کتاب نیشگون؛ تلنگری برای تغییر

کتاب نیشگون؛ تلنگری برای تغییر نوشته رضا یعقوبی است. کتاب نیشگون؛ تلنگری برای تغییر داستان جذابی درباره یک دختر به نام الینا است که تصمیم بزرگ و عجیبی گرفته است.

درباره کتاب نیشگون؛ تلنگری برای تغییر

الینا جونز با لباس و موی آشفته وارد اداره پلیس می‌شود. او به افسر می‌گوید می‌خواهد اطلاعات مهمی در اختیار آن‌ها قرار دهد. او می‌گوید راس ساعت ۹ یک بمب در مشعل مجسمه آزادی منفجر خواهد شد. اول حرف‌های او را جدی نمی‌گیرند اما ساعت ۹ و ۱ دقیقه که تلوزیون را روشن می‌کنند متوجه می‌شوند حرف‌های او درست بوده است. الینا در ادامه حرف‌هایش می‌گوید ۹۹ بمب دیگر تمام آمریکا کار گذاشته است و اگر به اهداف او توجه نکنند همه را منفجر خواهد کرد.

هیجان و ترس زیادی به سراغ ماموران می‌آید بهترین بازجو و افسران را خبر می‌کنند. آن‌ها باید جای بمب‌ها را بفهمند. اینا از یک خانواده معمولی است لیسانس الکترونیک و فوق‌لیسانس جامعه‌شناسی دارد او شغل خوبش را رها کرده است در یک خانه نظافت‌چی شده است و وقتش را با کارتن خواب‌ها می‌گذراند. الینا هیچ سابقه‌ای‌ ندارد چطور می‌تواند هم‌چین کاری کند؟ الینا اعلام می‌کند اگر به اهدافش بی‌توجه باشند همه چیز را نابود خواهد کرد. 

خواندن کتاب نیشگون؛ تلنگری برای تغییر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب نیشگون؛ تلنگری برای تغییر

- قربان این مهم نیست که غیرممکن یا نه مهم اینکه این اتفاق میفته. بعضی وقتا بعضی کارا که غیرممکن به نظر میرسه، از همه‌ی کارا ممکن‌تر.

- ببین من حوصله‌ی این حرفای بچه‌گانه رو ندارم. نکنه چهارتا فیلم دیدی خیال کردی این دنیا هم مثل فیلماست.

- نه قربان. این دنیا مثل فیلم نیست، آخه تو فیلما همیشه آدم خوبا برنده میشن و آدم بدا شکست میخورن، ولی توی این دنیا برعکس. قربان الان ساعته ۹:۱ هست. بهتر نیست تلویزیون روشن کنید. شاید اخبار مهمی داشته باشه.

افسر با شک‌و‌تردید تلویزیون را روشن می‌کند.

مجری شبکه سی ان ان: همین‌طور که ملاحظه میکنید لحظاتی قبل یک بمب، مشعل مجسمه آزادی را به صورت کامل نابود کرد. هنوز کسی نمی‌داند این اقدام توسط چه فرد یا گروهی انجام گرفته. نیروهای امنیتی در حال تلاش برای دور کردن حاضران از محل حادثه هستند. بعد از یازده سپتامبر این اولین انفجار بزرگ در آمریکاست. با توجه به امکان تروریستی بودن این اقدام، از مردم درخواست داریم در خانه‌هایشان بمانند.

- تو کی هستی؟! نگهبان فوراً بیا داخل

- بله قربان. با من کاری داشتین؟

- فوراً این دختر دستگیر کن و ببرش به اتاق بازجویی.

اتاق بازجویی یه اتاق کوچیکه که معمولاً آدم بدا رو میبرن داخلش تا بتونن ازشون اعتراف یا اطلاعات بگیرن، البته یه جورایی خیلی وقتا آدم خوبا میرن داخلش. افسر ویلیامز به دیدن سرهنگ اِدوارد رئیس CIA میره

- سلام قربان. مسئله‌ی مهمی هست که باید بهتون بگم.

- مگه نمی‌دونی چی شده؟ چند دقیقه پیش مشعل مجسمه آزادی منفجر شد. تو این وضعیت حساس چی می‌خوای بگی؟!

- قربان در مورد همین بمب‌گذاری. قبل از اینکه این بمب منفجر بشه، دختری اومد به دفترم و گفت حرفای مهمی میخواد بزنه. اول جدیش نگرفتم، ولی اون گفت قرار یه بمب در ساعت ۹ مشعل مجسمه آزادی رو منفجر کنه. درست تو همون ساعتی که گفته بود بمب منفجر شد.

- یعنی می‌خوای بگی اون از انفجار باخبر بوده؟