نظرات کاربران درباره کتاب مارپیچ خون

سلام. خوب کتاب جالبیه.مخصوصا برای نوجوان‌ها چون فضای اکشن وعملیاتی جالبی داره.نه اینکه حالا برای بقیه خوب نباشه. یه سیر ساده ومنطقی برای یه داستان جذاب وخواندنی

صادقانه بخوام بگم این قلم به این سبک داستانی نمی خوره ، کسی که داره درباره منافقین می نویسه باید خیلی پخته تر بنویسه ، انگار داری یک رمان اینترنتی می خونی که وسطاش از ظلم و ستم منافقین هم گفته می شه ... داستان کتاب جذاب هست ، و می‌تونست خیلی بهتر پرداخته بشه

یک داستان از عمق اشرف،از سازمان منافقین،گرچه اغراق داشت ولی قشنگ بود وآخرش...

کتاب خوبی بودداستان قشنگی داشت ولی پایان خوبی نداشت

آخرش خیلی بد تموم شد بین زمین هوا موند ولی در کل داستان جذابی بود

کتاب جذابی بود ولی چند تا نقص داشت از نظر من یکیش اینکه وسط یه موقعیت حساس در لحظه حال ذهن شخصیت اصلی می پرید روی گذشته و مثلا ۱۰ تا ۱۲ صفحه رو گذشته بود من اصلا از این خوشم نیومد و دوم اینکه من برام سوال شده بود اینا که مثلا حمید رو کشتن چجوری حتی یه نفر تو پادگان متوجه غیبتش نشده و اصلا کسی سراغش نیومده با وجود این همه سخت گیری امنیتی و اطلاعاتی که تو پادگان بود در کل خوب بود و هیجان انگیز

یه جاهایی‌ش انقدر استرس میگیری و کنجکاو میشی که میخوای هی ادامه بدی ببینی چی‌میشه . یه جاهایی‌ش درد داشت و یه جاهایی‌ش بسیار شوکه کننده بود . من این کتاب و تو ۳ روز تموم کردم. پیشنهاد میکنم بخونید و درگیر هیجانات عجیبی بشید

این کتاب خیلی هیجان انگیز و دردناک بود . توصیفات دقیق و پرجزئیاتی که داشت باعث میشد همه چیو تصور و درک کنم . من با منافقین زیاد آشنا نبودم اما با خوندن این کتاب اطلاعات خیلی برگ‌ریزون و عجیبی رو کسب کردم . خسته نباشید به این نویسنده که بنظرم ظلم های اون زمان رو در قالب یک داستان روون نوشته که کار هرکسی نیست

نکته اول اینکه سیستم‌های امنیتی که اشاره شده بود ه توی پادگان اشرف استفاده می‌شد خیلی پیشرفته‌تر از زمان داستان بود اطلاعات شتر به زندان‌های اسرائیل می‌خورد تا پادگان اشرف مثلاً اون فرشی که نقشه بود خیلی فراتر از سطح اطلاعاتی اون روزگار بود دوم اینکه هیجان لازم را نداشت انگار من مطمئن بودم که تا نجات دادن احمد اتفاقی نمی‌افته و اصلاً حس کنجکاوی نداشتم نسبت به ادامه داستان سوم اینکه بیشتر برای بچه‌های ۱۰ تا ۱۳ ۱۴ سال مناسبه در کل سیر خسته کننده‌ای داشت پرش‌های زمانیش مناسب نبود مثلاً اون روایت نفوذ به خونه تیمی توی تهران خیلی کش داده شده بود یا حتی خاطرات لیلا و کمال حالت کلیشه‌ای داشت با خسته نباشید به نویسنده اثر .

لحظه به لحظه هیجان و کشش دیوونه کننده کتاب رو حس کردم. واقعا بی‌نظیر و حتما پیشنهاد میشه

عالی و پر کشش

خیلی متن کتاب اغراق آمیز و غیر واقعی بود.

شروع کتاب بسیار خوب است و از همان ابتدا با یک قلاب قوی، بدون اضافه‌گویی، مخاطب را درگیر می‌کند. یکی از نقاط قوت اثر، غیرمنتظره بودن مسیر داستان و غافلگیر کردن خواننده است. نثر ساده و روان کتاب هم تجربه‌ی خواندن را دلپذیر کرده؛ بدون آن‌که از جملات سنگین یا پرطمطراق استفاده شود. فلش‌بک‌های جذابی که در داستان‌های فرعی به‌کار رفته‌اند، کتاب را از یکنواختی دور می‌کنند. البته در برخی بخش‌ها جزئیات بیش از حد است و در بعضی قسمت‌ها کمتر از حد لازم. دو سوم ابتدایی کتاب تلاش می‌کند روند اتفاقات و عملیات‌ها منطقی پیش برود، اما هرچه به پایان نزدیک می‌شویم، فضای روایت کمی «هالیوودی‌تر» می‌شود. پایان کتاب غیرمنتظره و جذاب است، اما شخصاً ترجیح می‌دادم جمع‌بندی داستان کمی منطقی‌تر باشد و این‌قدر شتاب‌زده به نظر نرسد. تجربه‌ی خواندن خوبی بود و امیدوارم نویسنده‌ی اثر در مسیر نوشتن بیشتر بدرخشد. برایشان آرزوی موفقیت می‌کنم و منتظر کارهای بعدی‌شان هستم.

دستمریزاد واقعا. تو کتابهای ایرانی همچین چینش خیره کننده ای ندیده بودم. چقدر نویسنده شجاعانه وقایع رو نوشته و سیر داستان رو پیش برده. واقعا تپش قلب میگرفتم هنگام خوندن

روند، حوادث غیرقابل پیش‌بینی و شوکه کننده بود و اصلا خستم نکرد. کاملا انگار وسط داستان بودم و هرچی میخوندم رو واضح میتونستم تصویرشو ببینم. عالی عالی

موضوع درمورد دوتا نیروی امنیتیه ولی ب نظرم اگر رمان امنیتی دوست دارین این پخته نبود. پر بود از اضطراب و شکنجه و خون و خونریزی و دل و روده خیلی اتفاقات بالیوودی داشت در نهایت هم ب نظرم مزخرف تموم شد کاملا حس میکنم وقتم تلف شد🚶🚶🚶

به نظرم نویسنده میتونست خیلی قوی تر قلم بزنه، بعضی جاهای داستان خیلی آبکی پیش میره جوری که انگار تخیل محضه و تو نمیتونی تصور کنی توی واقعیت همچین چیزی میتونسته رخ بده، در کل خط سیری بدی نداشت اما من توقع بهتر از این ها ازش داشتم.