نظرات درباره کتاب اضطراب منزلت و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب اضطراب منزلت

نظرات کاربران درباره کتاب اضطراب منزلت

۳٫۴
(۱۳)
sdfjvr
سلام.کتاب به شدت توصیه میشه. اضطراب موقعیت کتابی در مورد نگرانی های ما در مورد جایگاه اجتماعیمون هست،نگرانی از اینکه چقدر با خود آرمانی مون فاصله داریم و چقدر دوست داشتنی هستیم.دوباتن به خوبی تبیین میکنه این نگرانی ها ورا به وجود اومدن و چقدر درست هستند و باید براشون چیکار کنیم. کتاب رو برای ارائه دانشگاه خوندم،خلاصه کردم و گزارش نوشتم. یاد گرفتم و ملموس بود برام و همچنین لذت بخش. در چندین نشست خونده شد.
کاربر 1984161
منظورش تجربه ها و واقعیت های زندگی هست مسلما
shadi
این کتاب یه پاراگرافی داره میگه طبیعت به من نگفت فقیر باش و ثروتمند باش اما ملتمسانه گفت مستقل باش !!!! به نظر شما طبیعت التماس میکنه ؟
Afshin Janani
در دورانی که جامعه‌ی ایران به شکل بی‌رحمانه‌ای (و البته اگر منصف باشیم شاید در نتیجه بی‌ثباتی اقتصادی‌اش) برای "پول" و هرآنچه از طریق آن به دست می‌آید ارزشی غیرواقعی قائل است و مستقیم و غیرمستقیم آدم‌ها را به دارا و بازنده تقسیم‌بندی می‌کند، خواندن این کتاب می‌تواند دریچه‌ی تازه‌ای به رویمان باز کند و حتی تا اندازه‌ای نوعی از آرامش و رهایی روانی به خواننده هدیه کند.
Aref
ترجمه خوب و محتوای جالبی داشت
بالاجا کیشی
به راستی انسان چرا این همه اضطراب دارد؟ اضطراب این که در چشمان مردم به چه شکل و شمایلی دیده می‌شویم؟ اضطراب اینکه مردم حول و حوش‌مان چه ذهنیتی درباره ما دارند؟ وقتی ما را می‌بینند چه حس و حالی به‌شان دست می‌دهد؟ و پشت سر ما چه حرف و حدیث‌هایی با هم رد و بدل می‌کنند؟ یا اصلن در جامعه به چه دیدی به ما نگاه می‌کنند؟ منزلت و مقام و شأن ما در جامعه پیرامونی خود به چه صورتیست؟ آیا جامعه به شأن و منزلت و مقام ما احترام درخوری دارند؟ پول و شهرت و مقام، خود آیا هدفند؟ یا پشت این همه اسبابی که دغدغه آدمی را به خود مشغول داشته‌اند چیزهای بس مهمتری خوابیده است؟ انسان روز و روزگار خود را در پی پول و مقام و شهرت سیاه می‌کند تا اگر که به این همه دست یافت و پول و پله‌ای به جیب زد و شغل و مقامی در بهمان جا دست و پا کرد؛ احترامی و شأن و منزلتی بین اطرافیان پیدا کند. پول و مقام بهانه است، هدف برانگیختن احترام دیگران نسبت به خویش است. طبق آنچه که در مخ‌مان فرو کرده‌ایم یا فرو کرده‌اند؛ آدم‌هایی که در جامعه موقعیت‌های مهمی دارند، فلان مهندسی که کلی پول به جیب می‌زند، بهمان استاد با فلان رئیس که این یا آن اداره‌ را مدیرند یا اصلن یک شرکت بزرگ خصوصی را مدیریت می‌کنند، "کسی هستند" و بقیه "کسی هم نیستند". این جایگاه‌های اجتماعی که جامعه برای‌مان به ارمغان آورده است و ذهن ما نیز بدان خو گرفته است، باعث می‌شود که عزت‌نفس آدمیانی که ما باشیم هر روزه مورد تاخت و تاز هزاران سؤال و شک و شبهه و تردید قرار بگیرد. موهبت‌های جایگاه رفیع اجتماعی فقط به ثروت محدود نمی‌شود. تعجبی ندارد که ثروتمندان بسیاری با وجود ثروتی که دارند همچنان مشغول جمع کردن پول‌هایی هستند که پنج نسل بعد از آنها هم می‌توانند آن را خرج کند. اینها همه یعنی اشتیاق شدید به منزلت اجتماعی. ولی این یکی از عوامل اضطراب منزلت است. عوامل دیگری هم می‌توان پشت سر آن ردیف کرد: توقع، شایسته‌سالاری، وابستگی و مجاورت با آدم‌های سرشناس یا به قول مزخرفی، مجاورت با آدم‌هایی که سرشان به تن‌شان می‌ارزد. آدم‌هایند که این مزخرفات را سرهم می‌کنند. از بس که نادانند، جاهلند و البته که بدبختند. هنوز هم که هنوز است نمی‌دانیم و حالی‌مان نیست که "آیا انسان‌ها خوب هستند یا مهم؟" یا به عبارتی انسان‌ها باید خوب باشند یا بهتر است که مهم باشند؟ هر یک از این عوامل، حالِ درست و حسابی از آدمی می‌گیرند. مثلن همین توقع را بیایید زیر ذره‌بین ببریم. در دنیای امروز که رسانه‌های مختلف نیازهای یک زندگی مثلن مرفه را به آدم‌ها گوشزد می‌کنند. و آدمیان در سیطره این گفتمان به حساب و کتاب داشته‌ها و نداشته‌های خود می‌پردازند: خوب خانه‌ام کجاست؟ آپارتمانم چند متری است؟ هنوز ماشین چهار سال پیش را دارم؟ بالاشهرم، یا که پایین شهر؟ موبایلم از چه برندی است؟ وای تلویزیون‌ام، ال‌سی‌دی است یا ال‌ای‌دی؟. همین سؤال‌پیچ کردن خود نه در حد و اندازه چه خورم سیف و چه پوشم شتا، بل عذاب الیم قیاسات مع‌الفارق خود با دیگری در همین کوفت و زهرمارهای کذایی است. همه این دغدغه‌ها توقعات آدمی از به قول خود یک زندگی عادی، روزگار را بر او سیاه می‌کند.این بود که حضرت روسو علیه‌السلام فرمودند: راه چاره برای ثروتمند بودن پول بیشتر به جیب زدن نیست. کمی امیال و خواسته‌هایمان را مهار کنیم. و اما شایسته‌ها چه کسانی‌اند؟ در زمانهای قدیم رعیت هم شایسته پنداشته می‌شد. چرا که جان می‌کند و شخم می‌زد و شکم تمام جهان را سیر می‌کرد. جایگاه اجتماعی پایین هیچ معنای ضمنی اخلاقی‌ای نداشت. از دیدگاه مسیحیت، نه ثروت راهی موثق به سوی ارزشمندی معنوی بود و نه فقر. و البته در دیدگاه‌های متأخرتری چون دیدگاه حضرات اولیا جنابان آقایان ژان ژاک روسو و مارکس، ثروتمندان گناهکارند و فاسد. ثروتمندان سرمایه‌دار محصولات کارگران را می‌فروشند و مابه‌التفاوت حاصله از دستمزد و پول حاصله از این فروش را به نام "سود" به جیب می‌زنند. آنها با همه‌ی خساستی که دارند راجع به نیروی انسانی کاملن اسراف‌کارند و برایشان مهم نیست که کارگران‌شان از گرسنگی بمیرند. ولی هر چه گذشت از اعتبار این روایت‌ها کاسته شد. این بار ثروتمندان بودند که برای جامعه مفید تلقی می‌شدند و نه فقرا. فقرا گناهکار و فاسدند و فقرشان نتیجه حماقتشان. داروینیست‌های اجتماعی را اعتقاد بر این است که ثروتمندان از لحاظ اخلاقی بهتر نبودند. آنها به طرز هولناکی ذاتن بهتر بودند. آنها تواناتر بودند، از تخم‌وترکه‌ی قوی‌تری بودند، ذهنشان تیزتر بود. و وابستگی از چه قرار است؟ در جوامع سنتی کسب منزلت اجتماعی بیش از حد دشوار بود ولی خوبی‌اش این بود که از دست دادن‌اش نیز به این راحتی‌ها نبود. ولی امروزه کلی باید اضطراب به جان بخری و کلی حرص و جوش و انواع و اقسام قرص‌های استرس و اعصاب نیش جان کنی تا که منزلتی را که وابسته به کارفرمایان بود را حفظ کنی. اوضاع نابسامان اقتصادی آیا استمرار شغل را تضمین می‌کند تا که به ادامه منزلت اجتماعی هم خوشبین باشی؟ کارفرما چقدر می‌خواهد بابت کار تو جیب را شل کند؟ در این وادی وحشتزای وابستگی به اقلام مختلف است که روایت‌ها و احادیث در باب حفظ وجنات خویش شکل و شمایلی دیگر می‌گیرد. روشفوکو می‌فرمایند: جهان بیشتر به نشانه‌های خوبی پاداش می‌دهد تا خود خوبی. برویر می‌گوید: طوری با دشمانمان رفتار کنیم که گویی قرار است روزی دوستمان شوند و طوری با دوستان‌مان رفتار کنیم که گویی قرار است روزی دشمن‌مان شوند. چونان در باور "مهم بودن" انسان فرو رفته‌ایم که هر گونه تلاش دیپلماتیک عاری از صداقت را به خرج می‌دهیم تا به همه‌ی اضطراب‌های وجودی‌مان سرپوش بگذاریم. اضطراب‌هایی که گویی نشان از راه اشتباهی است که در پیش گرفته‌ایم. انگار باید بدین باور و ایمان می‌رسیدیم که "خوب بودن" ماهیت اصلی انسان می‌باید باشد. این همه را به زبانی خوش‌خوان در کتاب "اضطراب منزلت" به نوشته آلن دوباتن می‌توانید بیابید.
اسماعیل
کتاب جالبی بود.

حجم

۹٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۹٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۹۷,۵۰۰
تومان