بریدههایی از کتاب مایکل وی (جلد هفتم)
۴٫۷
(۶۶)
تمام قهرمانها رنج میکشند.
r.g
متفاوت بودن خوب نیست. این لعنتی فوقالعاده است.
r.g
مطمئنم. نمیشه همهش روی مبل لم بدی و خیال کنی داری زندگی میکنی.
کاربر ۳۳۵۳۸۷۰
ولی نمیتونم همینجوری ولت کنم. تو دست برنمیداری. میخوای باز هم حاکم کل دنیا باشی و همینطور دردسر درست کنی. پس بهت نشون میدم رحم چیه و فقط باهات خداحافظی میکنم.»
هتچ به بالا نگاه کرد. «خداحافظی؟»
«خداحافظ، دکتر هتچ.»
مایکل با تمام قدرت لرزید. لرزشش آنقدر حرارت آزاد کرد که درِ فلزی پشت سر هتچ به پودری سفید تبدیل شد. دریاسالار هتچ که خودش را مسیح تصور میکرد، دیگر چیزی جز تلی از خاکستر نبود که دود از آن بلند میشد. مایکل وقتی میخواست از اتاق بیرون برود، پا روی خاکسترها گذاشت و گفت: «این هم پایان کارِ یه مثلاً ایزد دیگه.»
یور سان قاتل کتاب😅😂📖💞
حقیقت همیشه خوشحالت نمیکنه، ولی همیشه یه موهبته.’
Aravir
ساده است: متفاوت بودن خوب نیست. این لعنتی فوقالعاده است.
الکتریکی باشید، دوستان.
خوره کتاب
هتچ تفنگ خالی را روی زمین بِتنی انداخت. «میخوای با من چیکار کنی؟»
«با آدمی که دوستانم رو کشته باید چیکار کنم؟ با آدمی که میخواست پدر و مادرم رو بکشه باید چیکار کنم؟ با آدمی که همین الان میخواست من رو بکشه؟» مایکل سرش را کج کرد. «خب؟»
هتچ آنقدر وحشت کرده بود که زبانش باز نمیشد. بالاخره با صدای جیرجیرمانندی گفت: «رحم داشته باش.»
«رحم؟ فکر نمیکنم بدونی معنی این کلمه چیه.
یور سان قاتل کتاب😅😂📖💞
هتچ برگشت و از یکی از راهروها بیرون دوید. مایکل تکان نخورد.
تایلور داد زد: «داره فرار میکنه!»
مایکل، نیشخند به لب، به او نگاه کرد. معلوم بود دارد کِیف میکند. «نه، فرار نمیکنه.» بعد در موجی از الکتریسیته ناپدید شد.
یور سان قاتل کتاب😅😂📖💞
هتچ گفت: «مایکل وِی. شماها چتونه که همهش میمیرین و زنده میشین؟ نمیتونین مرده بمونین؟»
مایکل سرش را به چپ و راست تکان داد. «نه.»
کاربر ۳۳۵۳۸۷۰
تقریباً مجبور شدم بمیرم تا بتوانم زندگی کنم. عجب سفری.
خوره کتاب
این فقط نشان میدهد که در هر بدی ممکن است چقدر خوبی وجود داشته باشد.
mobina
«فقط احمقها فکر میکنن اگه یه کار ثابت رو تکرار کنن، نتایج مختلف میگیرن
mobina
اِنل با تکان سر تأیید کرد. «پدربزرگ و مادربزرگت رو میشناختم. اونها بهت افتخار میکنن.»
«ممنونم، ولی دنبال افتخار نیستم، فقط آزادی میخوام.»
«واسه همین شایستهٔ افتخاری. ممنونم که عقل این مردم رو سر جاش آوردی.»
pari
هتچ گفت: «تقاص تمام کارهایی که کردم؟ تمام کارهایی که کردم؟ کاری که من کردم این بود که بشریت رو جلو بردم. علم رو جلو بردم! خودت رو ببین. تو فقط یه آزمایش علمی هستی که اشتباه از آب دراومده.»
مایکل بدون اینکه پلک بزند به هتچ نگاه کرد. «خودت هم نمیدونی چقدر اشتباه از آب دراومدم.»
خوره کتاب
تحصیلات دانشگاهی آدم رو دانا نمیکنه؛ فقط سرت رو با صداهای دیگه پر میکنه
دانیال محمدخانی
«واقعاً که صورت زیبا سلاح قدرتمندیه.»
A.zainab
خشم من هم اونقدر عمیقه که میترسم من رو توی خودش غرق کنه. شک ندارم همهٔ ما یه وقتهایی اختیارمون رو میدیم دست خشم.
pari
پیرمرد با چشمهای سیاهش نگاه نافذی به او انداخت. «خیلی برای مُردن مشتاقی، نه؟ جنگ میخوای؟ نترس، به اندازهٔ کافی جنگ میبینی. ولی نگران نباش. لازم نیست عجله کنی. جنگ خودش میآد سراغت. و تو فقط میتونی تصمیم بگیری کجا باهاش روبهرو بشی. ولی بهت اخطار میدم. اگه در دریای آزاد باهاش روبهرو بشی، دریا میشه قبرت.»
خوره کتاب
«آخی، دلم واسه حرف زدنت تنگ شده بود. این ویژگیت رو همیشه دوست داشتم. حس شوخطبعیِ بدون خجالتت، کیو. شوخی کردن حتی وقتی بدجوری ترسیدهای. عجب موهبت قابلتوجهی. تو پادشاه بزرگی میشدی، شاید حتی جانشین من، اگه اونقدر... احمق نمیشدی.»
pari
بهتون حمله میکنن. ولی مقاومت کنین.
raha
آدم عاقل نقشهٔ حمله نمیکشه، نقشهٔ پیروزی میکشه.
دانیال محمدخانی
«خردمندی همیشه به معنی بزدلی نیست. بیباکی همیشه به معنی شجاعت نیست
دانیال محمدخانی
دنبال افتخار نیستم، فقط آزادی میخوام.
A.zainab
«کسی که واسه یه نفر شیطانه واسه یکی دیگه پدره.»
A.zainab
بخت و اقبال با دلیران است
A.zainab
«ریشسفید راست میگفت. شیطان همین حالا هم بیشتر از چیزی که فکر میکردیم قوی شده.»
A.zainab
«همه یه روزی میمیرن. فقط بعضیها زودتر از بقیه. بعضیها هم ذرهذره.»
pari
«خیلی برای مُردن مشتاقی، نه؟ جنگ میخوای؟ نترس، به اندازهٔ کافی جنگ میبینی. ولی نگران نباش. لازم نیست عجله کنی. جنگ خودش میآد سراغت. و تو فقط میتونی تصمیم بگیری کجا باهاش روبهرو بشی.
pari
«هر آدمی واسه خودش یه کسیه.
pari
«مرگ رو قبول کردم. تا حالا شانس آوردم. ولی شانس هم بالاخره یه روزی ته میکشه.»
pari
حجم
۲۶۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۲۶۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
قیمت:
۱۲۹,۰۰۰
تومان