نظرات کاربران درباره کتاب وطن امروز - ۱۳۹۸ شنبه ۱۹ بهمن

حالا همه تقلبا رو ول کردین، گیر دادین به مهره سوخته؟:))))) . . . جوان جویای گویش اصفهانی! بیا اینجا 😄 1. واسه اصفونی نوشتن، اوِل بایِد توجه داشته باشی کا خیلییی کم، اِز فتحه استفاده می‌شِد. بیشتِری افعال، آخِرِشون «ـِد» می‌گیرِد. بعضی جاها هم «ـِس» می‌گیرِد. دیگه اِز هوشت بهره ببِر که کودوم فعل با کودوم ته‌بندی، جذابتِر میشِد😂😄• 2. توی لهجه‌یْ تهرونی، بیبین چه کلمایْ، خیلی کتابی هسَّن، هِمونارا بترکون به‌هم، هرجاش «اَ» داشت، بوگو «اِ» :))) بعنوانی مثال: جوان‌تر = جوون‌تِر• 3. دیگه اینکه، به قر آ قمیشی نهفته‌ِش توجه کون😁 یه‌جوری بایِد آهنگین باشِد نوشتات😄• 4. توی هر فعل یا کلمه‌ِیْ کا بعد اِز حرفی «س»، حرفی «ت» اومِده بود، حرفی «ت» حذف میشِد آ «س» مشدد می‌شِد؛ مثال: نشَسته= نشِسِّس ... جُسته (پیدا کردن)= جُسِّس... خسته= خسّه• 5. ما وقتی تند حرف بزِنیم، «وَ» را می‌گویم «آ» 😐. «و» وقتی بینی ترکیبا قرار بیگیرِد هم، «آ» خونده میشِد؛ مثلی: جفت‌و‌جور= جفت‌آجور.. کم‌و‌زیاد= کم‌آ‌زیاد• 6. «ن» در واژه‌های «همین‌طور، همین‌جور، این» خونده‌نیمیشِد• 7. حالا که باباحجی غلیظ حرف می‌زِنِد، مثلاً «اینجا، کجا، چرا، بیا، امّا» خونده میشند:«اینجو، کوجو، چرو، بیو، امّو» , «ــُ» می‌گیرِد آخِرشون• 8. باباحجی تو بعضی کلما، «ق» را می‌گِد «خ»! هروقت= هروخت• 9. بعضی فعلات هم اِگی امری باشند، مثلاً «بگیر، ببین، بشین»، ایطوری خونده می‌شند: «بیگیر، بیبین، بیشین»• 10. بعضی جاها بنا به ذائقه‌مون، به «که» می‌گویم «کا»• 11. مصدر «گفتن» : بگو=بوگو, گفتم=گفتم, می‌گم=موگم, بگیم=بوگویْم, می‌گی=می‌گوی, می‌گیم= می‌گویْم, بگید= بوگوید, و به همین منوال...😄• 12. «گذاشتن» را خیلی قبلتِرا، می‌گفتند «هَشتَن»؛ البته دیگه تقریباً منتقرض شدِس😅.. الان دیگه فقط «گ» اوِلشا ورمی‌دارند، کا میشِد=«ذاشتن»• 13.‌ افعال «می‌کنم» و «بکن»، می‌شِد «می‌کونم» و «بوکون», باقیه‌یْ دوم شخص آ ایناشم، همی‌جوریِس• 14. کلمه‌ی «را» ، در بیشتِری موارد، به کلمه می‌چِسبِد. مثلاً: من را=مَنا , بعضی جاوارَم نیمی‌چِسبِد، ولی هیچ وقت «رو» خونده نیمیشِد، همیشه بایِد بوگوی «را»• 15. وقتی یکی‌دوتا یا چندتا کلمه می‌خوای بوگوی که پشتی سری هم‌اند آ کسره دارند زیرشون، کسره را ورمی‌داری آ آخِرِشا «ی» می‌ذاری. مثلاً: ساعت دویِ ظهر= ساعتی دویی ظهر• 16. باباحجی «دوم، سوم» را می‌گِد «دُیُم، سِیُم»• 17. بعضی افعالی زمانی حال را می‌خوای منفی‌شون بوکونی، ایجوری تغییرشون می‌ده‌ِی: «می‌شینی، می‌فهمی،‌ می‌پوشی» می‌شند «نیمی‌شینی، نیمی‌فمی، نیمی‌پوشی»• 18. وقتی توی کلمه‌یْ، «ت» و «د» کناری همدیگه قِرار بیگیرند، توی تلفظ‌شون، دوتا «د» می‌گوی. مثلاً: خودِت= خودِد• 19. باباحجی، به «مثلا» می‌گِد: «مثلَنْدَن»😐• 20. باباحجی، به «فعلا» هم می‌گِد: «فِیْلَندِه»😐• . . . فعلاً تا اینجارا داشته باش رفیقک، چیزی دیگه‌یْ یادم اومِد، اضاف می‌کونم. خودِدَم اِگی سوالی چیزی داشتی، بپرس. اِگی زِبون‌بسّه‌وَم بودی کا فدایْ سرت، زیری بریده‌ها بپرس😄!

عالی👌 قسمت جشنواره فجر کامل بود