بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کسی که می شناسیم | طاقچه
تصویر جلد کتاب کسی که می شناسیم

بریده‌هایی از کتاب کسی که می شناسیم

نویسنده:شاری لاپنا
انتشارات:نشر البرز
امتیاز:
۳.۸از ۸۵ رأی
۳٫۸
(۸۵)
نمی‌خوام با خراب کردن زندگی یکی دیگه زندگی خودم رو نجات بدم.
zohreh
مردم ناگهانی زیر همه‌چی می‌زنن. آدم تعجب می‌کنه.
zohreh
حس پیچیده‌ای‌ست؛ هم دوستش دارد و هم خسته شده است.
نیومون
رالی تازگی‌ها فهمیده است هرکسی رازی دارد. بعضی از مردم این رازها را در کامپیوتر خود نگه می‌دارند.
sogand
شانزده‌سالگی بدترین دوران است و پسرها مادرها را در این سن می‌کُشند. به هجده یا نوزده‌سالگی که برسند بزرگ‌تر می‌شوند؛ شخصیت بهتری پیدا می‌کنند؛ بهتر رفتار می‌کنند و مسئولیت‌پذیرتر می‌شوند.
hamtaf
«اون‌جوری که فکر می‌کنیم پیش نمی‌ره، درسته؟»
sogand
این یک حقیقت است که هر مادری برای حمایت از فرزندش هر کاری می‌کند.
استودیوس
خوب اعتماد بین دو نفر همین است. دیگر به این جزئیات دقت نمی‌کنی. آنها را زیر سؤال نمی‌بری. چون دلیلی برای عدم اعتماد نمی‌بینی.
فروغ
همهٔ زندگی‌اش جهنم شده است.
Book
مردم ناگهانی زیر همه‌چی می‌زنن. آدم تعجب می‌کنه.
نیومون
«آدم که نباید حتماً مشکل روانی داشته باشه تا به یه درمانگر مراجعه کنه.»
Book
ای‌کاش می‌توانستند زمان را به عقب برگردانند.
Book
شانس همیشه جواب نمی‌ده.
Book
آرزو می‌کرد ای‌کاش به‌جای اینکه بترسد بفهمد چرا کاری که کرده غلط است.
Book
«اون‌جوری که فکر می‌کنیم پیش نمی‌ره، درسته؟»
Book
«بالاخره حقیقت یه روز برملا می‌شه.»
Book
این‌همه استرس و فشار کِی برطرف می‌شود؟
Book
الان مصمم است. چیزی برای از دست دادن ندارد.
Book
او هم که دماغش را توی هر سوراخی می‌کند.
Book
به‌شدت احساس تنهایی کرد.
Book
واقعاً امروزه چطور می‌شود فرزندان را تربیت کرد وقتی خبرهای بدی دربارهٔ افراد صاحب‌منصب پخش می‌شود؟ هیچ‌کس درست رفتار نمی‌کند یا برای محدودیت‌ها احترام قائل نیستند.
♡Leyli
الیویا با آب وهوا حال‌وهوایش عوض می‌شود. روزهای آفتابی سرحال‌تر است. اما روزهای ابری و تیره و بارانی کسل می‌شود.
نیومون
خوب اعتماد بین دو نفر همین است. دیگر به این جزئیات دقت نمی‌کنی. آنها را زیر سؤال نمی‌بری. چون دلیلی برای عدم اعتماد نمی‌بینی. حالا آرزو می‌کرد ای‌کاش کمتر اعتماد می‌کرد و بیشتر مراقب زندگی‌اش بود.
نیومون
باید بیاموزد بدون او چطور زندگی کند.
نیومون
نمی‌داند چه ساعتی به خانه رسیده است. خوب اعتماد بین دو نفر همین است. دیگر به این جزئیات دقت نمی‌کنی. آنها را زیر سؤال نمی‌بری. چون دلیلی برای عدم اعتماد نمی‌بینی. حالا آرزو می‌کرد ای‌کاش کمتر اعتماد می‌کرد و بیشتر مراقب زندگی‌اش بود.
کاربر ۱۸۴۶۱۳۵بانو
خوب اعتماد بین دو نفر همین است. دیگر به این جزئیات دقت نمی‌کنی. آنها را زیر سؤال نمی‌بری. چون دلیلی برای عدم اعتماد نمی‌بینی. حالا آرزو می‌کرد ای‌کاش کمتر اعتماد می‌کرد و بیشتر مراقب زندگی‌اش بود.
کاربر ۱۸۴۶۱۳۵بانو
واقعاً امروزه چطور می‌شود فرزندان را تربیت کرد وقتی خبرهای بدی دربارهٔ افراد صاحب‌منصب پخش می‌شود؟ هیچ‌کس درست رفتار نمی‌کند یا برای محدودیت‌ها احترام قائل نیستند.
شادی دانشمندی
واقعاً امروزه چطور می‌شود فرزندان را تربیت کرد وقتی خبرهای بدی دربارهٔ افراد صاحب‌منصب پخش می‌شود؟ هیچ‌کس درست رفتار نمی‌کند یا برای محدودیت‌ها احترام قائل نیستند.
شادی دانشمندی
با خودش فکر کرد چقدر پدر و مادر بودن کار پراسترس و پُرفشاری‌ست. نگاهی به پسرش انداخت که روی صندلی بغل او نشسته است. تو همهٔ تلاشت را می‌کنی اما به‌محض اینکه بزرگ می‌شوند واقعاً چه کنترلی روی آنها داری؟
شادی دانشمندی
حس پیچیده‌ای‌ست؛ هم دوستش دارد و هم خسته شده است.
zohreh

حجم

۲۰۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۸ صفحه

حجم

۲۰۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۸ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان