانم دکتر» با لبخندی زورکی جواب دادم: «نفرمایید خواهش می‌کنم، یک مبل قدیمی زهوار در رفته که ارزش این حرف‌ها را ندارد.»

فردای همان روز قبل از اینکه بتوانم برای پارگی دسته مبل کاری کنم، یک دست مبل با دو کارگر در مطب بود. با یادداشت کوچکی از او که نوشته بود امیدوار است با قبول این هدیه او را از شرمندگی در بیاورم.

شوکه شده بودم، سخاوتمندانه‌ترین هدیه‌ای بود که در تمام زندگی‌ام گرفته بودم. آنقدر از گرفتن چنین هدیه‌ای جا خورده بودم که هیجان‌زده مبل‌های قدیمی را به کارگرها بخشیدم و وقتی در مطب را بستم از ذوق گریه کردم. وقتی دیشب در پایان جلسه گفته بود: «حتماً خراب‌کاری‌اش را جبران می‌کند» اصلا فکر نمی‌کردم منظورش از جبران، چنین هدیهٔ فوق‌العاده‌ای باشد. بعد از اینکه بارها به سختی و زحمت چیدمان مبل‌ها را تغییر دادم، روی مبل یک نفره نشستم، دست راستم را گذاشتم روی دسته طلایی‌اش که طرح‌های ظریف منبت‌کاری داشت و با دست چپم به درمانجویی خیالی مبل دو نفره روبه‌رو را نشان دادم و با لبخندی محو گفتم: بفرمایید.

نمی‌دانستم چطور باید تشکر کنم، اینکه بخواهم در مراجعات بعدی از او حق ویزیت نگیرم کار درستی نبود و در واقع در برابر قیمت بالای مبل‌ها، کار خنده‌داری بود.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

حجم

۴۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۱ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان