نظرات درباره کتاب به زبان مادری گریه می کنیم و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب به زبان مادری گریه می کنیم

نظرات کاربران درباره کتاب به زبان مادری گریه می کنیم

انتشارات:نشر اطراف
دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۲از ۵ رأی
۳٫۲
(۵)
Zeinab Ghahremani
پان، فلوت و سکوتی که می‌ترساند دیروز تو طاقچه داشتم از کتاب به زبان مادری گریه می‌کنیم فابیو مورابیتو، جستار «گوش‌هایت را بپوشان» را می‌خواندم که به این پاراگراف رسیدم: «یونانی‌ها از پان، ایزد آفرینندۀ فلوت، وحشت داشتند چون اگر کسی مزاحم چرت نیم‌روزی‌اش می‌شد نعره‌ای مخوف سر می‌داد.» پان (Pan) در اسطوره‌شناسی یونان، ایزدی نیمه‌انسان و نیمه‌بز است؛ فرزند هرمس و یکی از ایزدبانوان روستایی. او نگهبان طبیعتِ وحشی، شبانان و گله‌هاست و بیشتر وقتش را در کوه‌ها و بیشه‌ها می‌گذراند. پان همان ایزدی‌ست که از دلِ عشق ناکامش با سیرینکس، نی یا فلوت را می‌آفریند؛ سازی از ساقه‌های نی که در واقع پیکرِ بدل‌شده‌ی معشوق است. صدای نیِ ‌پان هم یادآور ناله‌ی سیرینکس است و هم صدای طبیعت. اما همین ایزدِ آفریننده، چهره‌ای هراس‌انگیز هم دارد: اگر در خواب نیم‌روزی‌اش بیدارش کنی، نعره‌ای می‌کشد که از آن واژه‌ی panic در زبان‌های اروپایی پدید آمده است — وحشتی ناگهانی، غریزی و بی‌منطق. پان، چنان‌که یونانی‌ها می‌گفتند، مرزِ باریکِ میانِ آفرینش و ترس است. مورابیتو در جستار خود، پان را نه فقط یادگار اسطوره، بلکه استعاره‌ای از ذهن انسانِ امروز می‌داند. همان‌گونه که چرت نیم‌روزی پان با کوچک‌ترین صدا برهم می‌خورد، ذهن ما نیز در عصر صداها و نوتیفیکیشن‌ها از آرامش گریزان است. او می‌نویسد که باید گاهی «گوش‌هایمان را بپوشانیم» تا از نعره‌های جهانِ مدرن در امان بمانیم؛ نعره‌هایی که خود ساخته‌ایم. در این نگاه، وحشت پان دیگر از بیرون نمی‌آید — از درونِ ماست، از صدای ممتد افکار و اضطراب‌های خودساخته. مورابیتو با یادآوری یک خدای کهن، به آرامی به ما می‌گوید: هرکس در درونش پانی دارد که هم ساز می‌نوازد، هم اگر بیدارش کنیم، می‌غرد. 1404.7.30 قهرمانی

حجم

۲۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

حجم

۲۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۵۵,۰۰۰
۵۰%
تومان