بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بچه مدیر | طاقچه
تصویر جلد کتاب بچه مدیر

بریده‌هایی از کتاب بچه مدیر

نویسنده:دیوید بدیل
امتیاز:
۴.۳از ۱۹ رأی
۴٫۳
(۱۹)
خب، امروز مدرسه چطور بود؟» «خسته‌کننده.» «همیشه که همین رو می‌گی.» «چون همیشه همین‌طوریه.»
chocolate
کلاً دکترها وقتی نمی‌فهمند مشکل آدم چیست، همین توصیه را می‌کنند: استراحت.
chocolate
هرازگاهی، گازی هم به پیتزای پپرونیِ یخ‌زدهٔ کنار دستش می‌زد. (البته نه که هنوز هم یخ‌زده باشد؛ مادرش آن را پخته بود، ولی خب قبلش یخ‌زده بود. نمی‌دانم اصلاً برای چی دارم این‌ها را توضیح می‌دهم.)
chocolate
«من بهتون می‌گم. مشکل شما نیستین. مشکلی برای شما وجود نداره. شما می‌تونین همین‌طور به آشغال بودن ادامه بدین و بعد هم برین به یه دبیرستان آشغال و کل زندگی‌تون بشه چی؟ آشغال. مسئله‌ای نیست. انتخاب با خودتونه. نه، بچه‌های برکت‌وود! این مشکل، مشکل منه.» آقای کارتر دست‌هایش را به حالتی که انگار دارد دعا می‌کند، گرفت جلوی صورتش. و درحالی‌که با هر کلمه دستش را کمی پایین و پایین‌تر می‌آورد، گفت: «چون من. آشغال. نیستم. هر مدرسه‌ای که من پام رو توش گذاشته‌ام، از این‌رو به اون‌رو شده. مدیر هر مدرسه‌ای که بوده‌ام، از بادابادا امتیاز خیلی خوب گرفته. من اجازه نمی‌دم این مدرسه، که معلومه بدترین مدرسه‌ایه که تابه‌حال توش کار کرده‌ام، حسن شهرت صددرصدی من رو خدشه‌دار کنه. روشن شد؟»
Black
انگار داشت به او می‌گفت: ممکنه نگاهتون آتشین و عصبانی باشه، ولی من همچنان آزارم به مورچه نمی‌رسه.
=o
کلاً دکترها وقتی نمی‌فهمند مشکل آدم چیست، همین توصیه را می‌کنند: استراحت.
اندلس
من... اسم من مایکل جان کارتره. چهل‌وسه سالمه. از بیست‌ودوسالگی هم مدیر مدرسه بودم. مدرک تدریس ریاضیات و علوم هم دارم. اولین مدرکم رو تو رشتهٔ فیزیک گرفتم و یه مدرک دیگه هم در زمینهٔ آموزش دارم.»
maneli1388
دکترها وقتی نمی‌فهمند مشکل آدم چیست، همین توصیه را می‌کنند: استراحت.
𝐑𝐎𝐒𝐄
چیزهایی که آدم نمی‌تونه از روی خودش بشوره و پاک کنه، اتفاق‌های خیلی بدی هستن که براش پیش می‌آد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
توی یه همچین شرایطی... که آدم‌ها نمی‌دونن چقدر زمان باقی مونده... و بعد، پشیمون می‌شن که چرا کاری نکردن. چرا حرف‌هاشون رو نزدن
𝐑𝐎𝐒𝐄
فکر کنم اگه یه پسر کلاس‌ششمی زنگ بزنه به پلیس و بگه مدیر مدرسه‌ش پسر خیلی‌خیلی بدیه، کارش یه‌جور تلف کردن وقت پلیس به حساب بیاد و باهاش برخورد کنن
𝐑𝐎𝐒𝐄
توی راهروها فقط بدوبدو داریم و البته داد و هوار و باهم تصادف کردن. دلم می‌خواد همیشه راهروهامون یه‌جوری باشه که انگار همه‌تون وسط یه مسابقهٔ راگبی (۱۴)هستین. هرکسی رو ببینیم که داره آروم و جدی و ساکت می‌ره سر کلاس بعدی‌ش، بلافاصله تنبیه می‌کنیم
𝐑𝐎𝐒𝐄
فقط بیایید یک قانون کوچک بگذاریم: از این به بعد، هرجا نوشتم آقای کارتر، یعنی رایانی که شبیه آقای کارتر شده. و هرجا نوشتم رایان، یعنی آقای کارتری که شبیه رایان شده. پس هرازگاهی بهتان یادآوری می‌کنم که کی به کی است. بقیه‌اش دیگر با خودتان. موفق باشید!
𝐑𝐎𝐒𝐄
خانم فنچ گفت: «اِااا، آقای کارتر. مگه اون امتیاز ویژهٔ چرخ زدن در نهایت سرعت سر کلاس نبود؟» «آخی، فنچ بانوی وسواسیِ کی بودی شما؟!»
=o
«یه طوری که انگار داری مسخره می‌کنی. همون‌طوری که وقتی آدم‌ها می‌خوان نشون بدن یه چیزی در واقع خنده‌دار نیست، می‌خندن.»
paaarsa

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

حجم

۱٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۹۲ صفحه

قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان