نظرات کاربران درباره کتاب روشنفکران و جامعه
۳٫۰
(۲۰)
yosef
چرا تخفیفی که تو گردونه برنده شدم روی این کتاب اعمال نمیشه؟
فوق العاده هست کتابی که خوندنش برای ما ایرانی ها از همه واجب تره
Abolfazl
شاید این احتمال وجود داشته باشه که تخفیف گردونه برای کتاب های بالای ۱۰۰ تومن اعمال نمیشه یا شاید به خاطر اینکه کتاب تازه وارد طاقچه شده تخفیف برای کتاب های قبلی موجود در طاقچه ست
hmd@
میتونید گزینه تغیر کد تخفیف رو بزنید. اگر بازم عمل نکرد احتمالا کد تخفیف تا یه مبلغی محدودیت داره
nazanin
چون خود کتاب تخفیف خورده،
تخفیف های گردونه فقط روی قیمت اصلی کتاب اعمال میشه
ابراهیم سعیدی نژاد
نه تخفیف گردونه و نه رویش هیچ کدوم روی این کتاب قابل اعمال نیست. قیمتش هم که.. چه خبر شده؟
mizo
میخوان هزینهای که صرف تبلیغ در بیپلاس کردهاند جبران کنند
F .Malooze
سلام
لطفا در طاقچه بی نهایت قرارش بدید؟
مهرداد حیدری
اگه بخاد کسی اینقد پول بده برا الکترونیکش خب میره نسخه چاپ شدشو میخره حالشم بیشتره - تا دلتم بخاد کتابفروشی ۵۰ درصد تخفیف هست
MMB
آقا دمت گرم یدونه ازین کتابفروشی های ۵۰ درصد تخفیف رو معرفی کن ما هم بریم بخریم ازشون😅
رامي
گرون! چه خبره؟ با ۵۰درصد تخفیفش واسه نسخه صوتیش هم گرونه چه برسه به ایپاب. تجدید نظر کنید یا بیارید توی بی نهایت
Abolfazl
۱۱۷ هزار تومن برا نسخه الکترونیکی!!!!! جان؟!!!
imanshahbeigi
متاسفانه دو مترجم عزیز دانش زبانی (مبدأ و مقصد) لازم برای ترجمه چنین کتابی رو نداشتند. ترجمه اصلا روان نیست و این به ترجمه تحتاللفظی و فارسی نشده برمیگرده
خرماگیسو؛
واقعا فاز مترجمان رو درک نمیکنم، یک جوری ترجمه کردند که خودشان هم نمیتوانند بخوانند ://
𝘼𝙢𝙞𝙧𝙧𝙚𝙯𝙖
عالی
alireza jabbarzadeh
در پشت جلد این کتاب آمده است:
روشنفکران در طول تاریخ نقش پررنگی در اتفاقات جامعه بشری ایفا کردهاند. در بسیاری از موارد تصمیمهایی که در نقاط عطف تاریخی گرفته شده است تحت تاثیر نظرات و باورهای روشنفکران بوده است. اما آیا این بدان معنی است اما همواره این تصمیمها منجر به بهبود شرایط عموم مردم شده است؟
آیا همیشه مشخصههای اصلی که روشنفکران با آن شناخته میشوند،یعنی بهتر اندیشیدن و ژرف نگریستن باعث شده نسبت به وقایع و پیامدهای آنها تحلیل و راه حل درستتری ارائه دهند؟
در این کتاب توماس سوئل،استاد دانشگاه استنفورد و نظریه پرداز اجتماعی و اقتصادی،با لحنی هشدار دهنده،نگاهی انتقادی و نیز با استناد به رویدادهای پیشین،نظرات نخبگان جامعه را زیر ذرهبین برده و جسورانه به چالش میکشد.
نویسنده معتقد است: احتمالاً هیچ دورانی در تاریخ نبوده که روشنفکران چنین نقش پررنگی را در جامعه ، در مقایسه با دورانی که ما در آن به سر میبریم ایفا کرده باشند. وقتی مولدان اندیشه ، یا چنانکه باید گفت روشنفکران ، در اطراف خود گروه عظیمی از اشاعه دهندگان اندیشههای خود داشته باشند(چه روزنامه نگار ، معلم ، کارمند قوه قضاییه یا محقق و سایر اعضای نزدیک به طبقه روشنفکر)، میتوانند بر روند تحول اجتماع ، تاثیری شگرف یا سرنوشت ساز بگذارند؛ البته این اثرگذاری مسلماً به شرایط موجود بستگی دارد ، از جمله آنکه آیا روشنفکران به عنوان ابزار تبلیغاتی در حکومتهای استبدادی به کار میروند یا در نشر اندیشههای خود آزاد هستند.
توماس سوئل در تعریف روشنفکران گفته است: بیان واژه ی روشنفکران بر مقولهی حرفهای دلالت میکند ؛ اشخاصی که حرفهشان اساساً مرتبط با اندیشهها است ، مانند نویسندگان ، اعضای هیئت علمی و نظیر آنها. اکثر مردم جراحان مغز یا مهندسان را با آنکه هر یک از آنها تحت پرورش ذهنی سختی قرار میگیرند و با چالشهایی ذهنی در مشاغل خود روبرو هستند ، روشنفکر نمیدانند. همچنین تقریبا هیچکس تیزهوشترین و موفقترین نابغههای مالی را روشنفکر تلقی نمیکنند. پس در این صورت ، تبادل اندیشه هسته مفهوم روشنفکری است نه استفاده شخصی از اندیشهها.
همچنین در اواخر کتاب و در فصل ۲۱ نوشته است:
از میان افرادی نظیر ریاضیدانان ، دانشمندان ، اساتید شطرنج و دیگرانی که مشاغل آنها به سطوح بالایی از توانایی ذهنی نیاز دارد ، کسانی که دسترنج نهاییشان ایده است روشنفکر مینامیم... آنها افرادی هستند که کلماتشان روی فضای عمومی که در آنها تصمیماتی مهم برای کل جامعه گرفته میشود تاثیرگذار است. گاهی روشنفکران جامعه با حمایت مستقیم از سیاستهایی خاص بر پیامدهای اجتماعی تاثیر میگذارند. اما گاهی نیز تاثیرشان غیر مستقیم است و آن هنگامی است که تخصص ویژه خود را هم از اقتصادی ، جرم شناسی و یا موضوعی دیگر با مفهوم سیاسی بیان میکنند ، به نحوی که افراد عادی هم آن را درک میکنند.
شاید مهمترین بخش از وظایف روشنفکران ، خلق مجموعهای از پیش فرضها ، باورها و الزامات است که به عنوان یک چارچوب برای نحوه درک موضوعات و رویدادهای پیش آمده توسط مردم عمل میکند.
با توجه به انتقادات سفت و سختی که نویسنده در خصوص روشنفکران بیان میکند شاید به فکر خواننده این سوال خطور نماید که خب، با توجه به تاثیرات منفی ای که نویسنده در خصوص روشنفکران نوشته است پس چرا جامعه باز هم در مواقع خطیر تمایل به شنیدن نظرات آنان دارد ؟ او در این خصوص معتقد است:
مشاغلی نظیر مهندسان که به توانایی ذهنی زیادی نیاز دارند ، برای ارائه محصول عملکردشان چه رایانه ، هواپیما یا ساختمان باشد ، بازار خودجوش وسیعی دارند. اما این موضوع در مورد افرادی که تنها ایده تولید میکنند بسیار کمتر است.
چنانچه از انگیزههایی بگذریم که منجر به عرضه و تقاضای روشنفکران عمومی میشود ، باز هم تمایز مهمی را در بین آن دسته از افراد روشنفکری که مهارتهای ذهنی بالایی دارند و دیگرانی میبینیم که در زمینههایی مشغول به کارند که نیازمند توان ذهنی بالایی است و محصول نهایی شان عینیتر و از نظر تجربی قابل سنجش است. همواره یک تقاضای خودجوش از سوی جامعه برای برخورداری از محصولات و خدمات مهندسی ، پزشکی و مشاغل علمی وجود دارد؛ حال آنکه هرگونه تقاضا برای بهرهمندی از محصولات و خدمات نهایی جامعه شناسان ، زبانشناسان یا مورخان عمدتاً از سمت موسسات آموزشی می آید که توسط خود روشنفکران ایجاد میشود ، به این امید که بتوانند به وظیفه خود در جامعه به عنوان روشنفکران عمومی عمل کنند و راه حلهایی را برای رفع مشکلات اجتماعی ارائه دهند. از دیگر انتقادات توماس سوئل به طبقه روشنفکر به مسئله پاسخگویی این طبقه مربوط میشود:
روشنفکران ، در معنای محدودی که عمدتاً با کاربرد کلی آن مطابقت میکند ، در نهایت به دنیای بیرون پاسخگو نیستند. رواج و مطلوبیت این سخن از طریق چیزهایی مانند جایگاه هیئت علمی دانشگاهها و مفاهیم گسترده آزادی آکادمیک و خودمختاری آکادمیک تایید میشود.
... به طور خلاصه عدم پاسخگویی به دنیای بیرون صرفاً اتفاق نیست بلکه یک اصل است. جان استوارت میل گفته است در حالی که روشنفکران با اندیشههایشان برای دیگران معیارهای اجتماعی تعیین میکنند ، خود باید از معیارهای اجتماعی آزاد باشند . به همین روش روشنفکران نه تنها از تبعات مهم اندیشههایشان دور مانده بلکه اغلب حتی پس از اشتباهات فاحش خود ، از بیآبرویی نیز مصون ماندهاند...
به طور خلاصه ، محدودیتهایی که در اکثر حیطههای دیگر برای مردم تعیین میشوند ، حتی تقریبا به یک اندازه به روشنفکران تحمیل نمیشوند. و در تایید جملات بالا بعدها و در فصول آخر کتاب مینویسد:
برخلاف مهندسان ، پزشکان و یا دانشمندان ، روشنفکران با هیچ محدودیت یا تحریم خاصی مواجه نیستند که مستلزم تصدیق اعتبار تجربیشان باشد. برای نمونه هیچ یک از روشنفکران به سبب اشتباهات و یا به خاطر مشارکت در ایجاد وحشت بابت تولید حشرهکش ددت که منجر به ممنوعیت آن در بسیاری از کشورهای جهان ، شیوع مجدد مالاریا و از دست رفتن جان میلیونها انسان شد ، مورد بازخواست قرار نگرفتند. برعکس پزشکانی که اقداماتشان ارتباط بسیار کمی با عوارض برجامانده در بدن بیماران داشته ، ناگزیرند میلیونها دلار غرامت بپردازند. این مطلب بار دیگر تفاوت اساسی بین شرایط روشنفکران و نیز شرایط افرادی را نشان میدهد که در حرفهای مشغولند که توانایی ذهنی بالایی دارند.
و دلیل عدم پاسخگویی روشنفکران را در جمله ذیل بیان میدارد:
مادامی که روشنفکران به ترویج دیدگاه برگزیدگان (از روشنفکران) میپردازند ، نه تنها دنیای خارج بلکه حتی همتایان حرفهای نیز محدودیتهای چندانی برای آنها قائل نیستند. حتی روشنفکران فوق ازمحدودیتهای نهایی و استانداردهای شخصی خود که فرار از آنها ناممکن به نظر میرسد، آزادند.
نویسنده با تقسیم دانش کل به دو دانش خاص و دانش روزمره ، یکی از اشکالات روشنفکران را بها دادن به دانش خاص و بیاهمیت شمردن دانش روزمره میداند:
کسی که شخص آگاهی تصور میشود معمولاً نوع خاصی از دانش را میداند؛ شاید دانش او آکادمیک باشد یا انواع دیگر دانشی که در سطح وسیعی بین مردم یافت نمیشود. کمتر احتمال دارد روشنفکرانی که تصور میکنند چیزهایی را که آنها بلد نیستند نام دانش بر آن نمیتوان گذاشت، کسانی را آگاه بنامند که از چیزهایی معمولیتر، مانند لوله کشی، نجاری، یا نحوه کار جعبه دنده خودرو سررشته دارد. اگرچه معمولاً به نوع خاصی از دانش روشنفکران بیشتر بها میدهیم و به کسانی که این دانش را دارند بیشتر احترام میگذاریم، امّا حتماً چنین نیست دانشی که روشنفکران به آن تسلط دارند لزوماً اثرات مهمتری بر دنیای واقعی داشته باشد...
اگر دانش خاص و دانش روزمره ، هر دو در حیطه مفهوم دانش قرار گیرند ، تردید وجود دارد که آگاهترین افراد در دنیا حتی از یک درصد از کل دانش روی زمین بهرهمند باشند ، یا حتی از یک درصد از دانش مهم جامعهای به خصوص آگاهی داشته باشند... بسیاری از روشنفکران و پیروان آنها به غلط تحت تاثیر این موضوع قرار گرفتهاند که سرانه دانش نخبههای فرهیختهای مانند خودشان(از لحاظ دانش خاص) بیشتر از کل مردم است. این تفاوت اندکی با این تصور دارد که نخبگان فرهیخته ، راهنمایانی برتر برای بایدها و نبایدهای جامعه هستند. آنها اکثراً به این حقیقت بسیار مهم توجه نکردهاند که مردم در سطح وسیعی میتوانند بیشتر از نخبگان ، دانش کل(از نوع معمولی) داشته باشند، حتی اگر آن دانش به صورت اطلاعاتی کم اهمیت تر بین تعداد زیادی از مردم پراکنده باشد...
روشنفکران معمولاً طوری عمل میکنند که گویی دانش خاص آنان هم میتواند و هم باید جایگزین دانش معمولی دیگران شود و برتر از آن باشد. این تاکید بر دانش خاص روشنفکران، اغلب به رد دانش عام مستقیم با برچسب تعصبات یا کلیشهها، به نفع باورهای انتزاعی رایج در بین طبقه روشنفکر منجر میشود.
اعتماد به نفس ناشی از دانش برتر خاص این نخبگان، میتواند میزان نادانی و سوء تفاهم شان در مورد موضوع مورد بحث را از دید خود آنان پنهان کند.
بعدها و در بخش نظامهای اقتصادی ، نویسنده با توجه به موضوعات فوق الذکر ، حمله ای سنگین به تصمیم گیری نیابتی توسط برخی نخبگان جامعه در بحث قیمت گذاری کالاها میکند و مینویسد:
فرق مهم بازار با تصمیم گیری نیابتی آن است که در بازار ، فروشندگان طبق ارزش کالاها و خدمات عرضه شده خود به اشخاصی که این کالاها و خدمات را میخرند و برای یافتن منابع جایگزین به منظور کاهش هزینههای خود انگیزه دارند ، سود میکنند. درست مانند فروشندگان کالاها و خدمات که برای جستجوی بالاترین پیشنهاد برای کالا یا خدماتشان انگیزه دارند. اما تصمیم گیری نیابتی توسط اشخاص اجازه میدهد که آنها اولویتهای خود را بدون هزینه کرد به دیگران تحمیل کنند و داور سرنوشت اقتصادی مردم بدون پاسخگویی به تبعات آن باشند.
توماس سوئل در بخش سوم کتاب(روشنفکران و دیدگاههای اجتماعی) در معرفی دیدگاههای اجتماعی ابتدا دو دیدگاه مخالف را معرفی نمودهو بدانها دیدگاه برگزیدگان و دیدگاه غم انگیز نام مینهد و در تعریف هر کدام چنین بیان میدارد که:
دیدگاه برگزیده:
این دیدگاه که مشکلات زیادی در جامعه وجود دارد با به کار بردن نظرات نخبگان روشنفکر است که میتوان آنها را حل کرد ، امروزه دیدگاه غالب در میان روشنفکران است... به طور خلاصه روشنفکران خودشان را فقط به عنوان یک نخبه نمیبینند بلکه به عنوان نخبهای برگزیده می بینند ، یعنی اشخاصی با یک رسالت برای دیگران به سوی زندگی بهتر.
اما در مقابل دیدگاه دیگری را برمیشمارد با نام "دیدگاه غم انگیز"و در معرفی آن مینویسد: دیدگاهی که در آن مشکل اساسی ، ضعفهای ذاتی بشر هستند و سازوکارهای اجتماعی اساساً ابزارهای ناقصی هستند که سعی میکنند از پس آن ضعفها برآیند. ... نتیجه این چشم انداز محدود ، دیدگاهی غم انگیز است ، نه به معنی این اعتقاد که زندگی همیشه باید غم انگیز و یأسآور باشد چون بیشتر شادی و رضایت خاطر در جهانی محدود ممکن میشوند ، بلکه غم انگیز است چون محدودیتهایی ذاتی وجود دارند که نمیتوان صرفاً با تغییر نهادها یا با ترحم ، تعهد ، یا فضائل دیگر که دیدگاه برگزیدگان از آنها دفاع میکند یا به خود نسبت میدهند بر آنها غلبه کرد. در دیدگاه غم انگیز تدابیر اجتماعی به دنبال محدود کردن رفتارهایی است که به ناکامی منجر میشوند. حتی اگر این محدودیتها خودشان باعث میزان مشخصی از نارضایتیها شوند.
بعد از معرفی دو دیدگاه ذکر شده ، ضمن حمایت از دیدگاه غم انگیز همانند این گزاره:
"بر اساس تفکرات دیدگاه غم انگیز تکیه بر فرایندهای نظام مند که در اقتصاد ، قانون یا حوزههای دیگر با محدودیتهای شدید هر بصیرت یا دانش فردی بنا شده ، در نتیجه هر چقدر دانش یا هوش فرد درخشان هم باشد اما محدود است و فرایندهای نظام مندی که به دفعات زیاد از دانش و تجربه مردم استفاده میکنند، که اغلب شامل سنتهایی است که از تجربیات نسلهای متوالی ایجاد شده، معتبرتر از هوش روشنفکران تلقی میشوند."
آن چنان که مشهود است روشنفکران را جزو حامیان دیدگاه برگزیدگان معرفی مینماید. اما نکته جالب آن است که در صفحه ۱۵۲ کتاب مینویسد:
چپ دموکرات علاوه بر مداخله سیاسی در بازار اقتصادی ، در این فرض اساسی با فاشیستها و نازیها مشترک است که معتقد است شکاف بزرگی بین درک مردم عادی و نخبگانی مثل خودشان وجود دارد. اگرچه هم تمامیت خواهان چپ (فاشیستها ، کمونیستها و نازیها) و هم دموکراتهای چپ به طور گسترده از اصطلاحاتی مثل مردم ، کارگران یا توده مردم به معنای مثبت استفاده میکنند اما این سودجوییهای سیاستهایشان است؛ زیرا در عمل آنها (مردم)تصمیم گیرندگانی مستقل نیستند.
با توجه به اینکه نویسنده کتاب محافظه کار طرفدار بازار آزاد (اقتصاد بازار) است، بنابراین ذکر جملات بالا در هم ردیف قرار دادن دموکراتهای چپ با فاشیستها ،کمونیست ها و نازیها شاید نوعی بیان عقاید شخصی خود باشد. نقد کتاب:
به نظر میرسد توماس سوئل در تالیف کتاب روشنفکران و جامعه علی رغم ادعاهای طوفانی ای که علیه روشنفکران مخالف دیدگاه خود دارد ، خود را ملزم به ارائه ماخذ و منبع نمیداند و بیشتر در نقش یک نظریه پرداز اجتماعی "شفاهی" ظاهر شده است.
در نهایت باید گفت که این کتاب معرفی شده در پادکست بی پلاس بوده و من هم از طریق همین پادکست علاقمند به مطالعه آن شدم؛ اما آنچه که کتاب به شدت از آن رنج میبرد عدم یاری جستن از تجربه یک ویراستار حرفهای جهت ویرایش ترجمه آن بوده، به نحوی که در خیلی مواقع خواننده را در فهم جملات آن با مشکل مواجه میکند (لااقل برای من) و این امر سبب شد که با مطالعه حدود ۲۵۰ صفحه آن، از ادامه مطالعه آن خسته شده، جهت فهم آنچه که کتاب میخواهد بیان کند، مجبور به مطالعه بخش هشتم کتاب (بخش مرور) شوم.
cbt 1988
گرونه. یا قیمتشو بیارید پایین یا میریم از منابع غیر معتبر دانلود میکنیم. چه خبره
حجم
۷۲۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۹۲ صفحه
حجم
۷۲۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۹۲ صفحه
قیمت:
۱۱۷,۰۰۰
تومان