نظرات کاربران درباره کتاب اجازه نده او بماند
۳٫۸
(۲۵)
نــےآیش🐋
تا بهحال اثری از این نویسنده مطالعه نکرده بودم و اینکه توی اولین برگ از کتاب نوشته شده بود خوندنش به طرفدارانِ فریدا مکفادن توصیه میشه، شاخکهامو تکون داد😂 و گرچه قبلا نمونهای مشابه به این داستان رو خونده بودم (کتاب فروپاشی) اما حقیقتا تعلیقِ این کتاب میخکوبم کرد! جوری که با وجودِ احساس خوابالودگی شدیدم هرطوری که بود با خستگی کلنجار رفتم و تا نیمهشب بیدار موندم تا معمای کتاب رو به پایان برسونم وگرنه انقدر ذهنم درگیرش بود که امکان نداشت خوابم ببره. هرچند صفحهای که پیش میرفتم انگار تازه یادم میوفتاد که باید آب دهانم رو هم قورت بدم :)) هیجانی که توی تکتک سطرهای داستان جاری بود به رگهام میرسید و کامم از نفرت تلخ میشد و همزمان با بدگمانی، تردید، اشتیاق و بهمریختگی دستوپنجه نرم میکردم. تکتک سکانسهای داستان رو میشد به وضوح تصور کرد و احساسِ محبوس شدن توی چهاردیواریِ خونهی داستان به اتاقِ من هم میرسید. احتمالا موقع مطالعهی این کتاب روی پاتون ضرب میگیرید، مدام جابهجا میشید یا حرکاتِ دیگهای از خودتون بروز میدید که بهخوبی اضطراب و کلافگیتون رو به نمایش خواهند گذاشت.
"جوآن، همسرِ مردی ثروتمنده. اونها خونهی زیبا و بزرگی دور از بافتِ شلوغ و آلودهی شهری و یک دختر دوستداشتنی بهنامِ "ایوری" دارن. زندگیِ ریچارد و جوآن روی روالِ معمول و همیشگی پیش میره تا زمانی که "کلوئی" دختری که حاصل ازدواجِ پیشینِ ریچارده، تصمیم میگیره برای ملاقاتِ خواهر کوچکترش بهشون سر بزنه و مدتی کنارشون بمونه. ملاقاتی که جوآن براش بینهایت هیجانزدهست چون قصد داره بهترین وجهه از یک مادرخونده رو به نمایش بگذاره، غافل از اینکه این نمایش پردههای دیگهای هم داره که جوآن قرار نیست نویسندهشون باشه و این تازه اولِ ماجراست.."
مطالعهی این رمان در شرایطی که دلمشغولیها یا کارهای مهمی توی لیستتون دارید که باید بهشون رسیدگی کنید؛ ابدا توصیه نمیشه چون بهحدی گرفتارِ داستانش میشید که ناچارید از همهی کارهاتون دست بکشید :))
امیدوارم از خوندنِ کتاب لذت ببرید و لحظاتی سراسر عطش برای کشفِ حقیقت رو تجربه کنید.
کاربر 3000394
چشم حتما🙏🏻🌹
نــےآیش🐋
کاربر 3000394 عزیز؛
با ذکرِ نام و منبع (نیآیش-طاقچه) هیچ ایرادی نداره و باعث خوشحالی من هم هست. خیلی ممنونم که جویا میشید تا حقوقِ مولف رو رعایت کنید🌱
کاربر 3000394
سلام می تونم از متن دیدگاهتون برای معرفی این کتاب به دیگران استفاده کنم؟
Sahar.Gh
اینو چند وقت پیش تو یه اپلیکیشن دیگه خوندم
خدایا چقدر خوب بود عالی بود عالی
داستان عجب پیچشی داشت
پایان بندی عالی
کتاب پر استرسی بود آدرنالین خونتو بالا می بره
خیلی هیجانی بود
تو خوندنش تردید نکنین
کاربر ۳۵۶۶۰۹۳
پیچش داستان جالبه .با اعصاب خواننده بازی میکنه. ولی کل روند اتفاقی داستان غیرمنطقی است
ema
وای عجب کتابی بود!
جوآن و همسرش ریچارد، فوق العاده خوشبخت هستن و تو به خونه ی خارج از شهر در کمال آرامش دارن زندگی میکنن و حتی به تازگی بچه دار شدن، همه چی خوبه تا اینکه دختر ۲۱ ساله ی ریچارد تصمیم میگیره بیاد باهاشون زندگی کنه و...😈
.
خب! خیلی شوکه ام!
اوصولا اکثر کتابای امسالم کتابای جنایی بودن و کم کم دیگه حدس زدن داستانا برام کاری نداره ولی واقعا نتونستم پایان رو حدس بزنم و پایان عالی بود!
کتاب با استرس شروع میشه، از صحنه ی تعقیب و گریز و بعد فلش بک می خوره
روند داستان عصبی کننده اس و گاهی عصبیت میکنه و یک سوم پایانی ام کاملا اوجه
ادامهی نقد حاوی اسپویل:
.
.
.
.
.
.
خب، اول از همه شخصیت ریچارد که پدر خانواده بود خودشم بی مشکل نبود که انقدر علاقه داشت بچه اش رو بی مشکل ببینه و ۵۰٪ بلایی که سرش اومد حقش بود! اما خب از منظر احساسات بهش حق میدم که از دختر روانیش محافظت کنه، در کل بعد از اون نقطه ی اوج و جلب اعتماد خودش حکم خداحافظی در اوج رو داشت😃
به دنبال آلاسکا
کتابی بود که تو کمتر از یه روز خوندمش.
.
جوان و همسرش ریچارد با نوزاد تازه متولد شده شون زندگی خوبی رو میگذرونن تا اینکه سروکله دختر ریچارد از همسر قبلیش پیدا میشه و حالا میخواد پرستار بچه این نوزاد باشه⚠️🫣
.
در کل ارزش یک بار خوندن رو داشت.
کتاب تا صفحات آخر همچنان پلات توییست های خودش رو حفظ کرده و مدام به خواننده شک وارد میکنه!
.
پیرنگ کلی داستان خیلی خلاقانه و جدید نیست ولی پایان کتاب و شخصیت پردازی ها راضی کننده بوده برای من و پیشنهادش میکنم✅
بهار
کتاب خوبی بود . شدیدا توصیه میشه
Maedeh
میتونست پایان بهتری داشته باشه یجورایی پایان باز بود، اما بازم ارزش خوندن داره
دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
کسانی که منو میشناسن میدونن از نوجوان و جوانان خارجی متنفرم 😂😂 انقدر که از خودراضی و لوسن. واقعا از کلویی عصبی میشم.
چیز دیگه ای که خیلی برام جالبه و توی تمام کتاب ها میبینم اینه که وقتی یک زن، مادر میشه کلا زندگی شو ول میکنه ولی واقعا ما تو ایران اینجوری نیستیم
اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
به نظر من مقصر اصلی همه چی ریچارد بود. چون میدونست کلویی چه مشکلی داره ولی بازم راهش داد توی خونه و زندگیش و هرچی هم جو گفت قبول نکرد و حتی جو رو بیمار خطاب کرد. پس هرچی سرش اومد حقش بود.
parimin
احتمالا مادران خارج از ایران و ندیدید چون دقیقا برعکس این جیزی هست که نوشتنید من یک مادرم که در اروپا زندگی میکنم
فرزند داشتن تقریبا ۹۰ درصد زندگی یک زن ایرانی رو تحت تاثیر قرار میده ولی بک مادر اروپایی شاید ۲۰ درصد و بچه ها کلا تو مهد کودک و مدرسه بزرگ میشن تا خونه
کاربر 3141222
من اوایلش خیلی برام جالب نبود ولی هر چقدر که جلو میرفت داستان جذاب تر میشد🥲
mishka
هیجان انگیز و زیبا
کاربر 6495400
روند هیجانی قوی و خوبی داشت پیچش داستانی زیبایی هم داشت
مهسا دختری کتاب خوان
عاالی بود بخونید کیف کنید...
Dark Lady
خب کتاب جذابی بود
جوان و ریچارد به همراه دختر چهار ماهشون ایوی در حومه شهر زندگی می کنن تا اینکه دختر ریچارد از ازدواج قبلیش مهمونشون میشه و ماجرا شروع میشه
کتاب درگیرم کرد و حدس هام هم نصفه نیمه درست بود
اما اواخر کتاب نویسنده واقعا روان خواننده رو به بازی میگیره یه کم اعصابمو کوبید😁
maedeh
جالب بود باعث شد یک روزه تمومش کنم 😁
رابین
خوب بود. دوستش داشتم. ولی توقعم ازش خیلی بالاتر بود.
بعدم در مورد پایانش به نظرم نویسنده خواسته خواننده رو شوکه کنه ولی یکم پایانش غیر منطقی بود البته از نظر من. فکر نکنم بخوام به کسی توصیهاش کنم. نه اینکه کتاب بدی باشه. ولی کتابای خیلیییییی بهتر از اینم هست. با این حال پشیمون نیستم از اینکه خوندمش.
حجم
۲۸۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۲ صفحه
حجم
۲۸۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۲ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰۵۰%
تومان