نظرات کاربران درباره کتاب واژه‌هایی در اعماق آبی دریا

وقتی کتاب رو خریدم اصلا فکرشو نمیکردم اینقدر منو جذب خودش کنه🙃 و الان بزرگترین آرزوم شده داشتن یه خانواده مثل خانواده هِنری!خانواده ای که همگی کتابخون باشن و باهم یه کتابخونه رو اداره کنن…هر شب باهم راجع به کتابایی که خوندن حرف بزنن و… خلاصه که بی اندازه کتاب قشنگی بود💙 اگه مثل من طرفدار سبک تین ایجری هستید تحت هیچ شرایطی از دستش ندید کتاب حال و هوای نوشته های {جان گرین}عزیز و درجستجوی آلاسکا رو برای من داشت:) مشتاق شدم کتاب های دیگه همین نویسنده رو بخونم.

داستانی لطیف و زیبا که موقع خوندنش سراسر حس خوبی داشتم. فضا و متعلقات داستان خیلی جذابه که شامل کتاب‌خونه و بخش‌های مختلفش که سرآمد اون قلبِ تپنده‌اش یعنی 《لِتر لایبرری》 هست؛ ساحل، دریا، لاندری، گروه هالوز و تمام آدم‌ها و روابطشون که عادی و درعین‌حال پُر از نکات آموزنده هست. نکته جذابش این هست که در عین این‌که آدم‌های داستان شاید محدود باشن ولی به انواع روابط پرداخته شده. برای کتاب‌های دست دوم ارزش زیادی قائل بودند و اینکه بیشتر به محتوا اهمیت داده شد و سادگی مدنظر بود.《نامه‌ها و در کل نوشتن》جایگاه ویژه‌ای برای آدم‌های داستان داشت و یک نوع ابزار برای راحت‌تر بیان کردن احساساتشون! اون جایی که اعضای خانواده با تمام اختلافاتشون در زمان خاصی دور هم جمع می‌شدند و در مورد کتاب‌های خوانده‌شده و ایده‌ها و نظراتشون صحبت می‌کردند، واقعا برای من لذت‌بخش بود. 《اولین قانون خانواده ما درمورد مباحث مربوط به کتاب این است که نباید فقط درمورد موضوع کتاب صحبت کنیم. نهایتا بیست‌پنج کلمه یا کمتر درمورد موضوع آن، و بقیه زمان را، که می‌تواند بی‌نهایت باشد، باید درمورد نظرات و افکارمان درمورد آن کتاب صحبت کنیم.》 ترجمه متوسط بود و می‌شد در جمله‌بندی‌ها و ویرایش دقت بیشتری بشه. + اگر کتاب 《زندگی داستانی ای‌.جی فیکری》 دوست داشتید، قطعا از این کتاب هم لذت می‌برید.

کتابی فوق العاده زیبا و تأمل برانگیز نمیتونی رهاش کنی و حسابی درگیرش میشی حس و حال داستان که درکتاب فروشی میگذره و قلم نویسنده همه درکنار هم یه رمان خوب رو پدید آورده از دستش ندید اصلا😊❤️💫

واژه‌هایی در اعماق آبی دریا یکی از شیرین‌ترین، زیباترین و دردناک‌ترین کتابی بوده که تاحالا خوندم! آقا تصور کنید ما اینجا یه کتابفروشی داریم. این کتابفروشی یه بخشی داره به اسم «لِتِر لایبرری» شما می‌تونید برای هرکسی که می‌خواید نامه بنویسید و بذارید توی کتابی که فکر می‌کنید اون شخص ممکنه بخونه. یا اصلا توی خود کتاب براش علامت بذارید. دلبر شما ( حالا هرکسی که هست حتی اگر دلبر‌ نیست) می‌تونه پیام شما رو ببینه و اون هم توی همون کتاب شروع کنه به نامه نگاری! خداییش از این ایده هاست که باعث می‌شه چشم‌های آدم این مدلی بشه: 😍🤩 حالا منو شما که امکان همچین کاری رو نداریم اما فعلا می‌تونیم بریم سراغ این کتاب و از داستان اصلی و همچنین نامه‌های بامزه لذت ببریم.😍😂(بله متاسفانه جز دیدن کاری از دست ما برنمیاد😬) کتاب شخصیت‌های بامزه‌ای داره که هرکدوم به شیوه‌ی خودشون خیلی خاص و البته واقعی هستند! یه وقت‌هایی خنگ بازی درمیارن یه وقت‌هایی هم حرکاتی‌ می‌زنند که بهشون افتخار کنید. توی تک تک صفحات کتاب یه رگه غم هست...( البته یه رگه غم برای شما می‌شه چهار پنج کیلو غم برای من. و دقیقا به همین علت چون تصمیم گرفتم این کتاب رو بخونم یه مازوخیست تمام عیار محسوب می‌شم.😐😂) اما از طرفی امید هم هست. زیبایی هم هست. یه جورایی می‌شه گفت این کتاب به طور خیلی شیرینی دردناکه. کتاب خیلی روون و خوش‌خوانیه. آدم به خودش میاد یهو می‌بینه کتاب تموم شد! مفاهیم جالبی رو هم می‌رسونه... . . پ.ن. هیچوقت فکرشم نمی‌کردم فقط یاد یک نفر بتونه انقدر‌ کتاب رو تأثیرگذار کنه.🥺 پ.ن. دوستان این کتاب رو نشر کوله‌پشتی به اسم « واژه‌هایی در اعماق آبی دریا» و نشر آموت به اسم « واژه‌های آبی تیره» منتشر کرده

آرامش🌙 این کتاب برای من خوده آرامش بود:) ابن کتاب کتابی بود غرق در کتاب‌ها کتابی درمورد‌کتاب ها📚 خلاصه:داستان درمورد دختر و پسریه که چند سال برای هم دوستای صمیمی بودن اما دختر قصه‌ی ما از پسر قصه‌ی ما خوشش میاد و تصمیم میگیره بهش اعتراف کنه پس یه نامه توی کتاب مورد علاقه‌ش میزاره و از اون شهر میره چند سالی میگذره و همه چی تغییر میکنه... خب میدونین من معتقدم اگر واقعا بین دو شخص علاقه ای وجود داره بهتره که اون حس بیان بشه چون شاید روزی بیاد که دیگه خیلی دیر باشه💙🙂

داستان این کتاب درباره یک مغازه فروش کتاب دست دوم و آدم هاییه که هر کدوم به نحوی به این کتاب فروشی رفت و آمد و وابستگی دارند. در این کتاب فروشی یک بخش جذابی هست به اسم لتر لایبرری که حکم قلب تپنده این کتاب فروشی رو داره و ... برای من اینکه شخصیت های داستان برای گفتن حرف هایی که نمیتونستن به زبون بیارن از نوشتن نامه و کتاب ها کمک میگرفتن خیلی جالب و زیبا بود. یکی از قشنگترین شیوه های ارتباطی که فکر کنم الان دیگه بشه گفت منسوخ شده نوشتن نامه است. یه جور هیجان شیرینی داره که با خوندن این کتاب حسش می کنید.

"واژه هایی در اعماقِ آبیِ دریا" مزه کاپوچینو ، برفِ آب شده و بوی عود میداد🥲 از منظرِ بررسیِ فنی، موضوع خارق‌العاده‌ای در انتظار شما نیست که متحیرتون کنه، اما نویسنده شخصیت پردازی خوبی داشته و توی همراه کردنِ شما با مسیر داستان موفق عمل کرده. این کتاب قصه آدم‌هاییه که گذر زمان اون‌ها رو از همدیگه جدا کرده و درست در نقطه‌ای که فکر میکنن رشته کهنه ارتباطی که بین‌شون بوده پوسیده و از بین رفته، با کلافِ به مو رسیده ای مواجه میشن که قراره بازی رو براشون عوض کنه..اون هم در نقطه ای از زمان که شخصیت و زندگی هرکدومشون دستخوش تغییر شده و دیگه خیلی چیزها مثل سابق نیست..! چیزی که در مورد این کتاب نظرمو جلب کرد قلم شیوای نویسنده‌ش (و البته ترجمه کاملا روان نشر کوله پشتی) بود و البته جملات خیلی قشنگی که در بخش های مختلف کتاب باهاشون برخورد می‌کنید و توی ذهنتون موندگار میشن. برای همین فکر میکنم خوندنش براتون خالی از لطف نباشه :))

فوق العاده کتاب احساسی بود با کلی جملات زیبا. اگر عشق واقعی رو درک کرده باشی خوندن هر سطر این کتاب برات سنگینه چون واژه‌ها خیلی ناب و زنده کننده احساسات هستن اما اگر اهل عشق و عاشقی نباشی شاید برات خسته کننده بیاد. از ایده‌ی لِتِر لایبرری خیلی خوشم اومد.

داستان شیرین و قشنگی که توی این دو سه روز حس زیبایی بهم داد ، حس زندگی ... انواع حس های خاص توی طول داستان بررسی شده بود من از همراه شدن با افراد کتابخون این کتاب خیلی لذت بردم از همه جذاب تر برای من ایده ی لتر لایبرری این کتاب بود که خودمم عاشق نامه های بین کتاب هاش بودم کتاب خط داستان ساده ای داشت مثل داستان های نوجوونا اما توی همین خط داستانی ساده ، نکات قشنگی بود ، متن کتاب غنی از جملات ناب بود و خوندن تک تک جملات بهم حس خوبی میداد کتاب در عین سادگی خیلی پر مفهوم و قشنگه و من از خوندنش لذت بردم

معمولی بود . داستان از زبان دو راوی روایت میشه . بعضی از جملاتش ناب بودند اما به غیر از این ، داستان خارق العاده ای نداشت . بعضی قسمت ها حوصله سربر بودند . از بلاتکلیفی و باری به هر جهت بودن شخصیت اصلی ، سردرگم می شدم . و خوندن کتاب هم خیلی طول کشید چون جذابیت بالایی نداشت . به نظرم خوندن بریده های کتاب کفایت میکنه . ارزش وقت گذاشتن نداره .

موضوعش کشش داره برای دنبال کردن ولی از اونایی نیست که بگی خیلییی قشنگ بود (برای من اینطور بود. ممکنه برای افراد دیگه ای خیلی دلنشین باشه) برای زمانی که ریدینگ اسلامپ هستید هم میتونه کتاب خیلی خوبی باشه چون دنبال کردنش باعث میشه یواش یواش به کتابخوانی برگردید.

داستان درباره دختریه که برادرش رو از دست داده و سعی داره به زندگی برگرده و با غم از دست دادنش کنار بیاد. من داستان رو خیلی دوست داشتم ، درسته که یک عاشقانه ی آرام و معمولی بود ولی ایده ی داستان جدید و جالب بود فضای کتاب فروشی خیلی قشنگ بود و انگار من هم همراه هنری اونجا بودم ، به خصوص که لتر لایبرری ایده ی خیلی خوبی بود👌 داستان پر از جمله های ناب بود نکته آموزنده کتاب مربوط به این بود که بعد از دست دادن عزیزانمون ، هر چند که ضربه ی زیادی بهمون وارد میشه ولی زندگی همچنان ادامه داره و دنیا همچنان زیبایی های خودش رو داره.

متن روان و فضای دوست‌داشتنی... نحوه روایت کمی من رو یاد کتاب "ما تمامش می‌کنیم" انداخت... چقدر بعضی جمله‌ها و توصیفات عمیق و محسوس بود.

دلم نمیخواست تموم بشه،با هنری،ریچل،جرح اشک ریختم،درکشون کردم، منم جزئی از کتابخونه شون شدم ترجمه واقعا خوبی داشت توصیه میکنم که بخونید💚

خلاصه داستان: یه کتاب فروشی برای کتاب های دست دوم هست، که قسمتی از اون، جدا شده به نام "لتر لایبرری" به این شکله که هرکسی کتاب ها رو اونجا میتونه مطالعه کنه، کنار جملاتی که دوست داره یادداشت بنویسه، توش علامت بذاره، به کسی که ازش خوشش میاد نامه بنویسه و... ایده داستان رو خیلی دوست داشتم واقعا. یه جاهایی هم عمیقا حس میکردم دارم یه سینمایی میبینم:) من از خوندنش واقعا لذت بردم. با کم کم آروم شدن داغ دختر داستانمون، منم حس کردم داغ از دست دادن کال رو کم کم میتونیم تحمل کنیم. از امی بدم میومد و شخصیتش واقعا منفعت طلب بود به نظرم. و احساس و علاقه شخصیت های اصلی دوست داشتنی و مهربون بود. ولی یه جاهایی، در قالب چند تا نامه، یا رابطه هیروکو اینا، به نظرم میخواست همجنس گرایی رو معمولی جلوه بده. هرچند اینجور نبود که تو قسمت زیادی از کتاب بهشون اشاره شده باشه. و این رو دوست نداشتم. نامه های کال با جرجی 😢❤️ عزیزای من.

کتاب هرچی به سمت انتها میره قشنگ تر میشه،لحظه ایی ک کتاب رو تموم کردم،لحظه ایی که همه چیز روشن شد، لحظه ایی که دیگه به خوبی با شخصیت ها آشنا شده بودم،دلم خواست برگردم و از اول تمام نامه ها رو با دقت بخونم.حقیقتا ایده کتاب عالی بود،خیلی ها در مورد دوام اوردن در برابر سوگ به همین ایده متوسل میشن،یکی از مواردی ک خیلی دوستش داشتم احساس شرم ریچل بود در برابر اینکه هنوز دریا رو دوست داشت.این یکی از مهم ترین مواردی هست که در سوگ وجود داره و فرد سوگوار نمیتونه بخاطر اون حس شرم به زندگی ادامه بده،حس شرم ناشی از اینکه چرا من نتونستم نجاتش بدم،چرا حواسم نبود،چرا ...چرا... چرا...فرد دچار وسواس فکری میشه نسبت به تمام لحظاتی ک با شخصی‌ک از بین رفته گذرونده. به نظر میرسید محتوای کتاب پیوستگی خوبی نداره،باعث گسستگی در ذهن میشد،البته شاید اینم بی تاثیر نیست ک من در چند نوبت تقریبا با فاصله خوندمش. در نهایت کتاب کلیت خوبی نداشت،عمیق نبود،شاهکار نبود،اما جزئیات و ایده ی زیبایی داشت.

درمورد محتوا:من نسخه‌ چاپی این کتاب رو خوندم و شدیداً زیبا بود . این کتاب فقط یه کتاب عاشقانه نیست ، موضوعات و محتوا های دیگه هم داره ، پر از حس خوبه اما حوصله سر بر نیست ، هنری و ریچل چه به عنوان دوست صمیمی چه کاپل خیلی به هم میان :) روابط فرعی دیگه ای هم بودن. و اینکه جملات زیبای زیادی هم داره که دو سه صفحه فقط علامت زدم 😂 ✨ ✨ ✨ نظر کلی:شاید اوایل کتاب کمی حوصله سر بر باشه ولی اگه بیخیال بشید یه اثر خیلی خوب رو از دست دادید ،ترجمه به شدت روان بود و تا جایی که میدونم سانسور نداشت، داستان ملموس و قابل درکه و باعث میشه توش غرق بشید جوری که شما هم دارید باهاشون زندگی میکنید . خلاصه که حتما این کتابو‌ بخونید.

کتاب واژه های در اعماق آبی دریا رو من در عرض دو روز تموم کردم برای داستان جذاب و گیرایی که داشت 🌻 در وصف و توصیف کتاب واقعا کلماتی پیدا نمیکنم که بیان حسی که برایش دارم داشته باشد زیبا و دوست داشتنی بود موقع خوندن کتاب هیچ حس غریبی احساس نکردم بلکه در لحظه به لحظه آن زندگی کردم قلم و نحوه ی بیان نویسنده بسیار خوب بود فضای کتاب صمیمی بود دلگرم بود مثل یک قهوه ی گرم در گوشه ی‌ دنج کافه ☁️ از موضوع های خوبی که کتاب اشاره می‌کنه: روابط چه روابط خانوادگی دوستانه عاشقانه حسرت و قدردانی از داشته ها نظریه ها و خیلی های دیگه بهتون حتما توصیه میکنم بخونید📚

من دوسش داشتم و از خوندنش پشیمون نیستم بهم یاداوری کرد که باید قدر لحظه هامو بدونم و همینطور خانواده و دوستامو.و بیشتر از همه اینو دوست داشتم که همه ی شخصیت های این کتاب عاشق کتاب و کتاب خوندن بودن

این کتاب یه کتابیه که اگه از ژانر عاشقانه و سبک تینجیری خوشتون میاد بهتره بخونین کتابی بود که باعث شد بخوام خانواده‌ای مثل خانواده هنری داشته باشم و آرزوم این باشه که خانوادم یه کتابفروشی داشته باشن، خیلی به طرز قشنگی داشت مراحل از دست دادن رو میگفت و اینکه ممکنه شخص درست برای ما تمام این مدت جلوی چشمامون بوده باشه ولی ما توجهی نکرده باشیم، این که نباید تسلیم شد و باید پیش دوستا و آدمای مهم زندگی موند، یه جور داستان بهتر شدن ریچل بود و درمان حال بدش و اینکه هنری به خودش اومد دوستی‌های این کتاب هم خیلی قشنگ بود و من واقعا پیشنهادش میکنم، تو کل کتاب میشه یه عالمه مکالمه عمیق و قشنگ دید و کلا کتاب بهتون احساس خیلی قشنگی میده بهتره که کتاب‌ها رو واسه عاشقانه بودن یا تینیجری بودنشون قضاوت نکنیم و بدونیم که این کتاب‌ها هم محتوا دارن و پشت پرده به چیزهای مهمی میپردازن

تا وسط های داستان من‌اصلا جذب داستان نشدم و اصلا دوسش نداشتم اما نیمه دوم‌داستان برام خیلی قشنگ بود این‌کتاب تلفیقی از تمام‌احساساته مثل دلتنگی ، سوگ ، غم ، شادی، عشق و ....📚❤️ در کل کتاب خوبی بود کتاب خیلی دلی بود و میشد باهاش ارتباط برقرار کرد ترجمه هم مشکلی نداشت پس بخونید و لذت ببرید 🤍🌱

کتاب آرومی بود و پر از جملات زیبا. من خودم زیاد ژانر عاشقانه نمیخونم و با کتابای آروم کنار نمیام برای همین خیلی طول کشید بخونمش و حوصلم سر میرفت اما خب این نظر منه و اگر از یه کتاب آروم و زیبا لذت میبرین پیشنهاد خوبیه.

ایده داستان نو بود ، خیلی به دل می نشست، چه داستان چه سبک نوشتن . یک رمان احساسی و تامل برانگیز که به ۱۵ سال به بالا پیشنهاد میشه.

راستش من عاشق عنوان کتاب شدم ولی متن رو خیلی دوست نداشتم داستانش بنظرم یکم لوس بود

سلام من آدم بی سوادی ام اما بشدت عاشق کتاب شدم روزی ۱ساعت وقت میزارن انگار دارم تو دریا شنا میکنم انگار عاشقش شدم نه بد نیست دوست دارم افکارم رفتارم عوض شن

یه عاشقانه جذاب و ارام

کسایی که کتابخونن بیشتر از همه دوست دارن کتاب‌هایی رو بخونن که درباره‌ی کتاب باشه (حداقل برای من و اطرافیانم که اینطوره) این کتاب هم از همون دسته کتاب‌‌هاست. فضای کتاب زیبا و جذابه و شما رو به خوندن ترغیب می‌کنه، من یادداشت‌هایی که لای کتاب‌ می‌ذاشتن رو خیلی دوست داشتم و به نظرم ایده‌‌ی خیلی خوبی بود. به اواسط کتاب که رسیده بودم داستان داشت تکراری می‌شد و امتیازم رو پایین می‌اورد، اما پایانش باعث شد که امتیازم دوباره بهش بالا بره. ارزش خوندن رو داره و از خوندنش حس خوبی بهم دست داد.

به شدت احساساتمو برانگیخته کرد یه کتاب قشنگ در مورد ادمی که در تلاشه از اتفاق بدی که براش افتاده گذر کنه فضای داستان و اون کتابفروشی برام به شدت جذاب بود. این کتاب رو توی چند ساعت تموم کردم و باهاش کلی گریه کردم خوشحالم که خوندمش

عالی بود

کتاب روند خیلی آروم و چندین تا نقطه اوج داشت . در کل مناسب زمانی هست که نخوایید به محتوای کتابی که میخونید خیلی فکر کنید؛ صرفا خودتونو در جایگاه شخصیت ها ببینید و باهاشون همزاد پنداری کنید.در آخر کتاب هم دلیل انتخاب اسم کتاب مشخص میشه و کلا از وسط های کتاب شما متوجه ربط داستان نویسنده به همدیگه می‌شید.

″هیچ چیز تصادفی نیست″ به این تعبیر اعتقاد دارم و هر آنچه و هر آنکه در مسیرم قرار می‌گیرد همچون فرصتی می‌نگرم که پیامی متقابل به پرسش‌ها و خواهش‌های خودآگاه و ناخودآگاهم دارد. چگونه زیبا کتاب بخوانیم؟ تاثیر کتابخوانی بر روابط و خودآگاهی؟ تتثی واژه‌ها؟ پس از مرگ او را چگونه و کجا جستجو کنم و چطور توانسته‌ام به زندگی ادامه بدهم؟ بخشی از پاسخ‌هایم را به خوبی در این کتاب یافتم. به نظرم عشق بین دو آدم کتابخوان زیباست.

کتاب دو تا شخصیت اصلی داره که داستان از دیدگاهشون بیان میشه و یک سری چیز های عجیب در عین حال ملموس و زیبا توی داستان وجود داره که اون رو واقعا دلنشین میکنه. جایی مثل"لتر لایبرری" که فکر میکنم واقعا دوست داشتی ترین جای ممکن توی تمام کتابایی بود که خوندم. از اونجایی که شخصیت های اصلی کتاب همسن من بودن حقیقتا درک فضای داستان برام راحت بود. و در نهایت من حس خیلی خوبی از کتاب گرفتم. یک مقدار امید همراه با خوشحالی. دوست دارم درباره بعضی مفاهیم مطرح شده بیشتر بخونم مثل" نظریه جهان بلوکی رو به رشد" چون واقعا فکر کردن به مفهومش برام آرامش بخشه.

واژه‌هایی در اعماق دریا یک داستان عاشقانه ساده و کم گره با مخاطب ۱۶ سال به بالاست. این داستان پیرامون عشق و سوگ می‌چرخد. شاید دو نکته قشنگ این داستان، نخست تاثیر شدید سوگ روی قهرمان زن داستان است و دیگری شخصیت نسبتا جدید قهرمان مرد داستان. اسم کتاب (در انگلیسی) بسیار جذاب و مرتبط است، هرچند در ترجمه فارسی ابهام کلمه deep blue از دست می رود(دو ترجمه موجود هر کدام وجهی از معنای این عبارت را برداشتند). داستان پایان خوش است و پیچیدگی‌های عجیب و آزاردهنده ندارد. خواندن آن روح را خراش نمی‌دهد. شاید کاملا مناسب حال آدمی باشد که دنبال داستانی سبک، نسبتا خوش و روان است. داستانی که در پایانش شاید حال خواننده خیلی بهتر نشود، اما قطعا حالش بدتر از قبل نخواهد بود. ترجمه خوشخوان و قابل قبول بود

اگر ژانر عاشقانه دوست دارین حتما بخونید🌙

قشنگ بود، ایده خوبی داشت، پرداخت ایده هم خوب انجام شده بود، کلی گریه کردم بجای گریه هایی که ریچل نکرد🤦‍♀️ ولی کتابی نیست که دوباره بخونمش

و چه بسا که عشق یوقتایی کنارمون هست و ما اونو در افراد دیگه‌ای جستجو میکنیم ... خیلی دوسش داشتم. متنش روان بود و جذابیت بالایی داشت.برای کسایی که علاقه زیادی به کتابا و کتابفروشیا دارن توصیه میکنم.

جالب بود

این کتاب برای بزرگسالان جذابیت زیادی نداره