نظرات کاربران درباره کتاب نوشته‌های پراکنده

درود بر صادق هدایت نویسنده بزرگ معاصر زن: مگه اینجا مدرسه‌ی دولتی نیست؟! مدیر: اگه دولتی نبود که می‌گفتم 4 میلیون تومن بریز! زن: آقا! آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن. مدیر: این که شهریه نیس. اسمش همیاریه!!! زن: اسمش هر چی هست... تلویزیون گفته به همه‌ی مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچ‌گونه وجهی نمی‌تونن دریافت کنن. مدیر: خب برو اسم بچت رو تووع تلویزیون بنویس!! این قدر هم وقت منو نگیر! زن: آقای مدیر! من دو تا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم؟!! مدیر: خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم‌خونه یا مدرسه؟! آقای مستخدم ، این خانم رو به بیرون راهنمایی کن!!! زن با چشم‌های پر از اشک منتظر اتوبوس واحد بود. اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد و زن سوار شد. روزنامه‌ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد. کمیته‌ی مبارزه با فقر در جلسه‌‌ی امروز ستاد مبارزه با بیسوادی تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود: با ۲۰۰۰۰۰ زن خیابانی چه می‌کنید؟!! زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد: با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه می‌کنید؟!! اینجاست که صادق هدایت میگه: فاحشه را خدا فاحشه نیافرید ، آنان که در شهر نان قسمت می‌کنند، او را لنگ نان گذاشته‌اند تا هر زمان لنگ هم آغوشی ماندند ، او را به نانی بخرند!

هدایت، دور از وطن مرد.. او این خاک فلک‌زده را، حتی برای مردن هم لایق نشمرد !.. چه حقیقت تلخی ! خاک بر سر ما ! بیاد صادق هدایت کارو ببار ای نم‌ نم باران/زمین خشک را تر کن سرود زندگی سر کن/دلم تنگه..دلم تنگه بخواب، ای دختر نازم/بروی سینه‌ی بازم که همچون سینه‌ی سازم/همه‌ش سنگه..همه‌ش سنگه نشسته برف بر مویم/شکسته صغحه‌ی رویم خدایا! با چه کس گویم/که سر تا پای این دنیا همه‌ش ننگه..همه‌ش رنگه شکست سکوت کارو

چنتا از نسخه های چاپی صادق هدایت را خوندم ولی یادم نمیاد که به خودکشی فکر کرده باشم ، صادق هدایت از جهالت و بیسوادی مردم زمان خودش و از اعتقادت خرافی (نه مذهبی) نوشته از بی‌خبری از خوابزدگی مردم زمان خودش نوشته ، و در خودکشی هم شاید خواسته مرگ رو تجربه کنه و به انتظار ننشسته .

هدایت باید فهمیده بشه هدایت یه عاصیه یه چراغ توی این دنیای تاریک شاید مرگ خودخواسته ش یه هشداری بوده به ما

همه چیز این خراب شده برای آدم خستگی و وحشت تولید می کند. باری ، زندگی را به بطالت می گذرانیم و از هر طرف خواه چپ و یا راست مثل ریگ فحش می خوریم و مثل اینست که مسئول همهٔ گُه کاریهای دیگران شخص بنده هستم. همه تقاضای وظیفهٔ اجتماعی مرا دارند اما کسی نمی پرسد آیا قدرت خرید کاغذ و قلم را دارم یا نه ؟ یک تخت خواب و یا اتاق راحت دارم یا نه ؟ و بعد هم از خودم می پرسم در محیطی که خودم هیچگونه حق زندگی ندارم چه وظیفه ای است که از رجاله های دیگر دفاع بکنم ؟ این درددلها هم احمقانه شده. همه چیز در این سرزمین گُه بار احمقانه می شود. از میان نامه ها به شهید نورایی صادق جان هدایت

در صورت امکان کتاب سایه روشن رو هم بذارید لطفا. و نظرات بوف کور رو هم باز کنید. ممنون در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورد و میتراشد 👌

من همیشه به آثار و نوشته‌های صادق هدایت، نمره‌ی بالا میدم. متأسفانه مشکل جامعه‌‌ی ما این هست که یکسری از گفته‌ها و شایعات بدون هیچ دلیلی باب میشن و بدون منطق، تکرار میشن. آثار صادق هدایت باعث خودکشی نمیشه؛ اگر بخواهیم فرض کنیم آثار این شخص سبب غم و افسرده‌دل شدن میشه؛ پس باید بگیم آثار نیچه و شوپنهاور و داستایوفسکی و غیره هم همین طور هستن!! ادبیات صادق هدایت، ادبیات سیاه هست، و اگر شخصی اهل اندیشه باشید و از تعصبات مضحک به دور باشید، باید بدونید هدایت همیشه فرهنگ و سنت پوسیده‌ی ایران رو نقد کرده. بنابراین اون دسته از کسانی که در تعصبات مذهبی و فرهنگی به سر می‌برند، بهتر است که از صادق هدایت پرهیز کنند، چون نوشته‌های این شخص چیزی جز شکنجه کردن شما در بر ندارد. اما اون دسته از کسانی که از فضای تاریک، مه‌آلود و کمی خوفناک ادبی لذت می‌برند، سری به نوشته‌های صادق هدایت بزنند.

عاشق بوف کورشم واقعااا نوشته هاشو دوست دارم

هی نوشتم و پاک کردم نمیدونم چی بگم زبانم از تعریف قلمت عاجزه چون هر چی که بهش اضافه کنم باز کم میاد روحت در آرامش

هیچ وقت ازش خوشم نیومد... این نظر شخصی منه. حمله موقوف