نظرات کاربران درباره کتاب دختر پنهانم

همیشه برام سواله النا فرانته چطوری میتونه از همون اول انقدر مخاطبو جذب خودش کنه؟ چطوری میتونه با ساده ترین و روان ترین داستانها به قلب و اعماق ذهن نفوذ و رسوخ کنه؟ همیشه دلم میخواد بدونم چطوری این قابلیتو داره که حتی باعث میشه من ۲۳ ساله با یک زن ۴۷ ساله انقدررر احساس همذات پنداری داشته باشم؟ چطوری میشه که اون تو نوشته هاش دست میذاره روی قلبمون و لمسش میکنه؟ لذت بردم، بی نهایت لذت بردم💜

باید خودتون رو برای شنیدن داستان زنی که دائما خودش رو قضاوت میکنه و بین خاطراتش و زمان حال معلقه آماده کنید. این کتاب به احساسات مادری از جنبه ای که کمتر به اون پرداخته شده نگاه میکنه. همیشه به مادران از بیرون نگاه شده، زنانی متبسم که خودشون رو وقف خانواده کردند، اما کمتر به اونها به عنوان زنانی غمگین و عصبانی نگاه شده که اهداف و آرزوهاشون رو فدای خانواده کردند. در ضمن فیلم این کتاب با همین نام هم ساخته شده.

دومین کتابِ النا فرانته ست که میخونم و معتقدم یکی از کتاب هایی بود ک در جای درستش خوندمش؛نگرانی ها،ترس ها،حس فشار و بلندپروازی های راوی رو حس میکردم.هر زنی در برهه ایی از زندگیش این چالش ها رو سپری میکنه و واقعا آدم ها چطور ازش میگذرن بدون اینکه آسیب ببینن؟چقدر جای خالی این روایت ها حس میشه برام. دختر پنهانم،قصه ی زنی بود که گرچه تصمیم هاش رو نمیپذیرفتم اما با همه ی وجودم درکش میکردم. بازم برمیگردم و میخونمش. دیشب مینی سریالی میدیدم به نام «تمام چیزهایی که دوست میداشتیم» یه دیالوگ کوتاه داشت: بلاخره روزی میرسه که «مادرش» رو به عنوان یک «انسان» درک کنه.

موضوعی همیشگی که کمتر بهش پرداخته شده. شاید چون مادرها همیشه نماد صبر، مقاومت، از خودگذشتگی و... بودن و هرکسی نخواد تا این حد تابو شکن باشه.!

سرشار از توصیف ارتباطات بی قید و شرط و البته تاسف برانگیز. شاید موجب بشه که عده ای انتهای قصه این درخواست های بی قید و شرط یا مثلاً ازاد را کمی درک کنند. که به نظر من فقط آرامش و اعتماد را از زندگی های این سبکی گرفته و در کل ،کل نظام خانواده را از هم گسیخته است.

در واقع چون کمتر از یک ستاره نمی‌تونستم ثبت کنم همین یک ستاره رو هم دادم چون کتاب دختر پنهان از نشر نون رو خریدم امابه قدری ترجمه‌ش وحشتناک بود که نتونستم حتی یک فصل ازش بخونم و خب شانس آوردم که دختر گمشده در بی‌نهایت بود و آن ترجمه رو خوندم و خیلی روان‌ و خوانا بود و هم‌اینکه از ایتالیایی به فارسی برگردانده شده که حسن بزرگی است. اما در مورد خود کتاب باید بگم که خیلی خوب پریشانی‌های ذهن یک زن که درتلاش بود هم مادر خوبی باشه و هم در زندگی شخصی‌ش موفق باشه و مسئله‌هایی که از کودکی براش حل‌نشده باقی مونده و اثری که در زندگی‌ش دارند رو بیان کرده بود و خلاصه این‌که در نهایت مادری تلفیقی از عشق و نفرت هم‌زمانه. و اینکه هیچ نسلی نسل قبلش رو قبول نداره و نمی‌خواد مثل او‌نها بشه اما در نهایت شبیه‌شون میشه.

با اینکه کتاب نثر روانی داشت و خوشخوان بود اما محتواش برای من یه جورایی ناراحت کننده بود. ***حاوی اسپویل *** رفتارهای لِدا، راوی داستان، خوشایند نبود.(جایی که عروسک رو برداشت به خصوص) از طرفی ترس از مادر شدن و اینکه من چه تاثیری روی بچه و بچه چه تاثیری روی من می‌ذاره رو در من به وجود اورد. نگاه و نظر کمتر گفته شده در مورد مادر داشت. برای من مادر دو حالت داشت: یا مادر مهربون و عاشق مثل مادر خودم یا مادر نامهربون مثل نامادری سیندرلا ولی اینجا یه توصیف دوگانه ارائه داد که برای من ناخوشایند بود. شاید چون این نگاه واقعی تره.

خیلی دلم میخواست این کتاب رو بخونم . اما ترجمه انقدر افتتاح بود که چند فصل خوندم نتونستم ادامه بدم

داستان ساده و اما جذابی بود که ارزش یک بار خواندن را دارد .

خیلی جذاب بود به معنی واقعی کلمه جذب میکرد و منظورم از حراب خوب نیست، احساسات شخصیت اصلی برای خانم ها ملموس تره و در کل توصیفات خوبی داره اما داستان کلی رو دوست نداشتم

خوب بود وبه یکبار خواندن می ارزید

کتاب خوبی بود

خطر اسپویل! یه زن وقتی مادر میشه خود قبلیش رو از دست میده، مادر ها حق دارن که برای خود قبلیشون سوگواری کنند و این سوگواری زمان میبره. اینطور میشه پذیرفت که یک مادر قدم قدم با رشد فرزندش خودش هم رشد میکنه. حالا شخصیت اصلی داستان ما زنیه که نتونسته خود جدیدش رو پیدا کنه، اول دلتنگ خود قبلیشه بعد هم نمیتونه به خودش حق بده که همراه با عاشق عزیزانش بودن میتونه دنبال یه ورژن جذاب تر از خودش باشه. کامل بودن رو توی اندام مناسب قبل مادر شدن، پژوهشگر حرفه ای شدن و روابط ازادانه با مرد ها میدونه. در نهایت هم یک جمله داره که میگه من پیش دختر هام برگشتم برای... خودم ... چون هیچ جای دیگه ای انقد که کنار اونها بودم حالم خوب نبود. انگار تو خود مجردش گیر کرده بود. فقط برای این نزدم توصیه نمیشه که اگر یک زن اگاه باشه به خودش، خودش رو شناخته باشه، وقتی این کتاب رو میخونه باگ ها و اشتباهات شخصیت اصلی خودش رو نشون میده و میتونه تلنگر باشه ✌

نمی‌دونم هدفش چی بود بیشتر به وقایع نگاری روزانه یک زن شباهت داشت تا داستان

این نویسنده عالیه من عاشق کتابهاشم همه کتابهاش رو خوندم ولی ترجمه این کتاب افتضاحه واقعا از طاقچه بعید بود که این ترجمه افتضاح رو بذاره آدم. نصف متن رو متوجه نمیشه حیف از این کتاب

داستان برام جالب نبود.یکنواخت بود با پایان مبهم

جالب نبود ..یک داستان با روند خسته کننده