نظرات کاربران درباره کتاب دختری که از چنگ داعش گریخت

😑 نمی دونم چرا احساس کردم باید این داستان رو بخونم! خیلی اتفاقی تو لیست طاقچه دیدمش؛ بدون هیچ توصیه ای از کسی... تمام شب رو بیدار بودم و با خاطرات فریدا اشک ریختم و بهت و جمله ی «وای خدای من» همراهم بود... تو چند ماه، کسی از بهترین دانش آموز مدرسه بودن و زندگی تو یه جای سرسبز بین یه خانواده ی پرمحبت و محترم ؛ میرسه به اسیر شدن و فروخته شدن و کتک های مرگ بار و تجاوز و فرار و پناهنده شدن... یه دختر ۱۸ ساله!!! و همه روستا و مردمانش سرنوشت های مشابه رو طی کردند، تو همین عراق همسایه مون! تو بخش کردنشین بغل گوش ما! به اسم دین و خلافت اسلامی چه جنایت ها که نکردن و من توی همه این مدت داعش برام یه سایه دور بود، یه خبر با حس اینکه اغراق شده و نمیتونه درست باشه! حس این که اصلا چرا ایران داره تو سوریه و عراق می جنگه؟ با باور اینکه پول هایی که میشد خرج رفاه من باشه الکی سهم جنگ کس دیگه ای شده! این فقط یه داستان از یه گوشه اش بود. یه داستان که برام چهارساعت طول کشیده داره مثل خوره ذهنمو میخوره، از بغض نفس کشیدن برام سخت شده؛ وای به حال اونهایی که این بلاها سرشون اومده... وای به حال من و تویی که اینقدر غرق روزمرگی هامونیم و فقط درگیر خودمون شدیم... 😶 خدایا سایه جنگ و ظلم رو از سر زمین بردار...

سلام بر مدافعان حرم عراق و سوریه؛ اگر مدافعان نبودن معلوم نبود الان بتونیم تو طاقچه کتابگردی کنیم و کتاب بخونیم، شاید باید به جای کتابِ دیگران رو خوندن، خودمون کتاب می نوشتیم... حقیقتاً ارزش خوندن رو داشت‌ این کتاب ( ۲ستاره کم به خاطر اینکه ظرافت ادبی خیلی نداشت ولی محتوا خوب بود و برخلاف نظر برخی از کاربرا، به نظرم سانسور نداشت چرا که همه چیز رو گفته بود) ممنون از طاقچه.

این کتاب به خوبی پاسخ این سوال دائمی در جامعه‌ی ما رو میده که چرا می‌جنگیم... البته ما همیشه از خودمون دفاع می‌کنیم و این با جنگیدن فرق داره. پاسخ روشنی به این سوال که اگر نمی‌جنگیدیم چه می‌شد؟ واقعا تاثیر گذار بود و از اینکه این روایت دختری، هم‌سن و سال خودم از یه کشور همسایه است قلبم رو به شدت به درد آورد. و دردناک‌ترین قسمتش برای من جایی بود که یه سرباز داعشی تو اردوگاه به فریدا گفت« اگر مردان‌تون هم مثل تو با ما می‌جنگیدن، قطعا شکست می‌خوردیم.» و البته جواب فریدا که گفت «اونا گمان داشتند شما با اونها صلح می‌کنید» قانع کننده نبود، چون هیچ عاقلی با گرگ قرارداد نمی‌نویسه. و این عاقبت ملتی میشه که به گرگ دست دوستی‌ می‌دن. **دو ستاره کمتر دادم نه برای اینکه ارزش ادبی نداشت چون از کسی که این شرایط رو تحمل کرده واقعا انتظار نمی‌ره یه کتاب پر از آرایه‌های ادبی بنویسه و داستان، خودش به اندازه کافی تعلیق داشت که من رو تا آخر با خودش بکِشه. و ارزش تاریخ شفاهی‌ش خیلی مهم‌تر بود. دو ستاره کم‌تر برای اینه که از کسی که خودش تو این شرایط بوده... و زندگی‌ش رو از دست داده...‌ انتظار میره که تحلیلی دست‌کم نزدیک به حقیقت داشته باشه. آمریکایی‌ها خودشون بارها در مجامع عمومی اعلان رسمی کردند که ما داعش رو ساختیم و حمایت کردیم ولی توی کتاب چندین بار از اونا بعنوان منجی یاد کرد و حالا از کشوری که دولت اونجا هم طرفدار این جنایات بوده بعنوان نجات دهنده‌ی زندگی خودش یاد می‌کنه. این واقعا قابل باور نیست... و دوم به این خاطر که چهره‌ای که از مسلمون‌ها نشون داد هیچ وقت عادلانه نبود. با اینکه چند بار گفت این اسلام حقیقی نیست ولی باز هم تاثیر کلی کتاب در سطح جهانی قطعا منجر به اسلام هراسی میشه و می‌تونست انتهای کتاب با چند تا جمله، موجبات این اتفاق رو فراهم نکنه که البته انتظاری هم نمیره آلمان دخترای این چنینی رو پذیرش رسمی میکنه که دربرابر ازشون اینجوری در سطح بین‌المللی استفاده‌ی پروپاگاندایی داشته باشه و در مقابل اونهمه آدم بی‌گناه که اسارت رو تجربه نکرده بودن تو مرز‌ها و دریا‌ها رها کرد که بمیرن و اونا هیچ وقت زنده نمی‌شن که کتاب خاطراتشونو بنویسن. :( فریدا گفت: اینجا تا شمال عراق، فقط چهار ساعته ولی دو کشور متفاوتن، یکی در جنگ و دیگری در صلح. بهتر بود بگیم یکی قربانی جنگ و دیگری حامی بر افروختن آتش جنگ... صلحی که از کشتن آفریده شده باشه، فقط نمایشِ صلحه نه حقیقتش. بعد از تموم کردن کتاب، از شدت مظلومیت اسلام حقیقی و قرآن، یک ساعتی اشکم ریختم. ولی به هرحال دختر بسیار با شرافتی بود که جنگید تا فرار کرد و در دوران اسارتش مثل راوی کتاب آخرین دختر تن به ذلت نداد. درود خدا بر مردانی که برای شرافت ما خون دادند... سلام خدا بر مدافعان حرم ⁦❤️⁩

عالی بود امیدوارم قدر این امنیتی که حاصل خون شهیدامون روهست بدونیم...دم همه ی شهدای مدافع گرم

کمی اغراق آمیز بود.. بیشتر شبیه داستانیه که اصل ماجراش واقعیه ولی بیانش، جزییاتش، و بعضی اعتقاداتش، سفارش شده نوشته شده.. البته جای تعجب هم نیست.. چون کشورهایی که این نمونه دخترها رو حمایت میکنن( مثل آلمان و بعضی دیگه از کشورهای اروپایی)تا داستان زندگیشون رو بنویسن، از بین قربانیان داعش، دخترهای ایزدی رو انتخاب می کنن و کاری به قربانیان مسلمانِ داعش که جمعیت بیشتری هستن، ندارن... و توی داستان هم مرتب، از پاکی و مظلومیت و تلاش برای حفظ دین در بین ایزدی ها صحبت میشه و تلاشی برای تمایز بین داعش و سایر مسلمان ها نمیشه...( مرتب از داعشی ها تعبیر به نیروهای جهادی میشه!!!!) بهرحال، بنظرم سطح داستان خیلی پایینه..حتی از لحاظ تعریف وقایع... یک ستاره، فقط به احترام قربانیان داعش.

خدایا چجوری با خوندن این کتاب هنوز زنده ام؟ فقط بی اختیار اشک میریزم واقعا روح شهدای مدافعان حرم شاد و از خدا برای جانبازان این راه طلب عافیت و سلامتی میکنم اللهم عجل لولیک الفرج

من این کتابو سالها قبل که تازه چاپ شده بود و هنوز خطر داعش بیخ گوشمون بود خوندم، هم از خوندنش حظ کردم هم بسیار ازین قوم شیطان صفت بنام داعش ترسیدم، خواندن این کتاب را به همگان بخصوص به زنان کشورم توصیه میکنم. واقعا باعث میشه آدم قدر خیلی نعمتهایی که از نظر خودمون وجودشون بدیهیست رو مثل" امنیت " بیشتر بدونه، واقعا جا داره بگم: روح سردار شهید سلیمانی و یارانش شاد که یکی از مخوف ترین گروه‌های تروریستی بنام "داعش" رو تونستن نابود کنند.

توصیه میکنم این کتابو همه دختران و زنان سرزمینم بخونن. اول اینکه ارامشی که داریم رو درک کنیم و یه وقت تحت تاثیر یه سری تبلیغات ارامشمونو برهم نزنیم دوم اینکه یاد بگیریم حتی در سخت ترین شرایط هم دست از تلاش بر نداریم. راستش تا اواسط کتاب فقط خشم از کارهای وحشیانه داعش داشتم اما از اواسط کتاب که دخترها فرار میکنن و به کمپ برمیگردن خشمی که نسبت به جهل مردم اونجا پیدا کردم بیشتر از جنایات داعش بود. واقعا چرا باکرگی این قدر مهم شد که وقتی با دخترای قهرمانی روبه رو شدن به جای تشویقشون سرکوفت میزدن که وای اینا شرافتشون رو ازدست دادن و دیگه کسی باهاشون ازدواج نمیکنه! یک چیز رو به خاطر بسپارین: شرافت ما دخترها در بین پاهامون نیست.

به نظر من شاه بیت این داستان زمانیست که به اونا میگن شما در امانید به شرطیکه تمام سلاحها رو تحویل بدن و تسلیم بشن هر چی که کشیدن از همین بود اگه همین یه درس هم بگیریم مارو بس است هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت اسلحتون رو برای مذاکره زمین نذارید

ای کاش این کتاب رو سلبریتی ها هم بخونن تا انقدر زر نزنن مدافع حرم و فلان

سلام الان ساعت 2:14دقیقه هست ودارم ازوحشت میمیرم صفحه 98ام فقط میگم واییی به حال ان کشوری که ازدرون باهم دشمن باشن وبه هم اعتماد نکنن وبه هم خیانتت کنن وایثار نکنن عامل اشغال سریع عراق فقط عدم اتحاد واعتماد وایثا ومخصوصا چن دستگی میان عراق بود.مثلا فریدا میگفت پیشمرگه ها به جای کمک به ما رفتن سمت کردهای خودشون ویابابای فریدا که باعصبانیت میگت پیشمرگه ها از ارتش عراق بدترن ماروول کردن یعنی ارتش عراق هم پشت کردن .ویااوایل حمله داعش به عراق، موصل که اکثرا سنی هستن (باتوجه به گفته راوی )خودشون ازداعش حمایت کردن واین باعث اشغال 100درصدی موصل شدخلاصه این به اون پشت میکرد این حال اون رومیگرفت این وسط داعش سودکرد.حالافهمیدم بی بی سی واین کانال های ضدانقلاب اسلامی ایران هدفشون چی میخوان ازدرون ماروبه جون هم بندازن بعد کشورهای استعماری به بهانه ی نجات مردم ایران به ایران یورش ببرن وبعدمارانابودکنن آزادی راازمابگیرن ویوغ ذلت وبیچارگی ودربه دری برگردنمون بندازن

احساس میکنم تمام این کتابها فقط به خاطر اسلام هراسی و نه مبارزه با داعش چاپ و منتشر شدن. با خوندن کتابها اینجور بنظر میرسه فقط ایزدیها بودند که توسط داعش آسیب دیدند و مسلمونا در امان و اسایش بودند انتظار میره کتابی در مورد مسلمانان اسیب دیده از داعش مخصوصا شیعیان هم در طاقچه گذاشته بشه

یه دختر مثل فریدا که مسلمون نیست تا آخرین لحظه برا امنیتش میجنگه وبا وجود اینکه اصل شرافتش که همون تسلیم نشدن در برابر هرزگیه باز هم عذاب وجدان داره.اون وقت بعضی از دخترای سرزمین ما با هزار رنگ و لعاب خودشون رو به بدترین شکل تو جامعه عرضه میکنن وقدر این امنیت رو نمیدانند.فریداااااا آرزو میکنم به شناخت دین اسلام وشیعه به معنای واقعی میرسیدی تا در تمام رنجهایی که میکشیدی لبیک یا زینب میگفتی آن وقت رنج صبری که برابر پچ پچ کردن وکنایه های آن پیر زنها تحمل میکردی شیرینی شرافتت راصد چندان میکرد.

فقط خدا رو شکر میکنم کشورمون امنیت داره و دلاور مردایی از این مملکت محافظت میکنن. و متاثرم که آمریکا که خودش داعشو درست کرده حامی جنگ زده ها شناخته میشه و واقعا ب نظرم یکی از تراژیک ترین قسمت های کتاب بود. کتاب جذاب و پر کشش و درد آوری بود.ممنون از طاقچه

واقعا به خاطر امنیت کشورمون خدا را شکر میکنم کتابش واقعا پر از غم و سختی بود متنفرم از داعش لعنتی و حیوان صفت این کتاب یکی از کتابهای ماندگار در ذهنم خواهد بود

این کتاب هم مانند کتابِ آخرین دختر ،سرگذشت یکی از دخترانِ ایزدی اهل روستای کوچو است که به اسارت داعش در میاد و با شجاعت تلاش می کنه تا به زندگی برگرده و با وجود سختی های زیاد تسلیم نمیشه در کتاب آخرین دختر نادیا از عراق خارج نشد اما فریدا به عنوان برده به سوریه برده میشه در کل هر دو کتاب تقریبا در یک مسیر هستند اما طریقه آزاد شدن این دو دختر کاملا باهم متفاوت بود نمی تونم از بین این دو کتاب یکی رو انتخاب کنم اما این کتاب هم متن روان تری داشت و هم حجم کمتری

بسیار زیبا و تاثیرگذار حاج قاسم ممنون برای حفظ شرافت ما😔💐🌹🙏

نمیدونم چه حکمتی بود که این کتاب رو درست چند وقت بعد از شهادت سردارسلیمانی خوندم اما تو لحظه لحظه هایی که برای زجر دخترهای ایزدی گریه کردم چهره سرباز ها و شهدای مدافع جلوی چشمم اومد و خداروشکر کروم که باوجود امثال اونها من و دختران سرزمینم هیچوقت تجربه تلخ دخترهای ایزدی رو نکشیدیم،با آرزوی صلح و از بین رفتن افراطی گری و شناخت کامل اسلام

بسیار عالی و تاثیر گزار بود باعث میشه قدر شهدای مدافع حرم و رهبر عزیزمون رو بیشتر بدونیم چراکه این آرامش و امنیتو مدیون تک تک شهدای مدافع حرم هستیم مدافعان حرم قهرمانانِ کشورن از بچشون همسرشون زندگیه آرومشون گذشتن که ما در امنیت باشیم انشاءالله بتونیم ادمه دهنده راهشون باشم شادی روح شهدای مدافع حرم صلوات

کتاب خوبی بود ،خیلی از حقایق رو برای آدم روشن میکرد،چند وقت پیش از تلوزیون مستندی پخش شد که درباره دختر دوازده ساله ای بود که مورد تجاوز داعش قرار گرفته بود باردار شده بود و بعد از زایمان به خاطر نبود امکانات بهداشتی،دچار بیماری و عفونت شده بود که مجبور شده بودن توی همون سن کمش رحمش رو دربیارند‌،اونموقعه زیاد متوجه عمق فاجعه نمیشدم برام غیر قابل باور بود،ولی باخوندن کتاب تونستم درک کنم که این دختر های بیچاره چه دردی کشیدن،مهم نیست که دینشون چیه مهم اینه که همه شون انسان اند و دین من انسانیت من است.

نویسنده کتاب خیلی دنبال این بود که ثابت کنه مسلمونا وحشی و بی منطقن و فقط ایزدی ها پاک و معصومن و آسمون باز شده ایزدی ها از بهشت افتادن پایین!به علاوه اینکه قسمت اعظمی از کتاب راجع به آزار های جنسی ای بود که به فریدا رسوندن در حالیکه به قول خودش از گفتن این مسائل شرم داره و دینشون خیلی حیا رو رواج میده🙄 پس چرا این حجم عظیم از کتاب رو بصورت شفاف در رابطه با این مسائل صحبت میکنه؟؟!! به علاوه اینکه آخر کتاب راهبه ها رو با مسلمون ها مقایسه میکنه و باز هم اسلام رو پایین میکشه؛ب نظر من این موارد بی قصد و غرض نیست...هرچند داعش هیچ ارتباطی به اسلام نداره؛ولی فضای کتاب به صورتیه که بدون جدا کردن داعش از اسلام مدام اسلام داره کوبونده میشه و نویسنده سعی بر ایجاد احساس تنفر و انزجار از اسلام رو داره. درمورد ترجمه هم خیلی جا ها ترجمه خوب و روان نبود و یه سری جا ها تو ترجمه تناقض دیده میشد و اشکالات نگارشی و جمله بندی هم در متن زیاد بود.

یک داستان فوق العاده غم انگیز و عبرت آموز و دارای پندهای فراوان! این کتاب فقط یک داستان ساده نیست، به ما می آموزد که تسلیم نشدن یعنی چه، به ما می آموزد جنگیدن برای اعتقاد یعنی چه. برای خودم متاسف هستم که ایستادگی من در اعتقاداتم به اندازه خوردن یک سیلی و یا فشار مالی شکسته میشود، برای خودم و برای هر کس که اینگونه است، بسیار متاسفم که گاهی از ترس جان و یا حتی بدتر، به خاطر ترس از دست دادن مال، اعتقاد خود را زمین میگذاریم. این قصه روایت یک خیانت است، خیانت همسایه های مسلمان روستای ایزدی نشین کوچو، که در طمع اموال مردم این روستا، اسلحه مردم را در قبال امان دادن در مقابل داعش میگیرند و سپس همه ی آنها که در روستای خود بی دفاع مانده اند سلاخی میشوند و زنان و دختران آنها به بردگی میروند این قصه روایت استقامت عقیده مردمان روستای کوچوست، که اسلحه بر سرشان میبینند اما تسلیم اعتقاد داعش نمیشوند. به بردگی میروند ولی تسلیم نمیشوند. این قصه روایت تهی مغزی عده ای افراطی در دین اسلام است که متاسفانه همانند آنها شاید در کشور خودمان کم نباشد، بسیار از حرفای سربازان داعش که در این کتاب گفته شده، متاسفانه در بعضی تریبون ها در ایران نیز بیان میشود، همان رفتار و عقیده ای که به قول مطهری رفتار خوارج است و سنی و شیعه نمیشناسد. من بسیار متاسف شدم که مسلمانانی که در قصه بودند، حتی کمک هایشان نیز پولی بود! و تا پول دریافت نمیکردند، ریسک انسانی نمیکردند. من بسیار متاسف شدم هنگامی که انقدر عظمت در عقیده ایزدیان دیدم، اما یک مثقال از آن را در خود ندیدم. این داستان روایت مقاومت و تسلیم ناپذیری است و نهایت این داستان پیروزیست! پیروزی برای کسانی که هیچ چیز نتوانست عقیده آنان را بشکند. خواندن این کتاب را، به تمام حق طلبان و کسانی که به دنبال دیدن یک عزم راسخ هستند، توصیه میکنم. همچنین با خواندن این داستان متوجه میشوید، چرا کردهای عراق خواستار جدایی بودند و بسیاری از دروغ ها و سانسورها را متوجه خواهید شد.

ازلحظه ای که کتاب رو دانلود کردم نتونستم زمین بزارم.... فقط خدا میدونه پشت این کلمات چقدر زجر پنهانه چقدر درد نهفته است ..... واین تازه سرگذشت یکی از هزارن انسانی هست که به دست این حیوانات افتادن.....خدایا شکرت که مردان غیرتمند و شرافتمند شیعه ، این جوانمردان بی مثال برای نابودی ظلم جنگیدن وشر این کابوس رو از سرجهان کم کردن

من کتاب رو تو روزای قرنطینه خوندم و چند ساعته تمومش کردم قلم نویسنده جذاب بود هرچند اخرای کتاب سرسری تموم شده بود ولی نمیشه به نویسنده سخت گرفت. با خوندن این کتاب فقط فکر میکردم روزایی که فریدا و مردمش داشتن عذاب میکشیدن من و ادمای دیگه مشغول چه کاری بودیم؟تو روزمرگیامون غرق شده بودیم و مطمئنن خیلی جاها غر میزدیم و ناسپاس بودیم به وضعمون. درنهایت خوندن کتاب رو توصیه میکنم💜

کتاب کشش زیادی داره ولی یه جورایی داره اسلام ستیزی رو ترویج میکنه و ظلم هایی که در حق شیعیان شده خیلی کم رنگ شده

چقدر تکان دهنده بود. کاش همه ما با خوندن یک همچین کتابهایی قدر امنیتی که داریم رو بدونیم و باور کنیم ک اگه امثال مدافعای حرم نبودند دخترهای کشور ما سرنوشتی بهتر از این نداشتند...

پیشنهادمیکنم حتما بخونید.کتابیست که گوشه ای از جنایات داعشی هارو نشون میده.انشاءالله که شرمنده شهدا مخصوصا شهدای مدافع حرم نباشیم.وبرای شادی روح شهدا و سلامتی رزمنده ها وپیروزیشون صلواتی بفرستیم.

سلام خدا بر مدافعان حریم اسلام که با فداکاری شون اجازه ندادند هیچ خبیثی از دواعش دستش به ناموس شیعه برسه. ان شاء الله تمام اسرایی که تحت ستم ظالمی هستند آزاد بشن. خدا از این وحشی های نامسلمون نگذره ... یا صاحب الزمان به داد برس پیشنهاد میکنم مستند A157 رو در اینترنت جستجو و تماشا کنید. ماجرای ۳ خواهر کرد ایزدی هست که سرنوشتی مشابه فریدا این کتاب داشتند.

چقدر زجرآور بود. خدا لعنت کنه وهابیت و سلفی ها و هر چه افراطیون تو دنیا هست.

از ته دلم آرزو میکنم هیچ جای دنیا جنگ نباشه...آمین

🐉_ پدر فریدا به همه‌ی اعضای خانواده تیراندازی یاد می‌ده و برای هر کدوم یه اسلحه توی خونه وجود داره. فریدا با خودش فکر می‌کنه مگه چه اتفاقی قراره بیوفته؟ فوقش اینه که با اسلحه و مهارت تیراندازیم یه دزد رو از خونه بیرون می‌کنم. اما اون اشتباه می‌کرد.... اولین تجربه ام تو این سبک بود و انقدر خوب بود که حتی ده دقیقه هم وسط خوندن وقفه ننداختم و یه تنه همه رو تو دو ساعت و نیم سه ساعت خوندم. داستان واقعا به دلم نشست... توصیفات راوی از محل زندگیش و آداب و رسوم محله بسیار دقیق، شفاف و قابل تصوره. اون ایمان محکمشون، اعتقاداتشون، باورهاشون، همه خیلی خوب بودن. بخش مربوط به داعش هم عالی بود. دردناک، الهام بخش و حتی هیجان انگیز. تو بعضی از قسمت ها واقعا نفسم حبس می‌شد. اما خب واقعی بودن داستان برام واقعا غم انگیز بود. فکر کردن به اینکه دختران زیادی به دست داعش اسیر شدن (و می‌شن) و خیلی هاشون نتونستن پایانی مثل فریدا و دوستاش داشته باشن قلبم رو به درد آورد.... از وقتی که براش هزینه کردم راضیم. توصیه می‌شه.

خیلی عالی بود.شب تا صبح با خواندنش گریه کردم .... با اینکه از وحشی بودن داعش خبر داشتم ....اما این حد از حیوانیت برام غیر قابل باور بود.... دلم میخواست می‌تونستم یه جوری کمکشون کنم.... حالا میفهمم امثال شهید سردار سلیمانی عزیز چه ها دیده بودن و چرا میجنگیدن؟؟.....روح سردار و دیگر شهیدانمان شاد که نگذاشتن این بلاها سر ما بیاد....برای شادی روحشان صلوات....

کتاب خوبی بود در کل. به هر حال یک دختر نوجوان ایزدی اسیر از زاویه دید کوچک خودش ماجرای اسارتشو نوشته بود و نباید انتظار داشته باشیم تمام زوایای حمله داعش و مدافعین حرم و .... رو تو کتابش بیاره. بخش های انتهایی کتاب که نویسنده آرامش و برخورد زیبای راهبه های آلمانی رو بیان میکنه و ناخودآگاه سعی میکنه مسیحیت صلح جو و زیبا رو درمقابل اسلام خشن متهجر به ما نشون بده واقعا جالب بود... اما ذهن منو سراغ کتاب(به من گفتند تنها بیا ) به قلم خانم سعاد مخنت،برد که در کتابشون پس از سالها زندگی در آلمان و صحبت با داعشی های اروپایی، به این نتیجه رسیدند که رفتار های نژاد پرستانه اروپا با مهاجرین مخصوصا مسلمانان، عامل اصلی جذب جوانان اروپا به داعش هست. در کل به نظرم کتاب خانم مخنت باعث میشه اینقدر سطحی و ساده انگارانه به داعش و درمقابل محبت اروپا نگاه نکنیم

کتاب خیلی جذاب و زیبایی بود ولی به این فکر میکنم ک اگر یک غیر مسلمان این کتابو بخونه چه تصوره وحشتناکی از همه ی مسلمونا و اصله دینه ما پیدا میکنه درحالی ک پیامبره ما پیامبره مهربانی بوده ولی داعش چ تصویر متضادی از دین ما به همه نشون داده تصویری ک کاملا با دستوراته دینمون متفاوته و متاسفانه در این کتاب هیچ تلاشی نشده ک واقعیت اسلام نمایش داده بشه

واقعا تاسف بار و غم انگیز بود.😔خدا را شکر که در کشور مان امنیت برقرار است.

چقدر غم انگیز بود چقدر داعش کثیفه

بعد خوندن این کتاب خیلی حرفا هست که توی گلوت بالا و پایین میشه و سر اخر مثل یه بغض گلوگیر قورتش میدی....💔 گاهی آرزو میکنی همش یک داستان براساس تخیل یک نویسنده باشه ..که نیست! گاهی یاد جنایتهای که توی کردستان خودمون پیش اومد میفتی...میشکنی! گاهی دلت میخواد از درد غیرت بمیری...اما همچنان نفس میکشی!!! با تموم اینا،یاد شخصیت فریدا که میفتی افتخار میکنی به دختر بودنت،به سرسخت بودنت ،به اعتقاداتت و...!

بسیار تاثیرگذار بود از اینهمه قساوت قلب انسان به درد میاد خواندن این کتابو به همه توصیه میکنم

خیلی دوستش داشتم عالی بود کلا روحیه خود آزاری دارم عاشق داستان های اسارت و شکنجه ام😂

کتاب بسیار خوبی بود من خودم را در آن محل و در ذهنم مجسم می کردم کاش بعضی از مردم میتوانستندقدر امنیت را بدانند چگونه میتونم با نویسنده کتاب ارتباط ا داشته باشم

شجاعت در لحظات تنهایی و ترس کار بسیار بزرگیه و جسارت فوق العاده ای میخواد.اینجا این بیت کاملا صدق میکنه...با خدا باش پادشاهی کن،بی خدا باش هرچه خواهی کن وقتی ایمان و یقین قلبی برای انسان حاصل بشه که خدایی در همه لحظات زندگی همراهت هست که قادر مطلق دو جهانه و میتونی بهش تکیه کنی قطعا با امید میری جلو...دقیقا مثل فریدا که تمام لحظات اسارت امید به فرار و ازادی رو از دست نداد. الهی داعش و امثالشون به زودی نابود شن و ظهور حضرت حجت(عج) هم به سرعت برسه و این جهان امنیت حقیقیش رو بدست بیاره الهی ایمانمون رو در لحظات سخت زندگی محافظت کن. ما انسانیم و خطاکار و ناسپاس تو خدایی کن و ما رو نگه دار. وبر تقوای لحظه به لحظه زندگی مون بیفزا.

سلام چرا این کتاب توی کتابراه با فرمت ایپاب 280 صفحست . اینجا 380 صفحست ؟ یعنی تو کتابراه سانسور شده ؟ ************** کتابو خوندم و متوجه شدم یه سری موضوعاتی که خود داعش تبلیغ می کردن ،همش ظاهرسازی بوده و برای ایجاد ترس و وحشت تو دل مردم .(که بعد از خوندن کتاب متوجه شدم واقعیت نداشته .) و موضوع بعدی اراده محکم و شجاعت زیاد خانم فریدا خلف واقعا تحسین برانگیزه و ان شاءالله همه بتونیم شجاع و محکمو با اراده باشیم .

چقدر خواندن درد و رنجی که یک دختر متحمل شده سخت و متاثرکننده است افرین به شهامت و غیرت فریدا خلف و همه زنان و کودکانی که نا خواسته قربانی ظلم ظالمان و وحشیان دنیا طلب می شوند

قلم روان و خوبی داشت احساس رو ب خوبی منتقل میکرد از روزی که شروع کردم ی پشت خوندمش دو روزه تموم شد توصیه میکنم بخونیدش جالب ترین نکته اش برام این بود که چه جوری ادیان دیگه انقد مصمم بر ایستادن بر ارزش های اخلاقی شون هستن و ی دختر تنها تو بدترین شرایط با تمام وجود میجنگه و میجنگه اما ما.....

کتاب در عین حال که بعضی جاهاش تلخه ولی سرشار از امید به زندگیه و همچنین کلی اطلاعات در مورد زندگی ایزدیا و کردهای و رابطه شو با عرب های عراق و همینطور در باره داعش خیلی اطلاعات جالبی میده . یکی از بهترین کتابهایی که خوندم. ممنون

جوری که فکر میکردم نبود، یجاهایی خیلی با عقل جور در نمیامد. در کل زیاد توصیه نمیکنم. خیلی جاها میگفتن که منتظر بودن امریکاییها کمکشون کنن که این برام قابل هضم نبود درکل این یجوری فقط خواسته جنایت داعش رو توضیح بده و اسلام رو جور دیگه ای معرفی کرده. من خیلی خوشم نیومد از این کتاب. یجوری تعریف کرده بود که همه منتظر این بودن که نیروهای امریکایی بهشون کمک کنن کانال تلگرامم B2jjUtBMuuM0YzA8

این دختر هم سن من هستش. تمام مدتی که کتاب رو می خوندم به سرنوشت بسیار متفاوت آدمها فکر می کردم. کتاب ارزش خواندن داشت و من از ترجمه راضی بودم. خوشحالم که فریدا الان خوش بخت هستش.

عالی بود پیشنهاد میکنم خانم ها این کتاب رو حتما بخونن ... درس بزرگی به هممون میده که توهرشرایطی قوی باشیم و برای زندگیمون بجنگیم

از بهترین کتابهایی بود ک خوندم.عالی.دلهره اور. حقایق تلخ ..... دلم‌میخواد بخونمش دوباره

کتاب خیلی جذابیه. از خوندنش پشیمون نمیشید