
نظرات کاربران درباره کتاب ازخودبیزاری
۵٫۰
(۲)
سمانه انصاف جو
دردناک ولی فوق العاده، اگر تحت درمان هستید بخوانید چون بهتون کمک میکنه ببینید چقدر راه آمدید و اگر تحت درمان نیستید بخونید شاید خدا خواست و فهمیدید که امروز آغاز کردن راه بهتر از فرداست. مبادا روزی به خودتون بیاید و ببینید سرطان کل بدنتون رو گرفته.
بالاجا کیشی
آدمها در پشتِ ظاهر بسیار شیک و پیک و زبانی لبریز از اعتمادبهنفس و یا ظاهری دربوداغون، ممکن است که هر روز و هر ساعت در زیر مِنومِنهای کلافهکنندهی ذهن تندوتیزشان، قرار گرفته باشند که دائم آنها را به باد انتقاد گرفته و با زبان بیرحمانه و خشنش، به بازجوییاش فرابخواند و انگاری که در اتاقک تاریک و زیر تنها نور لامپ آویزان از سقفش، هی سینجیم شود که:«ای دستوپا چلفتی! تو از همکارت کمتر بودی؟ چرا نتونستی کار رو ازش بقاپی؟ همیشه تو تنبلترین کلاس بودی. اصلن لیاقت این موقعیتها را نداری. تلاش هم نمیکنی. چقدر تنبلی. ببین فلانی رو، چه آرامشی دارد؟ چه به راحتی از حل مشکلات برمیآید؟ تو به گِرد پایش هم نمیرسی». وجدانهایی سختگیر و بیرحم، که صاحبشان را موجودی مفلوک و درمانده خطاب میکنند. آنچنان که باعث میشوند که در مقایسه با دیگران، نسبت به خود، نفرت بیشتری بورزند.
ولی معلوم نیست چقدر از این ارزیابیها و مِنومِنهای وجدان، درست بوده باشد. مشخص نیست که این بیرحمیها و نفرت در حق خود، اصلن درست و بهحق باشد. و ذهن، بخشی قابل اعتماد باشد که بتوان ارزیابیهای آنرا چشمبسته قبول کرد. ذهن هم میتواند مفلوک باشد و به سبب انواع و اقسام تجربیات آدمی، ارزیابیهای نادرستی را به آدمی تحمیل کند. برای تسلیم شدن در برابر صداهای ذهن، باید خیلی دستبهعصا بود. سرگذشت آنرا شناخت:«برای تجهیز دوبارهٔ ذهن خود لازم است بیاموزیم کمتر به آن اطمینان کنیم. به جای پذیرش بلادرنگ دریافتهای شهودی ذهنمان باید به خود یادآور شویم چه تعداد از این برداشتها از تجربیات خاصی ناشی میشوند که مراقبانی نالایق برایمان رقم زدهاند و به همین سبب مملو از تحریفات و حذفیاتاند».
هرچه هست، زیر سر این وجدان و ذهنیست که هیچکس نمیتواند تضمین کند که خوبی ما را میخواهد و بهترین و صمیمیترین داوریست که صلاحیت دارد آدمی را به راه و کار درست فرابخواند. آلندوباتن هشدار میدهد که:« باید بین خود و ذهنهای تکانشی و تحریکپذیرمان فاصلهای ایجاد کنیم و با آنها مانند اندامهایی رفتار کنیم که زخمهایی قدیمی دارند و قطعیتهایشان را با کمک هوشمندی مستقلی زیر سؤال ببریم که میتوانیم در مواقع لزوم فرا بخوانیم». خیلی نمیشود که ترسهایمان را باور کنیم. نمیشود کورکورانه به زمزمههایی که دائم در حال وِزوِزند که:« ما انسانهای بیارزش و نالایقی هستیم»، اعتماد کرد. او با دقت و زیروزبر کردن این وجدان بیرحم، ما را دلداری میدهد که:«ما استحقاقش را داریم با منتقد درونیای که همیشه آمادهٔ سخن گفتن از ذات قابل نکوهشمان است مبارزه کنیم».
آدمی، هرکول نیست. اَبَرانسان نیست. آدمی همیشه در اوضاع نابسامانی وول میخورد. چندان دانش و تجربهای در چنته ندارد. مجبور است، کورمال کورمال راه برود. آدمی با شناخت از تواناییهای خود، با شناخت کلی از وضعیت انسان، میتواند به تصویر منصفانه از خویشتنِ خویش دست یابد. در اینصورت خواهد فهمید که:«ما ابداً وحشتناک نیستیم. فقط خیلی بیماریم». آدمی با پیبردن به خراشهایی که در گذرِ زمان بر جانش، چنگ انداخته است؛ میتواند نسبت به خودش با مهربانی برخورد کند:«ما انسانهایی هستیم گرفتار در چنگال بیماریای بیرحم که به طور نظاممند هر گونه اعتماد یا بخشندگیای را که ممکن است نسبت به خود احساس کنیم از بین میبرد. با خشونت و بیرحمیای بیمثال با خود رفتار میکنیم، خشونتی که محال است آن را در حق بدترین دشمنانمان نیز روا بدانیم».
آدمی با پذیرش وضعیت خود، ذهن بیمار خود را میتواند ساکت کرده و پی ببرد که:«دنیای همراه با پذیرش خود جایی خواهد بود با درخشش و شکوه کمتر اما به مراتب شادتر که در آن آمادگی داریم به افراد بسیار موفق این اطمینان خاطر را بدهیم همواره و از همان ابتدا ارزش دوست داشته شدن را داشتهاند».
تنها راه تسلی دربرابر این ذهن شکنجهگر این است که زخمهایش را دریابد. باید دریابد که انسانها کمتر و بیشتر، دارای ضعفهایی در خویشاند. آنهایی هم که به آدمهای موفق شُهرهاند؛ به زخمهایی دیگر مبتلایند. تنها کسی در این میان میتواند که متمایز از دیگران قلمداد شود که نسبت به کمصلاحیتهای خود، تحمل بیشتری داشته باشد. انسانهایی که در حق خویش بسیار مؤاخذه میکنند؛ آنهایی هستند که:«هنگام لغزشهایی که جزئی ذاتی از رشد گونهٔ ماست، بخشش مهرآمیز را تجربه نکردهاند. اضطرابها و اشتباهات عادی برای آنها با نکوهش و شرمساریای ناروا همراه بوده است، تو گویی این ویژگی طبیعی انسان نیست و گناهی است فقط مختص آنها. نتیجه آنکه، این مبتلایان حالا بیرحمانه بر سر خود فریاد میزنند و به خود حمله میکنند و حال آنکه ضرورت حفظ سلامت ایجاب میکند با خود با مدارا و بخشایش رفتار کنند».
حجم
۲۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۲۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۴۸,۰۰۰
۲۴,۰۰۰۵۰%
تومان