نظرات کاربران درباره کتاب گرگ باران دیده

در واقع نسبت به این رمان های ابکی و عاشقانه ایرانی داستان جدیدی نداشت. تقریبا طرح و ایده بیشتر رمان های انتقامی مثل هم هست: ( بابای دختره خلافکاره.پسره هم از باباهه کینه داره. ولی دختره نمیدونه. پسره هم میخواد از دختره استفاده کنه باهاش ازدواج میکنه در اخرم انتقام گرفته میشه دختره پسره رو میبخشه همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه.) تنها تفاوت در این نوع رمان ها جزئیات و شاخ و برگهایی که خود نویسنده اضافه میکنه و داستان ها و روابط اضافی. این موضوع باعث شده کتاب نسبت به رمان های انلاین همتای خودش پیشرفته تر باشه که اینجا جای تشویق داره چون یه جاهایی هم قشنگ و جالب بود اما در مقایسه با یه کتاب عادی که همه چی براساس منطق ریزبینانه ای برنامه ریزی شده زیادی اغراق امیزه حتی همون کتابهای فانتزی و تخیلی هم انقدر بزرگنمایی ندارن که تو رمان های ایرانی وجود داره! این کتاب واسه طرفدارهای رمانهای دور از ذهن ایرانی کاملا مناسب و جذابه اما یکی مثل من ترجیح میده در حد همون رمان باقی بمونه و اندازه کتاب براش پول خرج نکنه. با اینکه کتاب رو خریدم اما کامل نخوندمش؛صدتا صفحه اول و اخر هر ازگاهی هم از ‌وسطش یه جاهایی رو میخوندم درسته کشش و جذابیت خودش رو داره اما به نظرم لازم نبود انقدر طولش بدن. با اینکه شخصیت پردازی خوب بود نویسنده ها معمولا میخوان کرکترهای رمانشون رو خیلی نمادین نشون بدن که قند تو دل خواننده اب بشه مثلا الفا خیلی نمادین و اغراق امیز بود دوقدم برمیداشت مثل افلاطون دوتا جمله کمرشکن فلسفی نطق میکرد!به نظرم لازم نیست نویسنده انقدرا هم سعی کنه کرکتر رو تاثیرگذار یا خاص نشون بده.این موضوع شده مثل یه الگو واسه نویسنده های ایرانی عاشقانه نویس که از کرکتر پولدار خشگل بی اعصاب استفاده کنن اتفاق های غیرقابل باور که احتمال پنج درصدهم وجود نداره تو زندگی ادما تفاق بیفته،اصطلاحا همش از کلیشه استفاده میکنن که این هنر نیست! هرچقدر هم که قلم و داستان پردازی نویسنده خوب باشه مثل این کتاب بازم اگه برای تغییر کلیشه ها و خلق روتین جدید، خلاقیتی وجود نداشته باشه،کتاب شاهکار و مورد توجه تمام اقشار کتابخون نخواهد بود

من این کتاب و خیلی دوست داشتم،شخصیت های خاکستری زیاد داره و این باعث جذابیتش برای من شده بود،مونولوگ های آموزنده و زیبای زیادی داشت.سیر داستان افتان و خیزان بود و از خوندن خسته نمیشدی و تا دقیقه ی آخر داستان گره برای باز کردن داشت و شوکی که آخر داستان داشت باعث شد بنظرم در اوج تموم شه.

داستان کشش خوبی داشت اما اصلا نمیشه به دنیای واقعی تعمیم داد، بیشتر خیالی هست. هر وقت دوست دارن میرن لندن و برمیگردن! هیما خیر سرش دانشجوی پزشکی هست، همه اش ول میچرخه! آخه مگه دانشجوی پزشکی وقت سرخاروندن داره؟ پلیس بازی داستان هم که کلا بچگانه بود. 🥴 آلفا پولداره ولی معلوم نیست اصلا کجا کار میکنه! همه شون هم بدون استثنا خوشگل و پولدارن دختر و پسر هم نداره! مکالمه هاشون رو دوست نداشتم روان نبودن. در کل خوشم نیومد.

سراسر هیجان، یک رمان عالی با قلم روان، فضاسازی فوق العاده، قصه چند خانواده ست که بهم دیگه مرتبط هستن، خیلی زیباست پ البته معمایی

رمانی بسیار جذاب و دلبر و آموزنده خیلی خوشم اومد با دیالوگ و مونولوگ های عمیق و پر تعلیق اگر به رمان با بعد عاشقانه و اجتماعی و هیجانی د معمایی علاقه مند هستید توصیه میکنم حتما بخونیدش

داستان جالبی بود ممنون از قلم نویسنده🙏🌸

ممنون از نویسنده عزیز داستان قشنگ و هیجان انگیزی بود

خوب بود خیلی عالی نبود ولی ارزش خوندنو داشت

بد نبود

اول بگم که من نسخه‌ی چاپی این‌ کتاب رو خوندم. این کتاب برای من نه داستان جذابی داشت، نه شخصیت پردازیش خوب بود، نه سر و ته درست و حسابی داشت! انگار که جویده جویده نوشته شده بود، متن‌ها ادامه‌ی هم نبودن از این شاخه به اون شاخه پریده شده بود، دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها اصلن جالب نبود و روابط آدمای توی داستان دقیقن شبیه سریال‌های ضعیف ترکیه‌ای بود تا دیروز خودشون رو برای یه آدم دیگه می‌کشتن امروز عاشق یکی دیگه شدن و باهاش خوشحالن:| نه پلیس بازیاشون باور پذیر بود نه خلافکاریاشون نه عشق و تنفرشون! بنظر من که یه داستان بی سر و ته بود با پایان بی سر و ته تر تعجب می‌کنم از ناشر که چطور راضی شده این کتاب رو چاپ کنه!!!🤦🏻‍♀️