نظرات کاربران درباره کتاب برف های کلیمانجارو

به نظر یک داستان کوتاه است اما داستانک های زیادی در دل خود دارد که مرد داستان که می خواسته بنویسد را به یاد می آورد. همینگوی بسیار سفر کرده و جنگ دیده بود به نظر من او از آنچه تجربه کرده در داستانش بسیار استفاده کرده است. در جاهایی جذابیت داستان کم می شود شاید به دلیل ترجمه یا این باشد که مکانها زیاد توصیف می شوند و اسامی ای می آید که برای ما ناآشناست و کلا برای بیشتر لذت بردن از متن باید کمی از تاریخ و اتفاقات اروپا و مختصری از تاریخ هنر بدانیم و ارتباط آوردن آنها را در داستان متوجه شویم. در این داستان همینگوی استعاره هایی به کار برده. شاید بگویید او اهل همچین سبکهایی نیست ولی مثلاً کفتار استعاره ای از مرگ شده و پرواز خبر از سفر آخر را می دهد. به نظر، داستان دو پایان دارد اگر به استعاره ها توجه نکنید، گیج خواهید شد. داستان بین زمان حال و گذشته ای که مرد به یاد می آورد در حرکت است. به این نکته هم باید توجه کنید تا گیج نشوید. به هر جهت این داستان از روح و روان آزرده انسان سخن می گوید و دردهایی که متحمل می شود.

نمیدونم واسه ترجمه بدی بود که همه ازش انتقاد کردن یا داستانش واقعا چنگی به دل نمیزد در هر صورت خوشم نیومد نباید همینگوی با این شروع میشد برام!

خود داستان زبباست اما ترجمه‌ی بشدت افتضاحی دارد، دقیقا تحت اللفظی ترجمه شده است.

ترجمه افتضاحه و عملاً خوندن کتاب رو بی‌فایده می‌کنه چیز زیادی از خوندنش دستگیرم نشد

متحوایی سطحی و تو خالی داشت. جذابیت و داستان پردازی به شدت ضعیف بود. توقع بیشتری داشتم.

خیلی داستان بی مزه ای بود 😐 حیف وقت آدم که صرف این کتاب بشه 🥲🤦🏻‍♀️🤌

به نظر من این داستان ضعیف ترین کتاب ارنست همینگوی هستش. توصیه میکنم از این نویسنده کتاب پیرمرد و دریا رو بخونید که بسیار انگیزشی آمونده و الهام بخشه.

من نسخه چاپی این کتاب رو به همراه چند داستان کوتاه دیگر خوندم به نظرم اگر به سبک سورئالیسم علاقه دارید حتما این کتاب مطالعه کنید

بعدازخواندن هرمقدارازصفحات کتاب ونشانه گذاری صفحه خوانده شده با یک مداد درک مطلبی که ازمطالب خوانده شده داشتیم دریک خط درپایان کتاب بنویسیم(لطفا بعدازپایان کتاب وقتی کتاب را به دیگری پیشنهاد می کنیم چندخطی که خودنوشته ایم را صادقانه به چندخط خواننده دیگر کتاب نقدوموردبحث دربین خانواده یا دوستان یاخوانندگان دیگرقراردهیم ) ازمغزخودبت نسازیم با اجازه ندادن به انعطاف‌پذیری اندیشه هایمان) من اینکاررامی کنم ولی می گویند گنگ حرف میزنی ونمی فهمیم منظوروهدف اصلی گفته های تورا.چرا؟