نظرات کاربران درباره کتاب ژتون قرمز من

مرغ‌هایی که ازشان جوجه‌کشی می ‌شود حتی نمی‌توانند سر پا بایستند، چه برسد به اینکه راه بروند؛ درمورد شامپانزه های بنگاه‌های فیلم‌سازی که همیشه بچه بودند، چون به سن بلوغ که می‌رسیدند قوی‌تر از آن می‌شدند که قابل کنترل باشند، بچه‌هایی که می‌بایستد هنوز از دوش مادرهای‌شان آویزان باشند اما در قفس‌های بسته قرنطینه می‌شدند و با چوب بیس‌بال کتک‌شان می‌زدند که بعدا سر صحنه‌ی فیلم‌برداری نشان دادن راکت به تنهایی ضامن تسلیم شدن‌شان باشند. بنابراین سرمایه‌گذارها می‌توانند ادعا کنند که هیچ حیوانی در زمان فیلم‌برداری ذره‌ای آسیب ندیده، بخاطر اینکه همه‌ی آسیب‌ها قبل از کلید خوردن اتفاق می افتد. لوول گفت:«این پستی عمیق و بی‌انتها سوخت موتور حرکتی دنیاست. مردم می‌دونن، اما چیزی که جلو چشم‌شون نباشه ناراحت شون نمی‌کنه. کاری کن که نگاه کنن، اون وقته که ناراحت بشن، اما از تو متنفر می‌شن چون تو مجبورشون کردی که نگاه کنن.»

کتاب داستان زندگی دختری به نام رزمری هست که از زبان خودش روایت میشه اتفاقاتی در کودکی رزمری به واسطه ی شغل والدینش افتاده که باعث شده در حال حاضر حس طرد شدن و تنهایی، دوست داشتنی نبودن و شرم بابت اتفاقاتی که براش رخ داده داشته باشه ویه بخش از خودش رو نادیده میگیره. البته رزمری طبق عادتی که والدینش بهش یاد داده بودن داستان زندگیش رو از وسط برای ما تعریف میکنه بخاطر همین شاید اوایل داستان سوالات زیادی براتون پیش بیاد و خیلی چیزا براتون گنگ باشه اما کم کم جواب همه ی سوالاتتون رو میگیرید.