
نظرات کاربران درباره کتاب بلادونا (کتاب اول)
۳٫۹
(۱۴)
sonaagheli
" مرگ هرگز دست خالی دنیای زندگان را ترک نمی کرد، حداقل قرار بود که اینطور باشد، اما سیگنا فارو دختری بود که نمی توانست بمیرد. "
کتاب بلادونا داستان زندگی دختری به نام " سیگنا" است که در نوزادی والدین خود را از دست داده و اینک وی تنها وارث ثروت بزرگ خاندان فارو بود.
سیگنا تا بیست سالگی اجازه ی اداره ی ارث خود را نداشته و در سنین مختلف تحت سرپرستی قیم های مختلفی بود اما هر بار ، با مرگ ناگهانی قیم ها، سیگنا به سرپرستی شخص جدیدی سپرده میشد.
زمزمه ها ی مردم حکایت از این داشتند که سیگنا توسط مرگ نفرین شده است و هرجا برود مرگ را به دنبال خود می برد
حتی برخی این دختر بچه را ساحره می نامیدند..
پس از مرگ آخرین قیم سیگنا، روزی این دختر نامه ای از شخصی دریافت میکند که وی را به عمارت خود دعوت کرده و در واقع این شخص، قیم جدید سیگناست.
اینک عمارت مشهور ثورن گرو ، خانه ی جدید سیگنا بوده و
سیگنا تصور میکرد که بلاخره در این عمارت جدید ، می تواند رنگ خوشبختی را ببینید.
اما چیزهای زیادی درباره ی عمارت ثورن گرو بود که سیگنا از آنها خبر نداشت و با وقوع اتفاقات زیادی که سیگنا توانایی هضم کردن آنها را نداشت، اینک وی تصمیم میگیرد راز عمارت بزرگ قیم جدیدش را کشف کند و در این راه باید همراهی داشته باشد ولی همراه سیگنا بسیار متفاوت تر از تصوارت ماست و آن هم مرگ است.....
چه راز هایی در عمارت ثورن گرو نهفته است؟
اما مهم تر از همه مرگ چه نقشی در ماجراهای سیگنا و عمارت ثورن گرو دارد؟؟
حقیقتا سیگنا دختری شوم و نفرین شده ای است که مرگ را برای دیگران به ارمغان می آورد؟؟
#کتاب #بلادونا اثری از #آدلین_گریس با ترجمه ی #اطلسی_خرامانی از #نشر_آذرباد به چاپ رسیده است.
نویسنده در این کتاب تلاش کرده با ترکیب سبک فانتزی و معمایی و کلاسیک، اثری کمی متفاوت برای ما خلق کند و چرا می گویم متفاوت؟
چون از چیزی به نام مرگ کمک گرفته است. این خلاقیت را با وجود اینکه ممکن است به مذاق هر کسی خوش نباشد را دوست داشتم.
معمای کتاب هم تا اواخر قابل حدس نبود. ماجرای عاشقانه های سیگنا با اینکه خاص بود ولی شاید بخاطر همین متفاوت بودنش ،از نظر من دلنشین بود.
نوشته های نویسنده از مرگ هم خاص بود.
شخصا خیلی اهل خواندن رمان های کلاسیک نیستم ولی ترکیب فانتزی و کلاسیک با چاشنیمعما باعث شد که این کتاب را دوست داشته باشم.
سارینا
از نظر من کتاب جذابیه.فضاسازی خوبی داره و تعلیق و هیجان متناسب با موضوع.از شخصیت پردازی هم خوشم اومد و جلد بعدی رو هم مطالعه میکنم
Ali Rahimi r
ترجمه خوب و داستان جالبی داره.
فرفری موی غزلساز
بعد از مدتها، موفق شدم تمومش کنم. ژانر کتاب فانتزیه ولی فضای گوتیکش رو هم دوست داشتم. شاید کتابهای زیادی خونده باشم که توی اون مرگ هم جزو شخصیتها باشه ولی تابهحال چنین رابطهای رو با مرگ ندیده بودم. ترسناک و جذاب...
شاید اوایل داستان چندان جذبتون نکنه اما پیشنهاد میدم ادامه بدین، چون کمکم بهتر میشه. پلات تویست کتاب با اینکه قابل حدس نبود، اما چندان هم برام شوکهکننده نبود. در آخر اگه بخوام به خودم شانس خوندن جلد دوم رو بدم، میدم. داستان کتاب در مورد دختری به نام سیگناست که وقتی بچه بوده، به طرز معجزهآسایی از مرگ نجات پیدا کرده. بعد از اون، توانایی دیدن ارواح رو پیدا و سعی میکنه تا حد امکان ازشون دوری کنه. از اون موقع تا زمانی که ارثیهش رو بگیره، مجبور بوده توسط قیّمهای مختلف به سرپرستی گرفته بشه. قیّمهایی که به چیزی جز ثروتش فکر نمیکردن. اما همهی اونا به طرز عجیبی فوت میکردن. تا جایی که کمکم این باور جا افتاد سیگنا انسانی شومه و داشتن دوست براش تبدیل به یه حسرت میشه.
با فوت آخرین سرپرست سیگنا، اون راهی عمارت هاثورن میشه تا زندگی جدیدی رو در پیش بگیره. عمارتی که همه میگن شبحزدست و اتفاقات وحشتناکی توش در جریانه. آیا سیگنا میتونه توی این عمارت دووم بیاره یا باز هم قراره فرد جدیدی توی زندگیش بمیره؟ چه رازهایی پشت درهای عمارت منتظر فاش شدن هستن؟
امتیاز در گودریدز: 3.96
حجم
۳۶۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۳۶۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان