بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد | طاقچه
تصویر جلد کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

بریده‌هایی از کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۳از ۹ رأی
۲٫۳
(۹)
در دنیایی که همه سعی می‌کنند به هر قیمتی که شده زنده بمانند، کسی چطور می‌تواند افرادی را که تصمیم به مردن می‌گیرند قضاوت کند؟ هیچ‌کس نمی‌تواند قضاوت کند.
یك رهگذر
خدا گفت: «چه کسی به تو گفت که لخت هستی؟» خدا می‌دانست که این سؤال تنها یک جواب دارد: «چون من از میوهٔ درخت دانایی خوردم.» با این سؤال، خداوند به فرشتگانش ثابت کرد که او خدایی عادل است و محکومیت این زوج بر مبنای شواهد و مدارک مورد اطمینان بوده. از وقوع آن رویداد به بعد دیگر اهمیتی نداشت که گناه از زن بود یا مرد. خدا به مصداقی نیاز داشت تا هیچ موجودی چه زمینی و چه فرازمینی جرئت عمل کردن به خلاف احکام او را نداشته باشد. خداوند آن زوج و فرزندانشان را از بهشت اخراج کرد و این شد ابداع سیستم قضایی: قانون، تخلف از قانون، قضاوت و داوری (آنانی که ساده‌ترند پیروز می‌شوند) و مجازات.
Tahan
ورونیکا می‌دانست که زندگی همیشه انتظار برای رسیدن به لحظهٔ مناسب و عمل کردن است.
یك رهگذر
«خواستن متفاوت بودن، بیماری جدی است؟» «هست، اگر خودت را مجبور به مانند دیگران بودن کنی. این اختلالات روانی، بیماری‌های عصبی و فقدان بصیرت و کژپنداری در پی خواهد داشت. این به نوعی تحریف طبیعت است. برخلاف قواعد خدا پیش رفتن است. چون در تمام جنگل‌ها و بیشه‌زارهای جهان او حتی هیچ تک‌برگی را مثل دیگری خلق نکرده است. اما تو فکر می‌کنی از دیگران متفاوت بودن دیوانگی است و این علتی است که انتخاب کردی در ویلت بستری شوی. چون این‌جا همه متفاوت هستند و به نظرت می‌آید تو هم مثل بقیه هستی. منظورم را می‌فهمی؟»
spencer
«در این دنیا هیچ چیزی اتفاقی نیست.»
یك رهگذر
زنان وقتی بخواهند خودشان را بکشند، روش‌های خیلی رمانتیک‌تری انتخاب می‌کنند مثل زدن رگ مچ دست و یا زیاده‌روی در مصرف قرص خواب. پرنسس‌های ترک شده و هنرپیشگان هالیوود مثال‌های متعددی از این حقیقت هستند.
spencer
دقیقا، آن‌ها فکر می‌کنند طبیعی هستند چون همه مثل هم رفتار می‌کنند.
spencer
دیوانگی یعنی ناتوانی در برقرای ارتباط با عقاید. درست مثل این که در کشور بیگانه‌ای باشی. می‌توانی همه چیز را ببینی و تمام رخدادهای اطرافت را بفهمی، اما نمی‌توانی توضیح بدهی که می‌خواهی چه چیزی را بدانی و کسی هم نمی‌تواند به تو کمک کند چون زبان مردم آن‌جا را نمی‌فهمی.»
spencer
درست مثل این که زندان هیچ وقت زندانی را اصلاح نمی‌کند و فقط به او ارتکاب جرم‌های بیش‌تری را می‌آموزد، بیمارستان هم صرفا بیمار را به دنیای کاملا غیر حقیقی عادت می‌دهد.
spencer
«چیزی یاد نگرفته‌ای، حتی با وجود نزدیک بودن مرگت؟ فکر کردن به این که سر راه قرار گرفته‌ای و مزاحم شخص بغل‌دستی‌ات می‌شوی را بس کن. اگر مردم دوست نداشته باشند، می‌توانند گله کنند و اگر جرئت شکایت کردن ندارند، این مشکل خود آن‌هاست.»
spencer
دیوانه بمانید اما مثل افراد عادی عمل کنید. خطر متفاوت بودن را تقبل کنید اما یاد بگیرید بدون جلب توجه چنین کنید.
spencer

حجم

۱۷۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۷۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۱۶,۰۰۰
تومان