نظرات کاربران درباره کتاب قصه های تری جونز؛ بخون و باور نکن!
۲٫۰
(۶)
گمشده در دنیای کتاب ها :(
قسمت هایی از کتاب بخون و باور نکن! (لذت متن)
روزی کشاورزی رفته بود مزرعه و داشت گندم درو می کرد که یک مرتبه خیال کرد از آن دوردورها صدای گریه می شنود. به کارش ادامه داد و صدای گریه هم هی بلند و بلندتر شد. کشاورز گندم ها را درو کرد و درو کرد تا وقتی که فقط یک خوشه گندم ماند. بعد دید انگار صدای گریه درست از توی همین خوشه می آید. کله اش را برد جلو و وسط خوشه ی گندم یک موجود کوچولو را دید که از ساقه ی گندم درست شده بود. این موجود وسط خوشه نشسته بود و داشت گریه می کرد. کشاورز گفت: چه شده؟ موجود کوچولو سرش را بلند کرد و گفت: برای تو که مهم نیست و باز زد زیر گریه. کشاورز که مرد مهربانی بود، گفت: به من بگو مشکلت چیست؛ یک وقت دیدی توانستم برایت کاری بکنم. موجود کوچولو گفت: شما کشاورزها عین خیال تان نیست که سر ما گندمچه ها چه بلایی می آید
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
قیمت:
۴۷,۲۰۰
تومان